728 x 90

ضرورت رهبری زنان،‌ در سخنرانی ارلزکورت مریم رجوی

مریم رجوی
مریم رجوی

«مریم رجوی»، نخستین رهبر سیاسی در قامت یک مقاومت فراگیر است، که ستم‌دیرپای تاریخ بر زنان به‌طور عام و بر زن ایرانی به‌طور خاص را با نگرشی انسان‌شناسانه مورد واکاوی قرار داده است.

نگاهی به سخنرانی مشهور او در ۱تیر ۱۳۷۵ در جمع ایرانیان آزاده در سالن «ارلز کورت لندن» ما را با وجوهی جدید از دیدگاههای او آشنا می‌سازد.

مریم رجوی در این سخنرانی نگاهی جهان‌شمول و رو به آینده به اسارت زنان و مردان در تبعیض و ستم جنسی و فرهنگ مبتنی بر آن دارد؛ فرهنگی که در آن زن انسان درجهٔ دوم محسوب می‌شود و مرد به‌دلیل آغشته بودن به این فرهنگ، خود نیز قربانی و در اسارت قرار می‌گیرد.

«زنان، نخستین سرکوب‌شدگان تاریخ‌اند که باید علاوه بر تحمل ستم سیاسی و ستم اقتصادی ـ اجتماعی، کفاره گناه زن بودن را هم بدهند. اگر زنان نیمی از کل انسانهای روی کره زمین هستند، پس ستم جنسی و فرهنگ مبتنی بر آن، به گونه‌یی بلافصل، بر روی نیمه دیگر ـ یعنی همه مردان ـ نیز بازتاب دارد و مرد را هم دربند و آلوده نگه می‌دارد. یعنی که آزادی قطعی و نهایی فرد و اجتماع انسانی در گرو آزادی زن سرکوب‌شده است و اعمال تبعیض و ستم جنسی، همه پهنه‌های دیگر‌ِ وجود و فعالیت انسانی را درمی‌نوردد و در آنها تأثیر می‌گذارد».

 

«بردهٔ بردگان»

مریم رجوی در این سخنرانی از حقیقتی تکان‌دهنده پرده برمی‌دارد؛ حقیقتی که در فرهنگ آلودهٔ مردسالار و دوگانه بینی انسان نمی‌توان آن را دریافت:

«زنان در حقیقت دو بار به بردگی رفتند: یک‌بار به‌خاطر زن بودن و یک‌بار به همراه دیگر بردگان»

همان‌طور که بردگی در هزاره‌ها و حتی سده‌های پیشین امری عادی و طبیعی می‌نمود، بردهٔ بردگان بودن نیز برای بسیاری اذهان امری ناشناخته است؛ مگر بر آن برشورند.

برای برانداختن این نوع بردگی، خودآگاهی نسبت به آن ضروری است. آزادی نخست از شکستن بتها در جان و روان آغاز می‌شود. به‌عبارت دیگر با انقلابی در اندیشه و دیدگاه.

«داستان زن، تراژدی ناپیدای ستمی است که تاروپود زندگی و تمام هستی او را درنوردیده است. رشته‌یی که زنان را به ستمگران همیشگی‌شان پیوند می‌دهد با هیچ رشته دیگری قابل مقایسه نیست. این اولین بردگان روی زمین حتی در خواب هم به نفی و حذف ستمگران خود نمی‌پردازند و تراژدی وقتی به اوج خود می‌رسد که آنها گمان می‌کنند این اسارت ازلی و ابدی است».

آری تا وقتی گمان کنیم این اسارت ازلی و ابدی است، رهایی متصور نیست.

 

فاشیسم دینی با خصیصهٔ بارز زن‌ستیزی

فاشیسم دینی با خصیصهٔ بارز زن‌ستیزی، با اعمال ستم مضاعف بر زن ایرانی، جامعه را در اسارت نگه‌داشته است. ولی‌فقیه و آخوندهای ریز و درشت با فتواها و القائات و نیز قوانین مدنی و جزایی قرون‌وسطایی اسارت زن ایرانی را یک امر بدیهی، طبیعی و طبیعتی، شرعی، ابدی و ازلی جلوه می‌دهند. آنها قرآن را نیز بر اساس ستم جنسی تفسیر می‌کنند. راه خلاصی از این فرهنگ بنده‌ساز، شوریدن بر هنجارها و بایدهایی است که به تابو و تقدس تبدیل شده است.

«راستی مگر می‌شود از زنان و جنبش برابری صحبت کرد، اما از ارتجاع و بربریت زن‌ستیز حاکم بر ایران سخن نگفت؟

اوج پلیدی آخوندهای ضدبشر این است که جنایت‌های زن‌ستیزانه و دعاوی ارتجاعی خود را به اسلام نسبت می‌دهند، در حالی‌که این جنایتها و دجال‌گریها فقط و فقط برای حفظ قدرت و ادامه حکومت است.

