کهکشان گمنام زنان پیشتاز
بهدنبال زنان نامداری همچون زینب پاشا و سردار مریم که برجستهترین زنان انقلاب مشروطه هستند، کهکشانی از زنان قرار دارند که اکنون باید نام و یادشان را در همین بزرگزنان یافت وگرنه که از آنان هیچ اثر و یاد و حتی نامی هم باقی نمانده است.
با اینهمه امروزه کیست که نداند، پیدایش سالارزنانی همچون زینب پاشا و سردار مریم بختیاری، نه یک تکنمود که برآیند آمد و رفت هزارانهزار زنان پیشتاز است.
جنبش برابری در ایران، تا آنجا که به اسناد و مدارک موجود مستند است، بهشدت سیاسی است.
جنبش زنان در ایران، از همان روزهای اول پاگیری تشکلهای زنان، بهدنبال کسب موقعیت شایسته زنان در قدرت سیاسی و رهبری اجتماعی بوده است و این امر نادری در جهان و در جنبشهای زنان است که در قیاس با جنبش برابری در دیگر کشورها بهروشنی قابل مشاهده است.
گرچه این امر نافی حرکت زنان برای ایجاد امکان آموزش و پرورش و... نیست اما در قیاس میان زنانی که مستقیماً وارد مبارزه سیاسی شدند و زنانی که بهدنبال ایجاد مدرسه دخترانه و آموزش زنان بودند، واقعیت سیاسی جنبش زنان ایران غیرقابلانکار است.
برای درک بهتر جنبش زنان و مبارزات آنها بیمناسبت نیست نگاهی شود به یکی دو مقاله منتشر شده توسط زنان در جریان انقلاب مشروطه. نوشتههایی که برخلاف تلقی عمومی، سطح بسیار بالای زنان مبارز آن عصر را نشان میدهد، زنانی که متأسفانه بهجز قهرمانانی همچون زینب پاشا و سردار مریم بختیاری و چند نام دیگر، هیچ یادی از آنان باقی نمانده است.
تابلوی سوم (نامهای از اتحادیه غیبی نسوان)
«اتحادیه غیبی نسوان» از معدود تشکیلات انقلابی زنان مشروطه است که اسمش باقیمانده است.
این مقاله در روزنامه ندای وطن به تاریخ ۲۳شعبان ۱۳۲۵ هجری قمری شماره ۷۰ چاپ شده و یک متن قوی اعتراضی است. اعتراض زنان به فرصتطلبان و میوهچینانی است که رهبری انقلاب مشروطه را ربوده و در مرحله بعدی انقلاب، سردار ملی ستارخان را به تیر خیانت از دور خارج کرده و انقلاب را از مسیر خود منحرف نمودند. بخشی از آن مقاله:
آیا هنوز «پسفردا» متولد نشده؟!
«مدت چهارده ماه است که اوضاع مشروطه برپا شده، شب و روز عمر شریف خودمان را صرف خواندن روزنامهها میکنیم که بفهمیم مجلس دارالشورای ملی چه گفت و چه کرد. تمام را میخوانیم که همه وقت مجلس منعقد و وزرا و وکلا حاضر شدند. هزاران لایحه از اطراف خوانده شد و در خصوص آنها مذاکرات زیاد شد. جواب و نتیجه چه شد؟ هیچ. یعنی چه؟ آیا میشود تصور کرد که مدت چهارده ماه این خلق بینوا، این عبارت را بخوانند و بشنوند: انشاالله پسفردا همه حاضر و قرار صحیحی در این باب داده خواهد شد… آیا هنوز موقع جوابدادنِ آن عرایضِ جانسوز مردم نرسیده است؟ آیا هنوز پسفردا متولد نشده است؟… ای آقایان محترم پس میخواستید در این مدت یکی دو تا کار کوچک را اقلاً تمام کرده و در مقام اجرا بگذارید تا دل مردم قدری خوش شده و با خود خیال کنند که شاید مدت ۲۸ماه دیگر دو کار اصلاح شود… قدری فکر کنیم که و ببینیم بهقول همهٔ خلق، آن وقتی که پایهٔ ظلم مستبدین کل ایران را فراگرفته بود بهتر بود یا حالا؟ الحق معنی مشروطه و قانون همین است که ما میبینیم؟… در مملکت دو چیز لازم است یا استبداد یا قانون. ما که نقداً هیچکدام را نداریم. یک استبداد کامل داشتیم که آن را از ما گرفتید. در عوض قانون میخواستیم که آن را ندادید... اگر وکلایِ محترم ما توانستند یا میتوانند تا سلخ رمضان(پایان رمضان) قانون را تمام کرده و در سایر کارها ترتیبی بدهند که آسایش خلق فراهم شود، زهی شرف و سعادت. والا اگر در خود چنین پیشرفتی نمیبینند و میخواهند باز هم به ترتیب سابق پیش بروند ما به توسط همین عریضه خبر میدهیم که همه استعفا از کار خود بدهند و رسماً به توسط روزنامهٔ ندای وطن به ما خبر داده، چهل روزی هم کار را به دست ما زنان واگذارند».
خواستههای اتحادیه غیبی نسوان که در ادامه مقاله آنها آمده، به این شرح است:
«قانون را صحیح میکنیم،
نظمیه را اصلاح میکنیم،
حکام تعیین میکنیم،
دستورالعملِ ولایات را میفرستیم،
انبارهای جو و گندم متمولین را میشکنیم،
کمپانی برای نان قرار میدهیم،
بانک ملی برپا میکنیم،
اسرای قوچان را به خانههای خود عودت میدهیم،
قشون عثمانی را عقب مینشانیم،
قنوات شهری را صحیح میکنیم،
آب سالم به مردم میخورانیم،
کوچهها و خیابانها را تنظیف میکنیم،
کمپانی برای شهر معین میکنیم».
