در روزهای آتشین دیماه و در سالگرد دو قیام سراسری (دی۹۶ و آبان۹۸) عملهٔ اختناق و عمامهدرشتهای نظام دچار لقلق فک شده و بهبهانههای مختلف کلمهٔ «فتنه»! را تکرار میکنند؛ تکراری که با نوعی هراس و اقرار به عواقب وخیم همراه است. آنها دم گرفته و در غثیانی انزجارآور در بیان «چه شد و چه میتوانست بشود» های این فتنه از هم سبقت میگیرند. بهتحلیل مینشینند. بهمناسبت آنچه «حماسهٔ ۹دی»! میخوانند برای هم کارت تبریک میفرستند و به هم یادآوری میکنند که چه خوب که هنوز سرنگون نشدهاند. چه خوب که این موج سهمگین از روی سرشان رد شد؛ چه خوب که هنوز عمامههایشان را باد نبرده است؛ چه خوب که هنوز میتوانند شیرهٔ جان این مملکت را بمکند و بر خوان یغمای ایران لم بدهند و در تبدیل آن به یک زمین سوخته استعدادهای خود را به نمایش بگذارند. جالب است که در این میان برخی اقرارها نیز صورت میگیرد که خط کشیدن زیر آن این حسن را دارد که شکنندگی و آسیبپذیری استبداد دینی را در سلسله قیامهای مردم ایران بارز میکند.
آخوند احمد خاتمی:
«این طلبه ناچیز در یکی از میادین تهران دعوت شده بودم نماز ظهر عاشورا بخوانیم. عددی نیستم که از من خیلی حفاظت بشه. یک طلبه حالا یکی دو نفر همراهم باشند. دیدم که سه صف حفاظت آمدند. گفتم چه خبر شده؟ طلبه ناچیز که این همه... گفت فتنهگران گفتند سنگ بزنید به خاتمی. اگر دیدید با سنگ کارشون ساخته نشد با کلت بکشیدش»!
او در حالی که در جمع وحوش ولایی معرکهٔ فتنه گرفته و دارد رجز میخواند اما نمیتواند وحشت خود را از ریزش جریانوار نیروهای سرکوبگر و بدنهٔ نظام نسبت به فعالیتهای کانونهای شورشی و اثرگذاری آن در جامعه و حکومت کتمان کند. بنابراین با وحشت میگوید:
«تلاش دشمن در رسانههای بیگانه و در فضای مجازی که از آمریکا هدایت میکند این است که شما خوبان را از ولایت جدا کنند و به فضل خدا نخواهند توانست...».
آن دیگری وسط ادعای پوشالی برای فائق آمدن بر بهقول خودش «فتنه» یادش نمیرود که به نقش تاریخی مجاهدین در افشای بلندپروازیهای اتمی رژیم و تبدیل آن به عامل فلاکت، اعتراف نکند؛ البته طبق معمول اقلیت حکومتی را «مردم ایران»! مینامد:
«تحریمهای یکی از آثار مخرب این فتنه [است] که حدود ۸ماه کشور را درگیر حوادث و مسائل خودش کرد دشمن را امیدوار کرد که به توطئههایش ادامه بدهد و لذا شما میبینید که بعد از این فتنه دشمن آمد تحریمهای شدیدتری را بر علیه ما برعلیه مردم ایران اتخاذ کرد. ». (پاسدار سبحانیفر. تلویزیون حکومتی شبکهٔ قزوین. ۹دی ۱۴۰۰).
شرایط وخامتبار رژیم در وضعیت انفجاری جامعه و استمرار فعالیت کانونهای شورشی در متنی از نارضایتی و اعتراضات عمومی، همهٔ طیفهای قدرت و باندهای مافیایی را به تلاطم انداخته است.
آخوند سعیدی، رئیس دفتر عقیدتی سیاسی بهاصطلاح فرماندهی کل قوا، دو ویژگی را برای قیام برمیشمارد: «ویژگی تکرارشدن [استمرار] و ویژگی براندازانه».
«فتنه قابل تکرار است پیچیدگی چهارم و عبرت آموزی چهارم فتنه قابل تکرار بودنش است چرا؟ برای اینکه فتنه شیوه است مدل است سازوکار براندازی است برنامه براندازی است لذا قابل تکرار است در گذشتهها بوده در دوران ما هم بوده در آینده هم خواهد بود» (تلویزیون آستان قدس رضوی. ۹دی ۱۴۰۰).
جانشین نمایندهٔ ولیفقیه در سپاه پاسداران، آخوند حسین طیب، برای هشدار دادن به مزدبگیران روحیه باختهٔ حکومتی و بدنهٔ سرکوبگر، به آخرین تیر ترکش متوسل میشود و میگوید:
«هیچ گاه نباید فتنهگران را فراموش کنیم، همانگونه که مقام معظم رهبری میفرمایند فتنه، خط قرمز نظام است».
او نمیداند که خود مقام معظم هم بهشدت درگیر فتنه است. فتنه میخورد، فتنه مینوشد، فتنه میپوشد و فتنه خواب میبیند و فتنه میفرماید. او لرزانتر و ترسخوردهتر از مواجببگیرانش به فتنه میاندیشد و از آن میهراساند.
چرا؟ چرا نباید فتنه [بخوانید قیام] را فراموش کرد. چرا قیام و سرنگونی خط قرمز نظام عمامه داران است؟
چرا از نام آن وحشت دارند؟ چرا از اینکه هنوز سرنگون نشدهاند به خود دلداری میدهند؟
پاسخ را خود دادهاند. آنها میدانند که نامشروع و سرنگونشدنی هستند. میدانند که جامعهٔ ایران هرگز یک زمان از جوشش و طغیان باز نمانده است. میدانند پیشتازانی قیام و سرنگونی را رهبری میکنند که حتی یک ساعت از فعالیت برای براندازی آنها نیاسوده و به چیزی جز این نیندیشیدهاند.
***
قیام، انقلاب و براندازی استبداد دینی میتواند دیر و زود داشته باشد ولی سوخت و سوز ندارد. این تمام حرف است.