در این گفتگو دقت کنید:
خامنهای: «شما خب مطلبی را بیان میکنید نظرتان هست هیچ اشکالی هم از نظر من ندارد گفتن این حرفها هیچ ایرادی ندارد منتهی اینکه شما این شبهه را القاء کنید که اینها نمایشی است، کار نمایشی است این بهنظر من یک کار جوانمردانه محسوب نمیشود».
دانشجوی بسیجی: «حاج آقا امید ما این بود که...»
خامنهای: «آنچه دلتان میخواهد بگویید بنده هم استقبال کنم، بعد بفرمایید که این کار ممکن است نه تلقی میشه که نمایشی است. از شنیدن انتقادها ما هیچگونه ابایی ندارم، انتقاد را هیچ مانعی ندارد. حالا شما روبهروی من انتقاد کردید، کسانی هم توی فضای مجازی انتقاد میکنند یا توی روزنامه انتقاد میکنند، هیچ اشکالی ندارد چون انتقاد یک حقیقتی است یک مطلبی است که یک ذهنی یک مطلبی دارد آنرا دارد بیان میکند. خب من میشنوم یا درست است یا غلط است. اگر چنانچه درست باشد از آن استفاده میکنم اگر غلط باشد بتوانم ذهن او را اصلاح میکنم. بههرحال من از انتقاد ناراحت نمیشوم، هیچ اشکالی ندارد، این حرفهایی که شما زدید خیلیها شو قبول ندارم من، لکن در عینحالی که قبول ندارم میشنوم گوش میکنم اگر چنانچه ده بار دیگر این جور حرفها زده بشود برای من ایرادی ندارد» (تلگرام خبر فوری رژیم. ۲۳اردیبهشت ۱۴۰۰).
***
آنچه خواندیم، بخشی از بهاصطلاح انتقاد یک دانشجوی بسیجی در دیدار فرمایشی و نمایشی با عمود خیمهٔ نظام است. ویدئوی ۳دقیقه و ۳۲ ثانیهای این سیرک که باندرول «گفتوگوی صمیمانهٔ نمایندگان تشکلهای دانشجویی با خامنهای» را بر خود حمل میکند، با یک متن ثابت، بهصورت کلیشهای در سایتهای حکومتی منتشر شده است. خبر در تاریخ ۲۳اردیبهشت با این تیتر منتشر شده است:
«پاسخ شنیدنی رهبر انقلاب به انتقادات صریح یک دانشجو درباره بدعت شورای نگهبان، هواپیمای اوکراینی و تبلیغاتی بودن دیدارهای رهبری»
با دیدن و شنیدن این کلیپ، بیاختیار این سؤال در ذهن مخاطب نقش میبندد؟
انتقاد یک دانشجو از خامنهای!؟... خامنهای و انتقاد؟... انتقاد صریح در مورد چه؟ بدعت شورای نگهبان و هواپیمای اوکراینی؟!
اگر تعداد علامتهای تعجب بعد از علامت سؤال را افزایش دهیم جای هیچ تعجبی ندارد. آخر طرح چنین سؤالهایی حتی در اشکال رقیق آن، باعث سر و کار پیدا کردن سؤال کننده با سربازان بدنام وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه پاسداران میشود و باید پاسخ بدهد که چرا به مقام عظمای ولایت توهین کرده است. بارها بوده است که یک نقد ساده از خامنهای باعث شده است که انتقاد کننده به اتهام «اجماع و تبانی علیه نظام یا تشویش اذهان عمومی و دروغپراکنی و براندازی نظام» با احکام سنگین قضایی روبهرو شود، پس چطور است که در تریبونهای رسمی این بهاصطلاح انتقاد بهصورت گل و گلاب مطرح میشود و طرفین سر و مر و گنده به هم لبخند هم میزنند و شادی گز میکنند. موضوع چیست؟ چه کاسهای در زیر نیمکاسه است؟
واقعیت این است که از این دیدارهای نمایشی و بهفرموده تاکنون فراوان برگزار شده است. برگزار کنندگان آن، تعدادی از دانشجویان بسیجی و عوامل نزدیک به بیت خامنهای هستند. آنها توجیه شدهاند که سؤالهای مشخصی را بپرسند و یک شوی هدایت شده را بازی کنند. دست آخر هم ویدئوی این شو از سوی بیت خامنهای ادیت میشود و ادیت شدهٔ آن سر از سایتهای حکومتی درمیآورد. هدف این است که وانمود شود خامنهای اهل پذیرش نقد و انتقاد از عملکردهای خود و حکومت است و در ایران تحت نعلین آخوندها آزادی بیان وجود دارد.
از طرفی درج عناوینی مانند «بدعت شورای نگهبان» و «هواپیمای اوکراینی» در این بهاصطلاح انتقادها نشاندهندهٔ آن است که این قبیل مسائل با حساسیت اجتماعی مواجه است و در متن جامعه جریان دارد. حکومت برای خنثی کردن تبعات آن، خود دست به کار میشود تا دست پیش بگیرد و از بار اعتراضی آن بکاهد.
نکتهٔ قابل توجه اینکه بار نمایشی و فرمالیستی بودن این شو چنان لو رفته است که قسمت مهمی از گفتوگوها به آن اختصاص داده شده. گویا طرف قرار نبوده این قسمت را در سناریو بگوید زیرا خامنهای گلایه دارد که چرا میگویید این دیدار و این حرفها و انتقادها نمایشی است؟
حرف مردم و جوانان شورشی با تأسی از حافظ شیراز این است:
«دور شو از برم ای واعظ و بیهوده مگوی
من نه آنم که دگر گوش به تزویر کنم»
***
خلیفهٔ کرک و پشم ریخته که در خطاب قرار دادن خود به القابی کمتر از «امام» و «مقام عظمای ولایت» راضی نیست و هرگز یک میلیمتر از سلطنت مطلقهٔ فقیه پایینتر نیامده، میخواهد با این ادا و اطوارهای لو رفته خود را از تک و تا نیندازد اما چه کسی که نداند چنین سیرکهایی نمیتواند دستهای خونین یک جلاد دجال را بشوید. فرجام این فرعون عمامهدار سرنگونی به دست خلق به ستوه آمدهٔ ایران است.