728 x 90

روز معلم: گرامی‌داشت فریاد و فرهنگ ایران‌زمین (۱)

روز معلم۱
روز معلم۱

ــ وقتی فرهنگ و آموزش و پیش‌برندگان آن در سوگ زندگی و عشق و امید به‌سر می‌برند، می‌توان فروپاشیده شدن تمدن جامعه را از یک طرف و سطح دیکتاتوری و انسان‌ستیزی حاکمیت سیاسی را از طرف دیگر شناخت.

 

ــ چهل سال است که معلم ایران در سوگ فرهنگ و آموزش است.

 

ــ جامعه فرهنگی و معلمان شریف، فرزندان ایران‌زمین را می‌آموزند و می‌پرورند؛ ولی مابه‌ازای خدمتی که بی‌منت نثار می‌کنند، نه آن‌که حقوق و مزایای کف زندگی‌شان را دریافت نمی‌کنند، بلکه از طرف دست‌آموزان ولایت فقیه، بی‌شرمانه مورد ضرب‌وشتم، دستگیری، زندان، شکنجه، محرومیت و تبعید واقع می‌شوند.

ــ معلمان به‌جای آموزش، تحقیق، ترویج امید و انتشار فرهنگ و دانش و علوم، باید دنبال امنیت و معیشت و دادخواهی حداقل‌های مبرم زنده بودن و آزادی همکاران زندانی‌شان باشند.

ــ خواسته‌ها و مطالبات معلمان، زبان گویای جامعه‌ا‌ی است که از «حق انسان بودنش» دفاع می‌کند؛ دفاع در مقابل حاکمیتی که به‌قول مهاتما گاندی «جایی جز زندان برای افراد لایق کشور ندارد».

ــ روز معلم در پیوند با تمام روزهای درد و فریاد مشترک ایران‌زمین، یکی از بانیان رقم زنندهٔ آینده ایران خواهد بود. آینده‌ای که بی‌شک رنسانس حقیقی آن علیه تمامیت حاکمیت قرون‌وسطایی آخوندیسم محقق خواهد شد.

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

«هر کس معلمی کرده باشد می‌داند که از ذهنش هر چه آب زلال روان دارد، بیرون می‌کشد، به این امید که شیفتگان دانش را سیراب کند.» (سیمین دانشور، مقدمه مجموعه داستان «شهری چون بهشت»)

 

«در کجای دنیا با فرهنگیان این‌طور برخورد کردند که این حکومت با ما کرده؟» (فرهنگیان گیلان، ۲۰اردیبهشت ۹۷)

 

«معلمان بوشهر بر تابلو آموزش و پرورش نماز میت خواندند!» (۲۰اردیبهشت ۹۷)

 

 

درد مشترک و ضرورت ناگزیر تغییر

تمام روزها و شب‌ها و رفت و آمد تحولات و رویدادهای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی ایران نشان از ضرورت یک تغییر بزرگ دارند. همه‌ٔ صداها و نداها و دادخواهی‌ها خبر از یک تحول بنیادین ناگزیر می‌دهند. حس مشترکی چون چتری مواج در بالای خانه، خیابان، محل، شهر و کشور سایه و هاله افکنده که نشان از «درد مشترک» یک جامعه علیه تمامیت یک حکومت تارزی و ظلمت‌افکن دارد.

 

خدمت بی‌منت و منزلت بی‌حرمت

کدام معلم است که در این نظام، شأن شخصی و اجتماعی و فرهنگی و شغلی‌اش رعایت شده باشد؟ جامعه فرهنگی و معلمان شریف میهنمان ـ خاصه زنان معلم ـ‌یک روز خوش در این حکومت نداشته‌اند. اینان با خون دل و رنج و مرارت و با عشق به شغل و تخصص شرافتمندانه‌شان که سایه‌سار درخت علم و فرهنگ بر جامعه‌شان می‌افکند، فرزندان ایران‌زمین را می‌آموزند و می‌پرورند؛ ولی مابه‌ازای خدمتی که بی‌منت نثار می‌کنند، نه آن‌که حقوق و مزایای کف زندگی‌شان را دریافت نمی‌کنند، بلکه از طرف دست‌آموزان خامنه‌ای، بی‌شرمانه مورد ضرب‌وشتم، دستگیری، زندان، شکنجه، محرومیت و تبعید هم واقع می‌شوند.

