دستگاه امنیتی آخوندی بعد از انتشار فایل صوتی ظریف، عمامه از سر افکنده، دستپاچه و سراسیمه بهدنبال درزها و سوراخهای احتمالی است که از آنجا اسناد طبقهبندی شده و مهم به بیرون از نظام درز کرده است. این هولشدگی و از قبا در رفتگی بهوضوح در وجنات اقتدار پوشالی دیدنی است؛ تا جایی که از خود یک رسانهٔ باند غالب میپرسد:
«آیا انتشار این فایل ناشی از سوءنیت بوده یا اهمالکاری و آیا فایل سایر مصاحبهها نیز اکنون در حال انتقال به خارج کشور است؟» (تسنیم. ۷ اردیبهشت ۱۴۰۰)
«کابینه دولت با رئیسجمهور ۳۴ عضو دارد و بهنظر میرسد که به جز، رئیسجمهور با تمامی اعضای کابینه گفتگو صورت گرفته است و مشخص نیست که تمامی این فایلها به سرقت رفته است یا خیر؟» (همان منبع)
قشقرق بر سر مردار قدرت
در واقع امر قشقرقی در بین باندهای مافیایی قدرت رخ داده است. کرکسان مرگزی و از مرگ ارتزاق کن بر سر مردار قدرت به جان هم افتادهاند. بهقول سنایی غزنوی:
این مر آن را همی زند مخلب
آن مر این را همی زند منقار
کمیسیون بهاصطلاح امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس ارتجاع، ظریف را به مجلس احضار کرده است تا بهخاطر نقض آنچه «مصالح و منافع ملی»! (۱) [بخوانید امنیت نظام] میخواند مورد بازخواست قرار دهد.
در واکنش به افشای مصاحبهٔ ظریف گماشتهٔ خامنهای در کیهان با غیظ و غضب نوشته است:
«هدف از انتشار مصاحبه بهظاهر محرمانه ظریف چه بوده؟ تشکیک در عقلانیت سیاست خارجی نظام؟ زدن سردار سلیمانی و منطق مقاومت؟ دادن تنفس مصنوعی به مدیریت غربگرا که بهخاطر بیکفایتی، مورد اعتراض افکار عمومی است؟ انحراف اذهان از عملکرد خسارتبار این جماعت در دو حوزه دیپلماسی و مدیریت اقتصادی؟ شوک دادن به افکار عمومی و تغییر زمین بازی به نفع طیف نشان شده غرب، در آستانه انتخابات؟ عمق بخشیدن به شکافهای سیاسی و دامنزدن به دوقطبی انحرافی «مذاکره- مقاومت» و «دیپلماسی- میدان» برای تضعیف «ایران قدرتمند» ؟ »
سود برنده اصلی
آنچه مسلم است، شقه و شکاف قابل توجهی در استبداد دینی بر سر تصاحب کرسی ریاستجمهوری بهوجود آمده است. این شقه در روزی اتفاق افتاد که ۲۲۰تن از نمایندگان حلقهبهگوش خامنهای تمام عرفهای معمول را زیرپا گذاشته و به ابراهیم رئیسی برای نزول اجلال بر کرسی ریاست قوه مجریه، بفرما زدند.
باند مغلوب هم که میداند نمایش انتخابات یخبندان است همچنان دنبال این است که مهره خود را در برابر باند غالب رو کند. در این میان افشای نوار ظریف که در آن تلاش میکند جنایات را از گردن خودش باز کند و به گردن همزادش دژخیم قاسم سلیمانی بیندازد آن هم در شرایطی که خامنهای چنانکه گفته شد دست خود را از طریق گماشتگانش در مجلس ارتجاع با دعوت از رئیسی جلاد رو کرد، بیشازپیش شکاف و شقه در حاکمیت آخوندی را غیرقابل مهار کرده است.
اما واقعیت این است که شرایط برگزاری نمایش انتخابات ۱۴۰۰ با کاملاً با گذشته متفاوت است. اکنون جامعه در وضعیت انفجاری و نارضایتی عظیم از تمام باندهای استبداد دینی است. آنچه میگوییم به زبانی دیگر در یک روزنامهٔ حکومتی آمده است:
«جامعه ایران در سال۱۴۰۰ به اقتضای شرایط منحصر بهفردش در نقطهای خاص قرار گرفته است. از سویی انباشت نارضایتیهای عمومی، حداکثری شدن فشار اقتصادی به لایههای میانی و پایینی جامعه و همچنین ضعف و بحران اعتبار گروههای مرجع سنتی میتواند جامعه را به سمت انفعال (عدم مشارکت) یا حتی در مواردی کنش رادیکال (شورش شهری) هدایت کند» (وطنامروز. ۷ اردیبهشت ۱۴۰۰).
در نتیجه سود برنده اصلی شقه و شکاف در جنگ قدرت بین دو باند نظام، حاکمیت آخوندی و انتخابات فرمایشی آن نیست. هر نوع دوقطبی شدن انتخابات ـ که خامنهای بهشدت از آن پرهیز داده است ـ فضا را برای جامعه بازتر و حرکت خیزش اجتماعی را رادیکالتر میکند. دقت کنید:
«دوقطبی اساساً در فضای رادیکال شکل میگیرد و به تقویت رادیکالیسم منتهی میشود. آنچنان که پیش از این نیز مورد اشاره قرار گرفت دوقطبی محصول فضایی است که در آن گزارههای سلبی و رویکرد نفیگرا بیش از گزارههای ایجابی محوریت پیدا میکند. مضاف بر اینها، در فضای دوقطبی شکافهای اجتماعی نیز تقویت میشوند و همین امر به تقویت فضای رادیکال جامعه منتهی میشود. در جایی که نفی دیگری بیش از اثبات خود اولویت داشته باشد، نمیتوان مانع امکان یافتن فضای رادیکال شد» (همان منبع).
این شقه در خواستگاه و نقطه آغاز خود محصول وضعیت انفجاری جامعه و لرزههای سرنگونی بر پیکر استبداد دینی است و بیگمان سود برنده اصلی آن مردم و مقاومت ایران و قیام سراسری است.
پانوشت: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(۱) آنچه در قاموس عمامهداران وطنفروش محلی از اعراب ندارد «مصالح و منافع ملی» است. این را فقط ما نمیگوییم.
«اصلا در جمهوری اسلامی چیزی به نام منافع ملی آنطور که در دولت- ملتهای دیگر وجود دارد، مطرح نیست. اینجا جور دیگری به موضوع نگاه میکنند. در جمهوری اسلامی یک سلسله منافع ایدئولوژیک و کلان و غیرقابل تعریف وجود دارد که سیاست گرد آن میچرخد» (اعتماد. ۷ اردیبهشت ۱۴۰۰).