بحث پایانناپذیر قیام و سرنگونی، همچنان در درون حاکمیت آخوندی و باندهای آن مطرح است و تقریبا همه باندها و مهرهای حکومتی روی اینکه قیام دیماه بهدلیل مطالبات انباشته مردم، خشم و کینه مردم به جان آمده از فقر و سرکوب و چپاول و نفرت از تمام باندها و جناحهای آن بهوقوع پیوست، اتفاقنظر دارند.
آنها به این واقعیت نیز اعتراف میکنند که آتش قیام زنده است و دوباره چه بسا شدیدتر شعله خواهد کشید.
اما آنچه که بهشدت بر سر آن دچار سردرگمی و ابهام هستند این است که با آن چه باید کرد!
یکی از مهرههای رژیم این موضوع را چنین فرموله و بیان میکند که موضوع قیام یک معادله ساده است، یک طرف مردم هستند و یک طرف هم رژیم. اما وقتی پای حل آن به میان میآید، این معادله ساده از هر معادله چندمجهولی سختتر میشود.
در این رابطه پاسدار حسین اشتری، سرکرده نیروی انتظامی، اعتراف میکند: «موضوع دیماه بود که من اگر بخواهم بهصورت خلاصه بگویم، موضوعات اصلی را بخواهم بگویم؛ همین اغتشاشات و آن توطئهیی که دشمن کرد در دیماه و خوب چند روزی درگیر این حادثه بودیم، واقعاً یک کار بسیار سختی بود در آن زمان انجام دادنش. بعد از آن چهارشنبه آخر سال را داشتیم که متأسفانه یک مقدار بیشتر از آن حدی که سنتها بوده، دارد چند سال تحرکاتی صورت میگیرد، یکسری افرادی میآیند حرکاتی را انجام میدهند که باعث بینظمی در کشور میشود و موجب این میشود که آرامش و آسایش بعضی از مناطق را بعضی از شهرهای ما بههم بریزد».(تلویزیون رژیم ۱۸فروردین ۹۶)
محسن صفایی فراهانی نیز در رابطه با پیچیده بودن شرایط برای نظام آخوندی و مشکل بودن حل معادله پیچیده بین مردم و حاکمیت میگوید: «یک طرف، مطالبات مردم قرار دارد و یک طرف، بازی سیاست؛ معادله مشخص است؛ اما وقتی پای راهحل وسط کشیده میشود، همین معادله ساده از هر چه معادله چندمجهولی است سختتر میشود و کار را به جایی میرساند که در میان اعتراضات مردم شعار عبور از اصلاحطلب و اصولگرا به گوش میرسد. باید به مردم حق داد. ۴۰سال است یا ارکان حکومتی اصلاحطلب بودند یا اصولگرا. کدام از اینها را سراغ دارید که در آن دوره به مشکلات مردم بنیادی نگاه شده باشد».(خبرگزاری مجلس ۲۰فروردین ۹۷)
در همین رابطه روزنامه حکومتی جمهوری اسلامی ۲۱فروردین ۹۷ مینویسد: «آیا برای قوای سهگانه کشور و نهادها و سازمانهای دیگر حاکمیت، سودی دارد که هر یک تقصیر را به گردن دیگری بیاندازد و خود را مبرای از خطا بداند؟ یعنی این حضرات متوجه نمیشوند که در مجموع این بازی نسنیجده و غلط، در نهایت عدم کارآمدی نظام را تبلیغ مینماید؟ آیا حوادث سالهای گذشته بهویژه سال قبل، به همه نیاموخته که مردم از جناحها و جريانهای سیاسی، دیگر عبور کردهاند و برای آنها چپ و راست و معتدل و اصلاحطلب و اصولگرا و امثال این برچسبهای کلیشهیی سالهای دور، هیچ معنا و مفهوم و ارزشی ندارد و تفاوت و تغییری ایجاد نمیکند»؟
همچنان که در این اظهارات دیده میشود، واقعیت هم این است که حل این معادله برای حاکمیت منحوس ولایت فقیه بسیار سخت و ممتنع است، اما برای مردم و برای تاریخ که به کرات این معادله را حل کردهاند، معادلهای ساده و روشن است.
واقعیتی که مهرههای رژیم آخوندی هم به آن اعتراف کردهاند که مردم با عبور از هر دو باند، راهحل این معادله را مشخص کردهاند.