 

روز معلم در ایران: بزرگداشت معلم یا سرکوب؟

سالیان سال است که روز ۱۲ اردیبهشت ـ روز معلم ـ به‌جای آن‌که در سراسر ایران به بزرگداشت معلم و جشن و قدرشناسی برای گرامی‌داشت فرهنگ‌سازان یک کشور بیانجامد، همواره فرصت اعتراض معلمان به وضعیت نابسامان نظام آموزشی در حاکمیت آخوندی بوده است. در روز معلم، مأموران حکومتی که حسب‌المعمول از بی‌فرهنگ‌ترین افراد انتخاب می‌شوند، بی‌شرمانه دست به سرکوب و کتک زدن و دستگیری معلمان می‌زنند. تا به‌حال هم حاصل آیین روز معلم، حضور گسترده لباس شخصی‌ها و انتظامی‌های نظام، جلوگیری از تجمع کامل معلمان و ضرب ‌و شتم و زندانی کردن آنان بوده است.

 

معلم ایران در سوگ فرهنگ و آموزش

در حاکمیت ولایت فقیه همه‌ امورات زندگی و آموزش و مطالبات، به‌جای آن‌که برای ساختار بهتر آینده و بروز استعدادها و پیشرفت صورت گیرد، برای دفاع از حق زنده ماندن و طی نمودن گذشته تا رسیدن به امروز انجام می‌شود. در این زمینه، خواسته‌ها و مطالبات معلمان بهترین شاخص برای نشان‌دادن سوگوار بودن زندگی و انسان‌هایی است که باید آن را بسازند. وقتی فرهنگ و آموزش و پیش‌برندگان آن در سوگ زندگی و عشق و امید به‌سر می‌برند، می‌توان فروپاشیده شدن تمدن جامعه را از یک طرف و سطح دیکتاتوری و انسان‌ستیزی حاکمیت سیاسی را از طرف دیگر شناخت.

در این باره، موادی از قطعنامه پایانی تجمع سراسری معلمان ایران در ۲۰اردیبهشت ۹۷، گویای درد عمیق جامعه ایران در زیر سلطهٔ فاشیسم مذهبی است. معلمان به‌جای آموزش، تحقیق، ترویج عشق و امید و انتشار فرهنگ و دانش و علوم، باید دنبال امنیت و معیشت و دادخواهی حداقل‌های مبرم زنده بودن و آزادی همکاران زندانی‌شان باشند.

 

قطعنامهٔ هر سال ضروری‌ترِ جامعه‌یی سوگوار

نظر به اهمیت قطعنامه ۱۹اردیبهشت ۹۷«شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران» که تصویر گویایی از سوگین بودن مام میهن در حاکمیت سیاه دیکتاتوری ولایت فقیهی ارائه داده است، بار دیگر آن را مرور می‌کنیم:

«در حالی امسال به استقبال روز معلم و بزرگ‌داشت ابوالحسن خانعلی و تمام پیشگامان عرصه تعلیم و تربیت رفتیم که وضعیت آموزش ‌و پرورش از هر زمان دیگری بحرانی‌تر و آشفته‌تر است.

ـ شورا پیش‌بینی می‌کند که با توجه به افزایش بی‌رویه تورم و گرانی و افزایش تعداد دانش‌آموزان، وضعیت نیروهای آموزشی و اداری مدارس در سال تحصیلی ۹۸ـ۹۷به‌مراتب سخت‌تر خواهد شد و توجه ویژه به وضعیت معلمان و نیازهای دانش‌آموزان، امری ضروری است.