آری، زن ایرانی در برابر چنین هیولایی به مقاومت برخاسته است؛ هیولایی که از اعماق قرون سر برآورده و بقایش به زن‌ستیزی و آپارتاید جنسی وابسته است؛ هیولایی که فقط دشمن مردم ایران نیست، بلکه با بشریت سر جنگ دارد».

 

شاخص سنجش ترقی‌خواهی

با غور در سخنرانی ارلزکورت درمی‌یابیم که از دیدگاه مریم رجوی، شاخص سنجش ترقی‌خواهی، اصالت و حقانیت هر نحله و جریان فکری، نیرو، حزب و سازمان سیاسی این است که تا چه اندازه به رهایی زن باور دارد و در عمل به آن وفادار است. بدون پایبندی به رهایی و برابری زن و مرد، سخن از آزادی گفتن سخت بی‌مسماست.

نکتهٔ مهم در این است که هیچ آزادکننده‌ای در کار نیست. زنان خود باید خود را از ستم جنسی آزاد کنند. این مهم امکان‌پذیر نیست جز آن‌که جنبش رهایی زنان در پیوند با یک جنبش مترقی و پیشتاز سیاسی باشد و با مانع اصلی یعنی نظام ولایت فقیه و فرهنگ منحط آن درافتد. در اینجاست که سخن از پیشتازی و شرکت سیستماتیک زنان در مبارزه برای سرنگونی به میان می‌آید.

 

شرکت زنان در رهبری سیاسی

مریم رجوی آزادی زن و برابری او با مرد را منوط به شرکت زنان در قدرت سیاسی [یعنی رهبری] و تصمیم‌گیریهای کلیدی اجتماعی می‌داند:

«بدون مشارکت زنان در قدرت سیاسی، بدون حضور زنان در رهبری و تصمیم‌گیریهای کلیدی اجتماعی، بدون نقش جدی و برابر آنان در مدیریت اقتصادی و بدون مداخله زنان در سیاست بین‌المللی، صحبت از برابری زن و مرد مفهومی ندارد. برابری واقعی وقتی تحقق می‌یابد که زنان در بطن اصلی‌ترین مبارزه روز، مسئولیت‌های کلیدی به‌عهده بگیرند».

در تاریخ دولتها و کشورها به‌صورت تک‌نمود زنانی را داشته‌ایم که در مواضع کلیدی مانند ریاست دولت یا ریاست‌جمهوری و وزیر و وکیل قرار داشته‌اند اما این تک‌نمود، هرگز به «جریان» تبدیل نشده است؛ زیرا موانع فراوان بر سر راه زنان قرار داشته است؛ موانعی که ریشه در تابوهای ذهنی و دیدگاههای استثماری دارد.

 

پذیرش هژمونی زنان برای یک دورهٔ تاریخی

مریم رجوی در این مرحله نیز متوقف نمی‌شود. افق اندیشهٔ او فراتر از این است. او علاوه بر دعوت به مشارکت سیستماتیک زنان در رهبری سیاسی، هژمونی زنان را برای یک دورهٔ تاریخی عنوان می‌کند. این چپ‌ترین و مترقی‌ترین دیدگاهی است که تاکنون در مورد آزادی زنان از سوی یک زن فرهیخته و بن‌بست‌شکن ابراز شده است.

«برای واژگونی نظام تبعیض جنسی و تغییر بنیادین در سیاست‌های آن، زنان باید برای یک دوران، هژمونی سیاسی را در دست بگیرند. هدف و مضمون هژمونی زنان، تضمین برابری و ریشه‌کن کردن ستم جنسی است، نه تعویض مردسالاری با زن‌سالاری. از همین‌رو، تمامی الزام‌ها و تمامی پیامدهایش، درست به‌عکس نظام کنونی، خصلتی رهایی‌بخش دارد و فوران نیروهای آزاد شده در اثر رفع این ستم، می‌تواند بن‌بست‌های امروز جامعه بشری را بگشاید و نظامی نوین را در تمامی مناسبات انسانی چه در درون جوامع و چه در سطح بین‌المللی شکل دهد.

به این ترتیب، زنان نشان خواهند داد که اگر چه خود در طی قرون و اعصار، با سهمگین‌ترین ستم تاریخ مواجه بوده‌اند، ولی اینک در عصر شکوهمند رهایی زن، صدای همه سرکوب‌شدگان تاریخ را به اوج می‌رسانند».

در این نقطه است که کمیت بسیاری از دیدگاهها و جریانهای فکری و سیاسی می‌لنگد.

***

تا به امروز، ۲۷سال از این سخنرانی می‌گذرد اما مضامین آن هنوز تازه است. این اندیشهٔ چپ و مترقی، راهنمای مشارکت فعال زنان در قیام سراسری و نقش پیشتاز و چشمگیر آنان در جنبش رهایی‌بخش است. آری زنان صدای سرکوب‌شدگانند و صدای آنان با اندیشهٔ مریم رجوی تا آینده‌ای روشن پژواک خواهد انداخت.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/947ac638-8f9e-42c0-9dc5-d41ffbf11ba8"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات