رژیم جانی ولایت فقیه همواره با ریختن اشک تمساح برای مردم فلسطین سعی کرده است که خودش را مدافع مردم فلسطین نشان دهد و خامنهای هم در سخنرانی اخیرش دوباره بر فرش «خون مظلومان و کودکان و بیماران و زنها» در فلسطین پا گذاشت و «رو به سمت قله» فتنهانگیزی تاخت. این روزها هم دجالبازیهایی راه میاندازد و بعضاً تعدادی بسیجی را به فرودگاه میبرد تا عربدهکشی کنند و نمایشی راه بیندازند که گویا آماده جانفشانی برای مردم فلسطین هستند ولی این فریبکاریها رنگ باخته و دیگر کمتر تحلیل و تفسیر محتوایی از جنگ غزه دیده میشود که به نقش ویرانگر رژیم اشاره نکند.
در یکی از نمونههای افزایش آگاهی عمومی، روزنامه العرب به تاریخ ۲۷ مهر مقالهیی با تیتر «راه ایران به بیتالمقدس از کربلا تا غزه» منتشر کرد و بهخوبی ویژگیهای جنگافروزانه رژیم را در آن نشان داد. در این مقاله به یک واقعیت مهم اشاره شده بود که میبایست قدری روی آن درنگ کرد: رژیم «ایران همچنین از لحاظ تاریخی به موضوع فلسطین نیز توجهی ندارد و هرگز ثابت نکرده است که برای ادامه حیات و حتی پناه دادن به یک فلسطینی کمکی کرده باشد». بنابراین بهجاست که از لحاظ تاریخی به عقب برگشت و به سابقه جنایتکارانه خمینی علیه مردم فلسطین و چگونگی و چرایی اختراع شعار دجالگرایانه «راه قدس از کربلا» پرداخت.
فلسطینیها در لبنان
در ۱۵ ماه مه ۱۹۴۸ بن گوریون تأسیس دولت اسراییل را اعلام کرد. پس از آن و به مرور بسیاری از آوارگان فلسطینی به کشورهای همسایه و از جمله لبنان کوچ کردند. بعد از جنگ ۱۹۶۷ بخشی از نیروهای رزمنده فلسطینی هم به لبنان رفتند. این حضور، کشور چندرنگ و فرقهیی آنجا را بسیار پیچیدهتر کرد و خاک لبنان برای سالها شاهد جنگ داخلی بود و یکی از محورهای اصلی جنگ بین اسراییل و نیروهای فلسطینی شد. در ۶ ژوئن ۱۹۸۲ ارتش اسراییل از سمت شمال به سوی لبنان لشکرکشی کرد و تا شهر بیروت پیش رفت و خواستار خلعسلاح و خروج فلسطینیها از لبنان شد. رزمندگان فلسطینی حدود ۸۰روز مقاومت کردند تا اینکه در نهایت سازمان ملل و برخی کشورها واسطه شدند و روز ۲۱ اوت همان سال اولین واحدهای فلسطینی، بیروت را به سوی قبرس ترک کردند و عرفات هم ستاد مرکزیاش را به تونس منتقل کرد. به این ترتیب پرونده حضور فلسطینیها در لبنان و جوار مرزهایشان پس از سه دهه و اندی بسته شد.
حالا وقتی همین تاریخها را به شمسی تبدیل کنیم به نکته مهم و قابل توجهی میرسیم که به تاریخ و کشور ما نیز مربوط میشود. حمله بزرگ اسراییل به لبنان در ۶ ژوئن ۱۹۸۲ مصادف با روز ۱۶ خرداد ۱۳۶۱ است یعنی تنها چند روز پس از آزادی خرمشهر که بهترین فرصت برای پایان دادن به جنگ ضدمیهنی بین ایران و عراق نیز پیدا شده بود بهخصوص که همزمان با حمله اسراییل حاکمیت عراق «اعلام کرد نیروهایش از خاک ایران عقبنشینی میکنند و به پشت مرزهای بینالمللی باز میگردند... و... اگر فیالواقع خمینی دشمن اسراییل است عراق اجازه خواهد داد که نیروهایش را از طریق خاک عراق به لبنان برای جنگ با اسراییل و دفاع از فلسطینیها ببرد. [اما] خمینی متعاقباً اعلام کرد که این حرفها حیله است و جنگ اصلی ما با عراق است و راه قدس از کربلا میگذرد»! (انقلاب فلسطین از انتشارات سازمان مجاهدین، ص ۱۰۳)
به این ترتیب خمینی که اساساً جنگ با عراق را برای سرکوب آزادیخواهان در داخل و ریختن انرژی عظیم آزاد شده از یک انقلاب در تنور جنگ زمینهسازی کرده بود حاضر نشد دست از فتنهانگیزی در عراق بردارد و با جنایت علیه مردم ایران و عراق، خیانت بزرگی هم در حق مردم فلسطین و آرمانهای مردم آنجا مرتکب شد. او با روشن نگهداشتن شعلههای جنگ ضدمیهنی نهتنها کوچکترین قدمی برای نجات مردم و آوارگان فلسطینی بر نداشت بلکه موجب انحراف توجهات از کشتار مردم فلسطین شد. از آن پس هم شعار «راه قدس از کربلا» را تبدیل به یکی از شعارهای محوری جنگافروزی خود قرار داد و شش سال دیگر از مردم ایران و عراق خون ریخت.
مزدوران تاریخنویس خمینی هم به زبان خودشان به همین موضوع و تاریخچه شعار منحوس «راه قدس از کربلا» اشاره کردهاند: «راه قدس از کربلا میگذرد، از شعارهای کلیدی زمان جنگ تحمیلی بود. این شعار را خمینی در بحبوحه حمله اسراییل به لبنان در خرداد ۱۳۶۱ و... بیان کردند. خمینی، با تبیین این شعار، سمت و سوی اصلی تحرکات و اقدامات جمهوری اسلامی ایران پس از فتح خرمشهر را ترسیم کردند» (ویکی دفاع، مدخل «راه قدس از کربلا میگذرد»)
حال که صحبت از تاریخ شد، خوب است به طرح صلحی اشاره کنیم که شورای ملی مقاومت شجاعانه در ۲۲ اسفند همان سال ۶۱ ارائه کرد. این زمانبندیها نشان میدهد که در مقابل چهار دهه آشوبگری نظام ولایت فقیه، متقابلا مقاومتی هم بوده است که چهار دهه برای صلح در خاورمیانه بالاترین تهمتها را به جان خریده و بهترین و کمهزینهترین راهحلها را به مردم منطقه پیشنهاد کرده است.