شصتمین کنفرانس امنیتی مونیخ طی سه روز متوالی در روزهای ۲۷ تا ۲۹ بهمن در شهر مونیخ آلمان برگزار شد. امسال در این کنفرانس سیاستمدارانی از ۱۸۰ کشور جهان شرکت کرده بودند اما از رژیم منفور آخوندی کسی برای این کنفرانس دعوت نشده بود. به جای دیکتاتوری آخوندی، نمایندگان واقعی مردم ایران یعنی ایرانیان آزاده و حامیان مقاومت ایران به مونیخ آمده و در چند متری سالن کنفرانس صدای مردم ایران بودند.
آنها علاوه بر شعارها و فریادهای ممتد و انجام دهها سخنرانی شورانگیز و مصاحبه با خبرگزاریها، نمایشگاهی از عکسهای شهیدان در محوطه برگزار کرده بودند تا نشان دهند که حضورشان برخاسته و متکی به مقاومتی گسترده با کاروانی از شهیدان است.
آنها با برپایی چوبههای نمادین دار و محکومین ِروی صندلی، موج اعدامهای بیرویه شقاوتبارخامنهای را محکوم کردند و از جامعه جهانی خواستند مبارزه مردم ایران و کانونهای شورشی برای سرنگونی این رژیم و پایان دادن به سلسله اعدامها را بهرسمیت بشناسند.
در قسمت میانی تجمع مترسک بزرگی از ولیفقیه رژیم با یک بمب اتم در دست دیده میشد که نشانهٔ بارزی از حاصل دههها سیاست مماشات با رژیم بود.
این حضور باشکوه با توجه بسیاری از خبرگزاریهای جهانی از جمله رویترز، آسوشیتدپرس، خبرگزاری آلمان و... مواجه شد. روزنامه زود دویچه سایتونگ، نشریه مهم آلمان در سایت خود تظاهرات حامیان مقاومت ایران را پوشش داد. «عروسک کاریکاتوری» خامنهای از سوی «فرانکفورتر آلگماینه» به تصویر کشیده شد و خبرگزاری فرانسه هم آن را منعکس کرد.
خبرگزاری آلمان نیز روز ۲۷ بهمن مخابره کرد که: «منتقدان حکومت ایران در حاشیه کنفرانس امنیتی مونیخ که روز جمعه آغاز شد در تظاهراتشان نسبت به موجی از اعدامها هشدار دادند. حامیان شورای ملی مقاومت ایران در تجمع اعتراضی خود صبح جمعه با فاصله کمی از محلی که رهبران جهانی گردهم آمده بودند، از سازمان ملل و شرکتکنندگان در کنفرانس امنیتی خواستند تا اقدامات قاطعتری علیه رژیم ایران انجام دهند».
«کورسوی امید» نه! «روشنایی امید»؟!
در بین موضوعاتی که قرار بود در این کنفرانس به آن پرداخته شود دو موضوع اصلی یکی جنگ اوکراین بود و دیگری جنگ در غزه.
در غزه که ماههاست و در اوکراین هم که بیش از یک سال است خون بیگناهان و غیرنظامیان بر زمین ریخته میشود و هیچ نقطه روشن یا راهحل قابل توجهی برای رسیدن به صلح دیده نمیشود. گویا جهان امروز دست خود را در مقابل این بحرانها بالا کرده و حیران و ویلان نمیداند چه باید کرد و از کجا باید شروع کرد. این سردرگمی در صحبتهای عالیرتبهترین سیاستمداران هم دیده میشد. بهخصوص در جایی که کریستف هویسگن، رئیس کنفرانس مونیخ گفت: «در تمامی بحرانها میپرسیم: کورسوی امید کجاست؟» (دوویچهوله، ۲۷ بهمن ۱۴۰۲).
عجیب و البته قانونمند و بر اساس دلایل مشخص، اینکه در هر دو مورد اوکراین و غزه، دست چرکین و خونین رژیم دیده میشود. اگر تا چند روز قبل برای جهانیان سؤال بود که رژیم چگونه با وضعیت خراب اقتصادی و کسری بودجه و تورم و تحریم و... اینقدر در تولید موشک و پهپاد و وسایل نظامی با دست باز عمل میکند و چگونه این حجم از پهپادهای انفجاری را به اوکراین میفرستد، اکنون و پس از افشای سندهای بسیار، جزییات امر مشخص شده و همه بودجهها و هزینهها و نحوه تصویب قوانین و سازوکار و... در مقابل دیدگان مردم ایران و جهان است. درباره غزه هم که نیاز به سند و مدرک نیست و مسئولان نظام ترور و جنایت بارها اعتراف کردهاند که تأمین موشک و تسلیحات و آموزش و زمینهسازی بحرانهای خاورمیانه از سوی آنهاست.
حال کافی است به آن چه مردم ایران میگویند و میخواهند و میپرسند توجه شود. سؤال این است که این کنفرانس اصلاً برای چه تشکیل شده است؟ برای امنیت جهانی! خوب، مشکل در کجاست؟! بزرگترین مانع در برابر امنیت جهان چیست وکیست؟ آیا جز این است که امالقرای بنیادگرایی دهههاست که در عراق و سوریه و لبنان و فلسطین و یمن و همه کشورهای منطقه و خارج از منطقه مثل اوکراین جنگافروزی میکند؟ آیا جز این است که سپاه تروریست پاسداران در تمام این فتنهانگیزیها بازو و اهرم اصلی است و تأمین نیرو و سلاح و مهمات را برعهده دارد؟
بنابراین اولین و مهمترین اقدام برای حفظ امنیت جهانی، حل همین مشکل است. همان مانیفست کوتاه ولی راهگشایی که در پیشاپیش تظاهر کنندگان ایرانی در مونیخ میدرخشید و به همه جهان میگفت: «رژیم ایران سر مار جنگ، ترور و ناامنی در منطقه و جهان و سرنگونی آن لازمه صلح است».
در نتیجه، این تظاهرات همانطور که منعکسکننده صدای مردم ایران، مقاومت ایران، اقشار تحت ستم و رنجدیدهٔ ایران و کانونهای قهرمان شورشی بود به همان میزان برای حل مهمترین بحرانهای جهانی پیشنهاد و حرف مشخص داشت.
این تظاهرات با صدای رسا به همه میگفت که تلاش برای حفظ امنیت و صلح جهانی نه در داخل دیوارهای اجلاس مونیخ، نه در موضعگیریهای سیاسی، نه در تحریمهای بیخاصیتی که رژیم آنها را دور بزند، بلکه در خارج از دیوارهای اجلاس و در تعامل و بهرسمیت شناختن مقاومت مردم ایران برای مبارزه با رژیم آخوندی است.
این تظاهرات نشان داد، به جای گشتن دنبال «کورسوی امید» در پشت پردههای سیاست باید سراغ «روشنایی امید» که همان مقاومت استوار و مصمم است رفت، سراغ همان شور و هیجان ایرانیان و پرچمهای سه رنگ آنها و عملیات کانونهای شورشی در داخل ایران رفت. آنهایی که عزم جزم کردهاند با سرنگونی رژیم آخوندی در ایران جهان معاصر را از بزرگترین تهدید جهانی خلاص کنند.