چند خبر ناهمگون
روز دوشنبه ۷آبان ۹۷، در راستای حرکتهای اعتراضی و قیامی مردم ایران، مراسم بزرگداشت کورش و حرکت گروههای انبوه مردم در جادههای منتهی به منطقه پاسارگاد یکی از مهمترین خبرهای ایران بود. ترافیک ایجاد شده به سوی پاسارگاد آنهم در میان انبوه نیروهای نظامی و وحوش پاسدار و راههای با بلوک سیمانی بسته شده و حتی بیابانهای قرق شده، منظره متناقضی ایجاد کرده بود که سوژه خوبی برای رسانهها و شبکههای اجتماعی شد.
خبر دیگر، لو رفتن یک ماجراجویی تروریستی آخوندها در دانمارک بود که به سوژه خبرگزاریها تبدیل شد. ماجرایی که باعث شکرآب شدن هر چه بیشتر مناسبات دیپلماتیک آخوندها با دانمارک گردید. دانمارکیهای سفیرشان در تهران را فراخواندند، حرکتی اعتراضی که در این روزهای حساس انزوای جهانی آخوندها، برایشان خرج مضاعف دارد.
تظاهرات مالباختگان کاسپین و برخی مؤسسههای مشابه دیگر که سپردههای مردم را گرفته و پس نمیدهند هم کماکان روی آنتنها بود.
تظاهرات اعتراضی کشاورزان اصفهانی برای دریافت حقآبه خود نیز یک خبر دیگر بود که حکایت از التهاب اجتماعی در منطقه مرکزی ایران داشت: اصفهان یعنی جایی که این روزها به یکی از مراکز جدی قیام تبدیل شده است.
بالا گرفتن بحران آلودگی هوا و افزایش ۱۲۰درصدی مرگ و میر بر اثر آلودگی هوا هم یکی دیگر از خبرهای ایران بود که جای خود را در رسانههای خبری داشت.
همزمان خبر رزمایش اربعین؟! هم بود که آخوندها تلاش میکردند یک مراسم مذهبی مورد علاقه مردم را به یک حرکت مبتذل بابطبع خودشان تنزل دهند!
خبرهای همگون یا ناهمگون؟
با نگاهی به خبرهای بالا اولین نکتهیی که در ذهن هر خوانندهای تداعی میشود، آشفتگی اوضاع داخلی آخوندها و تشدید انزوای بینالمللی آنهاست. اما یک خبر هم هست که علیالقاعده نباید باشد! و آنهم، فعال شدن مجدد شبکههایی تروریستی آخوندها در خارج کشور درست پس از افتضاحی که در جریان تلاش برای بمبگذاری در گردهمایی بزرگ مجاهدین در پاریس تحت مسئولیت دیپلمات تروریست آخوندها (اسداله اسدی) بالا آمد و آخوندها را به سختی در مخمصه انداخت. کاری که هیچ موجود عاقلی نمیکند مگر اینکه یک آخوند در آستانه سقوط باشد!
آخوندها چه مرگشان است؟
حقیقتاً در هیچ دستگاه تحلیلی متعارفی، چنین حرکاتی معقول نیست اما آخوندها بهراحتی از این حرکات نامعقول میکنند! چرا؟
پاسخ البته روشن است: تمامی خبرها و وقایع حاکی از بههم خوردن دم و دستگاه سیاسی آخوندهاست:
- در ابعاد منطقهای؛ رژیم در انزوای بیسابقهیی است. مشخصاً خامنهای در سوریه به حاشیه رانده شده و در لبنان نیز حزباله در منگنه کامل تحریمهای لیست تروریستی دارد جاسازی میشود، حسابدارهایش در آمریکای لاتین یکی یکی بازداشت میشوند و دم و دستگاه پولشویی و شبکه قاچاقچیهای مواد مخدرش «دانه به دانه» دارند برچیده میشوند!
- در ابعاد داخلی، آتش قیام در حال زبانه کشیدن است و بهویژه در همین هفته و روزهای اول آبان، مشکلات رژیم در خیابانها با مردم معترض، افزایش چشمگیر یافته است و رژیم هم نه راهحل اقتصادی برای حل مشکلات معاش مردم دارد و نه راهحل سیاسی و نه دستی برای سرکوب!
- و در ابعاد بینالمللی هم روزشمار آغاز تحریمهای اصلی و نهایی رژیم، بند دل آخوندها را پاره کرده است! کنتوری که هر روز به عدد «صفر» نزدیکتر میشود و با هر تیک تاکش، ریزش نیروهای آخوندی را افزایش میدهد. از بسته اروپایی هم پنجرهای برای رژیم باز نشده است
- در کنار همه اینها اضافه کنید یک مقاومت رو به رشد و توانمند که با سازماندهی مستمر کانونهای شورشی در داخل کشور و در اعماق جامعه ایران، خوابهای بسیار هولناکی برای آخوندها میبیند، به همین علت است که آخوندها دست به حرکات دیوانهوار میزنند. و این البته منطقی است: گربه فرتوت آخوندی با چنگ و دندان شکسته و فرسوده در گوشه رینگ، ناگزیر از حرکات دیوانهوار است. حرکاتی که گرچه غیرمنطقی است اما از منطق مشخص «گربه در گوشه رینگ» پیروی میکند! گربهای که حالا دیگر خودش هم میداند که «پلنگ» نیست، بلکه تنها و تنها یک گربه است! یک گربه مسن و درهم شکسته! که تنها هنرش تحمل ضربات پیدرپی از حریف است. حالا تا کجا و چقدر دوام بیاورد، زمان مشخص میکند و بس!