ماه گذشته ارگان سپاه پاسداران خامنهای در مقالهیی نوشت: «روحانی کاندیدای انتخابات خبرگان رهبری است و این ذهنیت را دارد که در مجلس آتی بسیار محتمل است خبرگان مجبور بهگرفتن آن تصمیم سخت و مهم شود. این ذهنیت را پنهان هم نکرده و بیان نمود. البته نگفت چطور چنین چیزی را پیشبینی کرده، اما پیشبینی نکرده که شاید خودش هم در آن هنگامه تصمیم سخت و مهم نباشد!» (جوان ـ ۱۷دی).
با گذشت زمان، برخی نکاتی که آن روز در این مقاله مبهم مینمود، امروز با رد صلاحیت روحانی روشن یا روشنتر شده است.
از جمله روشن شده که اولاً منظور از «آن تصمیم سخت و مهم» که خبرگان ارتجاع باید دربارهٔ آن تصمیمگیری کند، مسألهٔ جانشینی خامنهای است. ثانیاً دلیل اصلی حذف روحانی هم این بوده او «در آن هنگامهٔ تصمیم سخت و مهم نباشد!».
این دو موضوع هم در ادامهٔ همان مقالهٔ ارگان سپاه و هم در اظهارات عناصری از هر دو باند رژیم که راجع بهحذف روحانی ابراز نظر کردهاند، روشنتر شده است.
در ادامهٔ مقالهٔ کذایی آمده است: «اطرافیان (روحانی) تلاش میکنند او را در جایگاهی بالاتر از ریاستجمهوری تصور کنند و چنین شأنیتی کذایی برای او قائل شوند و ردصلاحیت احتمالی او این شأنیتسازی و رؤیاپردازی را بهطور کامل تخریب میکند».
این که «شأنیت سازی» یا «رؤیاپردازی» روحانی چه معنایی دارد و چگونه تخریب میشود را، اظهارات کریمی قدوسی، عضو جبهه پایداری در مجلس ارتجاع روشن میکند؛ وی در حساب ایکس خود، روحانی را اینگونه توصیف کرد: «کسی که استعداد و ارادهٔ سقیفهسازی را داشت» (روزنامهٔ حکومتی اعتماد ـ ۷بهمن). عبارت «سقیفه سازی» در ادبیات آخوندی اشارهیی است تلویحی به بحران جانشینی.
روزنامهٔ حکومتی همدلی (۷بهمن) با اشاره بهاین که کریمی قدوسی معمولاً از مباحث پشتپرده خبر دارد، پرده را کمی بیشتر بالا زده و مینویسد: «این جمله از سوی «کریمی قدوسی» این ذهنیت را تقویت میکند که روحانی در مجلس خبرگان آینده میتوانست چتر جدیدی از یک نظریه و تئوری در تضاد با تندروها باشد که عده زیادی را حول محور جریانهای منتقد تجمیع میکند». منظور آن است که علت حذف روحانی این است که او میتوانست محور تجمع عناصر مخالف پراکنده در خبرگان در «آن هنگامهٔ تصمیم سخت و مهم» باشد.
روزنامهٔ حکومتی هممیهن (۷بهمن) تحت عنوان «خالصسازی خبرگان» با اشاره بهنقش تعیین کنندهٔ رفسنجانی در نشاندن خامنهای بهجای خمینی در سال ۱۳۶۸ و نقش او در تحمیل روحانی بهخامنهای نوشت: «راه تکرار هاشمیرفسـنجانیِ ۱۳۶۸ را بر او (روحانی) بسـتند».
مقاله در ادامه میافزاید: «بسیاری از ناظران نیز تصور میکنند اصلیترین عامل ردصلاحیت روحانی، همین نگرانی از نقشآفرینی احتمالی او در تحولات آتی و تأثیرگذاری بر روند و معادلات جانشینی است. احتمالی که هر چند اندک و دور از ذهن هم باشد، چنان اهمیت بالایی دارد که طراحان پروژه آینده سیاسی ایران را وامیدارد، از کنار آن نگذرند و پیش از آنکه چشمه پر شود، سر آن را با بیل ببندند. بهعبارت صریحتر، بستن راه روحانی در خبرگان، معنایی جز گشودن راه برای دیگران در تحولات آتی ایران ندارد».
در آذر۹۴ که آخوند احمد خاتمی دربارهٔ وظیفهٔ خبرگان در مورد تعیین رهبر حرف زد، از تشکیل کمیتهیی متشکل از «گروهی از برجستگان و خبرگان» خبر داد و در عینحال خاطرنشان کرد که وظیفهٔ آنها نه تعیین رهبر، بلکه «تعیین کسانی است که در مظان رهبری هستند... آن کمیته با رعایت کامل مسألهٔ رازداری این اقدام را انجام داد و اگر رهبری بخواهند، این اسامی فقط بهایشان عرضه میشود».
این رازداری که ایجاب میکند حتی ۸۵تن از ۸۸ عضو خبرگان ارتجاع هم از آن خبر نداشته باشند، از عمق بحران جانشینی در نظام ولایت فقیه نظام حکایت میکند که در فضیحت خالص سازی در شعبدهٔ انتخابات۱۱اسفند هم نمایان است.