ماشین اعدام و سرکوب رژیم برآمده از قتلعام، طی روزهای اخیر پرشتاب در کار است. دژخیمان خامنهای روز سهشنبه ۱۵شهریور ۱۲زندانی را در میناب، کرج و تایباد حلقآویز کردند. از ۱۲مرداد ۱۴۰۰ تا ۱۱مرداد ۱۴۰۱، اعدام دستکم ۵۲۱زندانی ثبتشده که ۲۱تن از آنها زن بودند. ۶تن از اعدامشدگان نیز هنگام ارتکاب جرم، کودک بودند.
کشتار شقاوتبار زندانیان، تنها به اعدامشدگان علنی محدود نمیشود. در این سال دستکم ۷زندانی زیر شکنجه بهقتل رسیدند. در همین مدت یک زندانی بر اثر اعتصاب غذا و تعدادی از زندانیان بهدلیل تأخیر در معالجه جانباختند و چندین زندانی بهصورت مشکوکی جان خود را از دست دادند. برخی از زندانیان پس از تحمل سالها زندان، بعضاً تا ۲۰سال، اعدام شدهاند.
بر اساس یک سند بهدست آمده از درون رژیم که کمیسیون امنیت و ضدتروریسم شورای ملی مقاومت منتشر کرد، ۵۳۷۰زندانی محکوم بهاعدام و قصاص در زندانهای ولایت فقیه در انتظار اعدام بهسر میبرند. در همین حال سردژخیم قوه قضاییه آخوند خونآشام اژهای، با ولعی بهیمی، مرتب به دژخیمان زیردستش دستور میدهد که با حداکثر قاطعیت به کسانی که امنیت جامعه(بخوانید امنیت رژیم) را بهخطر میاندازند، هیچ ارفاق نکنند.
اقدامات ضدبشری رژیم به کشتن و اعدام هم محدود نمیشود. روز ۱۱مرداد خبرگزاریهای حکومتی اعلام کردند حکم وحشیانه کور کردن چشم یک زن و د۲مرد در دیوان عالی رژیم آخوندها بهتأیید رسیده و در خرداد و مرداد گذشته، دژخیمان خامنهای دستهای ۲زندانی را بهاتهام دزدی قطع کردند.
این اقدامات وحشیانه و ضدبشری در حالی است که فاشیسم دینی حاکم بیش از همیشه زیر رصد بینالمللی و مجامع مدافع حقوقبشر قرار دارند؛ البته رژیم جلادان از هزینهٔ سیاسی این وحشیگریها غافل نیست اما در شرایطی که با بحران سرنگونی مواجه است، در موقعیتی نیست که بتواند در این زمینه ملاحظات سیاسی و بینالمللی را در نظر بگیرد.
خلیفهٔ ارتجاع در تنفیذ رئیسی در ۱۲مرداد ۱۴۰۰ انتصاب او را «حرکت کاملاً پرمعنا» نامید و گفت: «کسان جدیدی وارد میدان میشوند که ابتکارهای جدیدی دارند». او در نوروز ۱۴۰۱ هم این انتصاب را از «شیرینیهای» سال ۱۴۰۰ برشمرد که «امیدهایی را زنده» کرد. کارنامه یکساله رئیسی نشان میدهد که مقصود خامنهای از حرکت پرمعنا و ابتکارهای جدید و شیرینیهای ۱۴۰۰ اعدام و سرکوب و خفقان هر چه بیشتر برای حفظ نظام روبه سقوط ولایت فقیه بوده است.
اگر رئیسی در تحقق وعدههای خود توفیق مییافت، خامنهای بهخصوص در این شرایط بینالمللی نیازی به اینهمه اعدام و چشم درآوردن و قطع دست نمییافت. اما واقعیت این است که خلیفهٔ ارتجاع اکنون در ایجاد ارعاب اجتماعی نیز نمیتواند به هدف خود دست یابد. شاهد این ادعا، آغاز حرکت اعتراضی خانوادههای محکومان به اعدام است که طی روزهای ۱۵ و ۱۶شهریور در برابر قضاییه جلادان در استان البرز و در تهران تجمع کردند و فریاد خشم و اعتراض سردادند.
این حرکت اعتراضی از همدردی و حمایت اکثریت قاطع مردم ایران برخوردار است، چرا که مردم بهخوبی آگاهند محکومان، حتی اگر جرائمی که به آنان نسبت میدهند و عمدتاً در زمینهٔ مواد مخدر میباشد، صحت داشته باشند، قربانیان این رژیم هستند که آخوندهای فاسد و تبهکار هیچ راهی برای ادامهٔ زندگی آنان جز خودکشی یا روی آوردن به تخلف باقی نگذاشته است.
از اینرو این اعتراضات میتواند نتیجهٔ معکوسی از آنچه که جلادان حاکم از اعدامها انتظار دارند، برایشان بهبار آورد. بنابراین وظیفهٔ اقشار و عناصر آگاه در داخل و خارج کشور آن است که با آنچه در توان دارند به حمایت از حرکتهای اعتراضی خانوادههای محروم و ستمزده علیه اعدامهای جنایتکارانه برخیزند.