باید یادآوری کرد که این انجمن، تمامی اهمیت و اعتبار خود و اسمش(اتحادیه غیبی زنان) را از انجمن غیبی مجاهدان تبریز میگرفت و رزمنده زنانی همچون زینب پاشا و ۳هزار زن همرزمش که عرصههای پیکار را پشتسر گذاشته بودند، زنانی که با یونیفرم مشروطه و سلاح بر دوش با سپاه استبداد گاه تنبهتن نبرد میکردند، امری که در دنیای آن روزگار حتی در کشورهای پیشرفته اروپایی نیز حیرتانگیز و برای زنان آن سامان مرتبتی دستنیافتنی بود.
اسفانگیز آن که با ذبح انقلاب مشروطه و رویکار آمدن قزاقی همچون رضاخان، تمامی انجمنهای زنان تعطیل و کلیه نشریات آنها ممنوع گردید.
تابلوی چهارم (نامهای از انجمن مخدرات وطن)
نامه دیگری نیز از انجمنهای زنانه انقلاب مشروطه در دست است که آن نیز حاوی متنی است اعتراضی از سوی «انجمن مخدرات وطن» به مجلس شورای ملی. در بخشی از آن نامه که در کتاب «از انقلاب مشروطیت تا انقلاب سفید ج ۲ نوشته بدرالملوک بامداد» چاپ شده، آمده است:
«قریب یکسال و نیم است که معلوم نیست اوقات گرانبهای ما صرف چه میشود؟ قشون روس در داخلهٔ مملکت ما رحل اقامت انداخته، انگلیس ما را تهدید میکند. عدلیهٔ ما بهطوری مغشوش است که قانونش را اگر نزد بوداییها و بربرهای بیتمدن بگذاری، از دیدنش وحشت میکند، چه رسد به قبولش... چرا در خصوص اخراج قشون روس اقدامات لازم نشده و نمیشود؟ چرا درصدد تأمین امنیت راهها و شهرها برنمیآیند که دستآویز به دست دشمن ندهند؟ چرا در کارها مآلبینی نمیشود… بدانید ملت تمام شد، ملت نفسش به آخر رسید… اگر فیالحقیقه از عهدهٔ خدمت به ملت برنمیآیید کناره بگیرید تا ملت فکری بهحال و روز سیاه خودش بکند یا با تعیین وقت، متعهد راحت و آسایش ملت شوید که اگر در آن مدت ایفا نکردید استعفا دهید که ملت به و سیلهٔ دیگر به مقام چاره برآید».
گواهی بیگانگان
درباره جلوداری زنان ایران در جنبش مشروطه میتوان باز هم سند و مدرک آورد اما خوب است در این مورد نگاهی شود به ۲گواهی از دوسوی جهان: آمریکا و روسیه!
- مورگان شوستر آمریکایی، کارشناس مالیه که با درخواست دولت و برای اصلاح امور مالی و مالیاتی کشور وارد ایران شده بود، در کتابی که بعدها درباره ایران نوشت، درباره نقش زنان در صحنه سیاسی کشور نوشت: «زنان ایران نمونه مشعشعی از لیاقت و دلهای پاکیزه خود در قبول خیالات (ایده)های جدیده اظهار نموده و با تهور و مجاهدت به تکمیل خیالات خویش مشغول گشتند(کتاب اختناق در ایران - ویلیام مورگان شوستر، چاپ تهران ۱۳۶۳ ص ۲۳۶ به بعد)
- در یک مورد دیگر میخائیل پائولویچ، مورخ روسی، بعدها در رسالهاش(۳مقاله درباره مشروطه) نوشته است: «یکی از سنگرهای تبریز را زنان چادر بهسر تبریزی اداره میکردند». وی توضیح داده است: «دستهای ۶۰نفره از زنان چادر بهسر مسلح حضور داشتند که در یکی از سنگرها به کمک ستارخان به محافظت پرداخته بودند».
جریانی از زنان مبارز و آگاه و نه تکستاره!
با نگاهی به آنچه که تا همینجای این مطلب کوتاه آورده شد میتوان مطمئن شد درخشش ستارگان تابناکی مانند شیرزنان نامدار انقلاب مشروطه در پهنه کهکشانی از زنان بهوجود آمده است.
به همین علت است که با اندکی پژوهش میتوان بهراحتی بهشمار قابل توجهی از انجمنهای زنان در همان دوران پیبرد. برخی از آن انجمنها عبارتند از:
- انجمن آزادی زنان: تأسیس در سال ۱۲۸۶
- انجمن ملی زنان: تأسیس در سال ۱۲۸۸
- انجمن نسوان: تأسیس در سال ۱۲۸۹
- انجمن مخدَرات وطن: تأسیس در سال ۱۲۸۹
- شرکت خیریه خواتین ایران و انجمن خواتین ایران: تأسیس در ۱۲۸۹
- اتحادیه نسوان
- انجمن همت خواتین
- هیأت خواتین مرکزی
- هیأت نسوان در اصفهان
- جمعیت نسوان وطنخواه: تأسیس در ۱۳۰۱
- کمیته زنان
- سازمان زنان اصفهان
- مجمع انقلاب زنان
دربخشهای آینده این نوشته با شمار دیگری از این اسطورهها بیشتر آشنا خواهیم شد.
ادامه دارد...
بیشتر بخوانید: