سی و پنج سال پیش، در چنین روزی (۱۸آذر۶۷)، نخستین کارزار بزرگ دادخواهی قتلعام زندانیان سیاسی با محکومیت کشتار و جنایتهای خمینی در مجمع عمومی ملل متحد به اوج رسید. این کارزار در حالی شکل گرفت که پس از شروع به کار کمیسیون مرگ در ۲۸تیر ۶۷، قتلعامها در سراسر مرداد و تا نیمه شهریور ۶۷ با شدیدترین مخفیکاری همراه بود. بهگفتهٔ شاهدان قتلعام شدت مخفیکاری طوری بود که برای جلوگیری از انتشار خبر، حتی پاسداران و پرسنل زندانها نیز تا پایان قتلعام اجازهٔ خروج از زندان را نداشتند.
در این شرایط بود که روز پنجشنبه سوم شهریور ۱۳۶۷ برادر مجاهد مسعود رجوی طی تلگرامی به پرزدکوئیار دبیرکل ملل متحد نوشت: «بر طبق اطلاعات موثق، خمینی چند هفته پیش طی حکمی به خط خودش دستور اعدام زندانیان سیاسی مجاهد خلق را صادر کرده و متعاقباً موج گسترده دستگیریهای سیاسی در شهرهای مختلف ایران که بیش از دههزار نفر را شامل میشود همزمان با اعدامهای دستجمعی زندانیان سیاسی که بسیاری از آنان دوران محکومیتشان پایان یافته، آغاز گردیده است. بهعنوان مثال فقط در روزهای ۲۳، ۲۴ و ۲۵ مرداد ماه ۸۶۰ جسد از زندانیان سیاسی اعدامشده از زندان اوین تهران به گورستان بهشت زهرا انتقال داده شده و قبل از آن نیز در ۶مرداد ۲۰۰زندانی سیاسی هوادار مجاهدین در سالن مرکزی زندان اوین قتلعام گردیدهاند».
تلگرام به دبیرکل ملل متحد، در کوران اعدامهای جمعی در زندانهای سراسر کشور، نخستین فراخوان و فریاد بلند دادخواهی بود. فریادی که روز چهارشنبه ۹شهریور در تظاهرات بزرگ جهانی با شرکت دهها هزار تن از هموطنان طنینافکن شد. سپس کارزار بزرگ دادخواهی در روزهای ۸ تا ۱۸آذر ۶۷ با اعتصابغذای بزرگ جهانی در ۱۷کشور جهان در شرایط بسیار نامساعد جوی (در برخی از کشورها تا ۲۵درجه زیر صفر) برپا شد. این کارزار از حمایت بیش از ۱۸۰۰تن از شخصیتهای سیاسی و رهبران احزاب برخوردار شد و در محکومیت رژیم در مجمع عمومی سازمان ملل به اوج رسید.
در آخرین روز اعتصاب رهبر مقاومت طی پیامی خطاب به اعتصابکنندگان گفت: «شما پیروز شدید. چند دقیقهٔ پیش، مجمع عمومی ملل متحد با اکثریت آرا جنایتهای رژیم خمینی را در قطعنامهاش محکوم کرد. به این ترتیب دنیا برای چهارمین بار و چهارمین سال، تلویحاً به عدم مشروعیت رژیم خمینی و به حقانیت مقاومت ایران گواهی داد. رژیم خمینی هم برخلاف همهٔ تشبثاتش، همهٔ زدوبندهایش و همهٔ دست بهدامن شدنها و التماسهای بینالمللیاش، دست آخر به یمن حرکت پاکبازانهٔ شما بزرگترین ضربه سیاسی بعد از خوردن زهر آتشبس را خورد» (مسعود رجوی ـ ۱۸آذر ۱۳۶۷).
از آذر۶۷ که نظام قتلعام در فریاد رسای دادخواهان در مجمع عمومی ملل متحد محکوم شد تا تصویب هفتادمین قطعنامهٔ ملل متحد در محکومیت نقض حقوقبشر در آذر ۱۴۰۲، مشعل فروزان جنبش دادخواهی در پیوند با جنبش سرنگونی همواره میدرخشد. در این مدت جنبش دادخواهی با صدها کارزار بزرگ جهانی، کنفرانس، سمینار، مصاحبه، روشنگری، انتشار کتاب، تهیه و انتشار اسامی و مشخصات بیش از ۵هزار تن از سربداران و هزاران سند از گورهای جمعی، هیأتهای مرگ... پرده از چهرهٔ استبداد دینی برداشت.
در سی و پنجمین سال کارزار دادخواهی، این جنبش ضمن برگزاری کنفرانسهایی با حضور گزارشگران ویژهٔ سازمان ملل، برجستهترین حقوقدانان و کارشناسان ارشد حقوقبشر در نیویورک و لندن، گام بلندی در مسیر دادخواهی سربهداران۶۷ برداشت. در این جلسات (۵ و ۱۰آبان ۱۴۰۲) کارشناسان ضمن تأکید بر نقش رئیسی جلاد در کشتار هزاران زندانی سیاسی، خواستار حسابرسی از آمران و عاملان قتلعام۶۷ و نفی فرهنگ مصونیت از جنایتکاران شدند.
پروفسور جاوید رحمان گزارشگر ویژه سازمان ملل برای ایران، گفت: «بزرگترین و دردناکترین فاجعهیی که پس از انقلاب۱۳۵۷ شاهد آن بودهایم ناپدید شدن اجباری و اعدامهای سرپایی و خودسرانهٔ هزاران نفر در سال ۱۳۶۷ است که بر اساس فتوای خمینی در سراسر زندانهای کشور بهصورت فراقانونی اعدام شدند».
پروفسور ملانی او براین، رئیس انجمن بینالمللی دانشمندان علیه نسل کشی، خاطرنشان کرد: «مصونیت از مجازات پیرامون این جنایات تنها عاملان را جریتر کرده است. با روی کار آمدن ابراهیم رئیسی، واضح است که در داخل ایران، عدالت برای قربانیان وجود نخواهد داشت و خشونت فقط ادامه دارد».
زمان آن فرار سیده که پس از ۷۰بار محکومیت رژیم توسط ملل متحد، جامعهٔ بینالمللی رودروی سیاست کثیف مماشات، با اتخاذ یک سیاست قاطع، پرونده فاجعهبار نقض حقوقبشر در ایران را به شورای امنیت ملل متحد ارجاع دهد و خامنهای و رئیسی و سایر عاملان و آمران را در برابر عدالت قرار دهد.