با استمرار، گسترش و رادیکالیزه شدن قیام، پس از آنکه قطع رسمی اینترنت هم کفایت نکرد و نتوانست از ادامه قیام جلوگیری کند، خامنهای دستور داد اراذل و اوباش نظام پس از نمایش جمعه در تهران و چند شهر دیگر «علیه اغتشاشگران» ضدتظاهرات راه بیندازند. هدف، مرعوب کردن مردم و روحیه دادن به وارفتگان بسیج، گارد ویژه و عوامل نظام بود که در صحنه مورد تهاجم سنگین مردم هستند.
شعارهای «مرگ بر منافق» و «منافق فتنهگر اعدام باید گردد» اصل حرف این ضدتظاهراتها بود که میخواستند در برابر ابتکارعمل کانونهای شورشی در سمتدهندگی و گسترش قیام، اقدامی کرده باشند. البته کسادی این ضدتظاهرات خود تبدیل به فضیحت شد. تا آنجا که شبکههای رژیم مجبور شدند با شات بسته جمعیت را نشان دهند و در چند مورد که گاف دادند و زومبک کردند، خالی بودن صحنه رسوایی بهبار آورد.
با این حال رژیم انتظار داشت با این ضدتظاهرات و عربدهکشیها، قیام فروکش کند. اما درست از عصر همان روز جمعه، یعنی تنها چند ساعت پس از این ضدتظاهرات، توفان قیام در بیش از ۵۰شهر کشور برپا شد.
در تهران دستکم در ۱۲نقطه کانونهای شورش برپا بود. شعلهها که از خودروهای سوختهٔ گارد ویژه به آسمان بلند میشد، گاه بهبزرگی یک ساختمان بود. صحنههای بهدام افتادن بسیجیها و نیروهای گارد ویژه و گوشمالی شدید توسط جوانان قیام، نه بهصورت تکنمود، بلکه گسترده و متعدد منتشر شد. دختران شجاع در کانونهای برپاشدهٔ قیام در تهران نقش فرماندهی داشتند و در این نقاط گارد ویژه و بسیج پس از سنگباران و تهاجمهای شدید جوانان خسته و فرسوده عقب نشستند. شعارهای «مرگ بر خامنهای»، «خامنهای ضحاک، میبریمت زیر خاک» و «مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه چه رهبر» از کانونهای برپاشدهٔ شورش در تهران فریاد میشد. جوانان بهجای شعار «نترسید، نترسید، ما همه با هم هستیم»، خطاب به مزدوران شعار میدادند: «بترسید، بترسید، ما همه با هم هستیم»!
در شهرهای دیگر آتش قیام هر دم فزونی میگرفت. در اشنویه و برخی شهرها ساعتها ابتکارعمل دست مردم بود. در قشم جوانان با سنگ به دادسرای رژیم حمله کردند و آن را بهتصرف درآوردند. پرتاب کوکتل به گاردیهای موتوری و فرار آنها در قم و حمله جوانان منطقهٔ نیروگاه این شهر با کوکتل به مراکز رژیم، نشان از آتش خشمی فورانکرده داشت. در شهرهای دیگر نیز استفاده گسترده از کوکتل مولوتف سرکوبگران را وحشتزده و مستاصل کرده بود. قائن هم به قیام پیوست. در شهرهای فردیس، شاهینشهر، انزلی، ایلام، الوند قزوین و دهها شهر دیگر آتش و دود با فریاد مرگ بر دیکتاتور در هم آمیخته بود.
رژیم آنقدر مستاصل شد که مجبور شد در کانال رسمی سپاه پاسداران به مردم التماس کند که نگذارید بچههایتان به خیابان بروند و تصویر کولهٔ جوانی ۱۹ساله را در مشهد منتشر کرد که مملو از وسایل ساخت کوکتل مولوتف و تجهیزات تهاجم به مراکز حکومتی بود؛ کانال سپاه وحشتزده از پیوستن گسترده جوانان به کانونهای شورشی، زیر این عکس نوشت: «خدا میداند چند نفر مانند این بچه تبدیل به مهرهٔ مجاهدین شدهاند!»(۲مهر).
با چرخش تعادلقوا میان نیروهای قیام و قوای سرکوب، ضدتظاهرات خامنهای که با تمام توان آن را بسیج کرده بود، نتوانست هیچ تاثیری در کندکردن حرکت سیل آتشین قیام داشته باشد. قیامی که میرود ریش و ریشهٔ رژیم ولایت فقیه را از بن بسوزاند. همان که رهبر مقاومت، مسعود رجوی گفت: «در آستانهٔ ۵مهر «شاه سلطان ولایت، مرگت فرا رسیده»(۲مهر ۱۴۰۱).