ـ تشکل‌یابی مستقل و آزاد حق ماست. دولت و مجلس عامدانه مانع تحقق آن می‌شوند.

ـ به فضای امنیتی حاکم بر فعالآن صنفی فوراً پایان دهید. معلمان زندانی را آزاد کنید و معلمان تبعیدی و اخراجی را به مدرسه بازگردانید.

ـ به تبعیض نسبت به معلمان حق‌التدریسی، آزاد و مربیان پیش‌دبستانی پایان دهید.

ـ چگونه ممکن است برای افزایش حقوق معلمان و کیفی‌سازی آموزش، بودجه و اعتبار کافی وجود نداشته باشد در حالی‌که میلیاردها دلار ارز از کشور خارج می‌شود و روزانه اخبار اختلاس‌های میلیاردی را می‌شنویم؟!

ـ در صورتی که روند بی‌توجهی و انباشت این مطالبات و عدم پرداخت معوقات ـ از جمله پاداش بازنشستگان، دستمزد حق‌التدریس، سرانه کافی و لازم مدارس و.... ـ ادامه یابد، شورا از تمام ظرفیت‌های خود و از هر کنش اعتراضی مدنی و مسالمت‌آمیز استفاده خواهد نمود».

 

زنگ شعور و شرافت و حرمت

این خواسته‌ها و مطالبات زبان گویای جامعه‌ا‌ی هستند که از «حق انسان بودنش» زیر سم ستوران ارتجاع قرون‌وسطایی دفاع می‌کند؛ دفاع در مقابل حاکمیتی که به‌قول مهاتما گاندی «جایی جز زندان برای افراد لایق کشور ندارد».

اکنون ـ و به‌طور خاص در دههٔ ۹۰ـ در جامعهٔ ایران زنگ‌های شعور و شرافت و حرمت به صدا درآمده‌اند. برای حاکمان جهل‌پرور و چپاولگر و قدرت‌نشینان همین ننگ بس که جامعهٔ فرهنگی و علمی ایران باید به خیابان بیاید و بر کاغذ و پارچه و بر کف دستانش بنویسد و فریاد کند: «دانش بیشتر، حرمت کمتر ـ دانش بیشتر، فقر بیشتر».

اینک شعوری‌ست که به خیابان می‌آید. شعوری پادزهر جهلی که آخوندهای حاکم از آن ارتزاق کرده و حیات انگلی‌شان را استمرار داده‌اند. شعور، جرقّـه‌یی بود که قرون تاریک وسطی را با انفجار رنسانسِ دانش و آگاهی، متلاشی کرد و حیات نوینی را در افق آینده بشری هویدا ساخت. روز معلم هم در پیوند با تمام روزهای درد و فریاد مشترک ایران‌زمین، یکی از بانیان رقم زنندهٔ آینده ایران خواهد بود. آینده‌ای که بی‌شک رنسانس حقیقی آن علیه تمامیت حاکمیت قرون‌وسطایی آخوندیسم محقق خواهد شد.

اینک فصلی

که عاشق

با دانش عشقش

به خیابان می‌آید...

فصل‌های فردا را

با دامن دامن شعور عشق‌پرور

چه خواهند کرد؟

 

اینک فصلی

که نعره‌های عصیان دیاران آریایی

بر قصر و عمارت شیخ ریا‌ست...

 

اینک فصلی

تا گچ‌ها و تخته‌ها

قلم‌ها و سطرها

«شعور» و «شرافت» و «حرمت» توهین شده را به خیابان آرند...

 

اینک فصلی

تا شعور و شرافت و حرمت

از اعماق سال‌های غربت انسان

شورش هستی‌های تجاوز شده را

درفش کاویانی

بر کف زنان و مردان دانش باشد...

 

(ادامه دارد...)

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/e38de02b-5c90-4dfc-8f8a-a08536a57aca"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات