در ادامهٔ بررسی رابطه لیستگذاری سپاه با منافع ملی ایران ضروری است که به دو موضوع پرداخته شود:
۱ـ پایداری بر آرمان آزادی و دیپلماسی مستقل و انقلابی در راستای تغییر سیاست جهانی نسبت به منافع ملی ایران
۲ـ پاسخ به چراییِ رابطه لیستگذاری سپاه با منافع ملی ایران
زخمی دیرین، سنتی قیرین
در تحلیل و بررسی تاریخچهٔ پایداری بر آرمان آزادی و تلاش برای تغییر سیاست جهانی نسبت به منافع ملی ایران، اگر بخواهیم جزئیات این تاریخچه را بشناسیم، باید لااقل تاریخ سیاسی ۷۰ساله ایران از دههٔ ۲۰تا دههٔ ۹۰ را باز خوانی کنیم. از آنجا که این باز خوانی در یک یا دو مقاله نمیگنجد، به بررسی خلاصهٔ آن در چهار دههٔ گذشته میپردازیم.
منافع ملی ایران بر اثر قیام سال ۱۳۵۷ را در بخش نخست مقاله یادآوری کردیم که در تمرکز بر «آزادی و برابری» خلاصه میشد. در ادامهٔ آن نیز از آنجا که نبود آزادی همواره زخمی دیرینه در جامعهٔ سنتی و در تاریخ معاصر ایران بوده است، منافع ملی ایران نیز در تنظیم رابطه دولت بر سرکار و گروهها و احزاب با آزادی و نیز چگونگی مناسبات بینالمللی با ایران بر سر این منافع معنا مییابد.
آنچه که از فردای ۲۲بهمن ۵۷ در ایران روی داد، سیاست بستن، انحصارطلبی سیاسی، سلطهگری دینی و تجمع تمامی عناصر و اجزای قدرت ـ خارج از قانون ـ در شخص خمینی و حاصل آن «آزادیکشی داخلی و توسعهطلبی و جنگافروزی بیرونی» بود.
در این فصل سرد سـربین جهان
سیاست غالب قدرتهای جهانی در برخورد با «آزادیکشی درونی و توسعهطلبی و جنگافروزی بیرونی» خمینی، پیش گرفتن روند مماشات و استمالت بود. روندی که در ادامهٔ خود به اولویت دادن تجارت اقتصادی بر حقوقبشر بالغ شد. این روند سیاسی و تجاری بر بازیهای درونی حکومت همراه با معاملات کلان برای یاری رساندن به آن در تشدید نمایشهای جناحی متمرکز گشت؛ آنقدر که چشمان آمریکا و اروپا را بر قتلعامها، چشم درآوردنها، سنگسارها، موج اعدامهای خیابانی، شکنجه در زندانها، قتلهای زنجیرهیی هنرمندان مستقل، ترورهای سیاسی در داخل و خارج ایران، موج اسیدپاشی بر روی زنان، فرار روزافزون مغزها، تخریب افسارگسیختهٔ محیطزیست و حتی روند بمبسازی آخوندها میبست. مردم ایران و منافع ملیشان گرفتار تراکم فصل سردٍ سْربین جهان شد.
سیاست مماشات و استمالت دولتهای آمریکا و اروپا با حکومت ولایت فقیه آنقدر سربین و بازگشتناپذیر مینمود که بدل به تکیهگاهی محکم برای آخوندها جهت دست بازداشتن در انواع نقض حقوقبشر آشکار و علنی علیه مردم ایران گشت. ملایان آنقدر از جانب آمریکا و اروپا خاطرجمع بودند که شتابان به سوی موشکسازی، بمبسازی و رفتن به سوی بمب اتم تاختند. در سایهٔ چنین مماشات و استمالتی و به موازات دست یافتن به بمب اتم، توسعهطلبی برونمرزی در لبنان، سوریه، یمن، عراق و افغانستان را نیز دنبالة سیاست داخلیشان کردند.
عقبماندگی مفرط ایران
در تمام نمونههای فوق ـ از کودتا علیه مصدق، از خراب شدن آثار قیام ۵۷بر سر مردم ایران، از ادامهٔ جنگ خمینی با عراق بعد از خرداد ۱۳۶۱و سه دهه مماشات و استمالت دنیا با توتالیتاریسم ولایت فقیه ـ شاهدیم که منافع ملی ایران دستخوش معامله و تجارت در دایرهٔ قدرت و زد و بند و مماشات و استمالت شده است.
حاصل چنین روند ۷۰ساله و بهطور مشخص ۴۰سال گذشته، تباهی مبانی اقتصادی و سقوط و فروپاشی استاندارد زندگی در ایران بوده و هنوز ادامه دارد.
نفت و سرمایههای معادن و طبیعت ایران در پای مماشات و استمالت با آمریکا و اروپا حراج میشوند و فرزند ایرانزمین طعمهٔ چنین سیاستی در زندانها، قتلعامها، جنگها، فقر، خودکشی، ترک تحصیل، تنفروشی، اعتیاد، اندامفروشی و سیل و...شده است. آنقدر چشمانداز دگرگونی و تغییر احوال و بهبود آینده را برای ما ایرانیان تاریک کردهاند که گویی چنین عقد و پیوندی از ازل و در فلک جهان علیه منافع ملی و تاریخی و میهنی مردم ایران امضا شده است!
یک دیپلماسی سختکوش و درخشان
در اینجا نیز سیاست، برنامه و فعالیتی که هدفش پایان بخشیدن به جریان مماشات و استمالت جهان با توتالیتاریسم ولایت فقیه باشد، دقیقاً سیاست، برنامه، فعالیت و تکاپویی در راستای تأمین منافع ملی ایران است. این همان کار سترگ، جانکاه، گاه بدون چشمانداز و از طرفی اراده، عزم، یقین و اعتماد به توانستن برای ایجاد دگرگونی، تغییر احوال و بهبود آینده برای ما ایرانیان بوده است؛ کاری که مقاومت ایران با جلوداری مریم رجوی با سالیان سال خون دل خوردن و ذره ذره با سوزن و کوه سربین دنیای صلب و بیرحم سیاست را کندن، با یک دیپلماسی مستقل و انقلابی در نهایت محقق نمود.
رویاندن گندم از سنگ
اکنون بخش اصلی و مهمی از سیاست مماشات و استمالت و همراهی با نظام سلطهگر و آپارتاید مذهبی آخوندی متوقف شده و چرخهٔ آن بهسوی منافع ملی ایران در گردش است؛ مگر جهان خبردار شود که در این چهار دهه بر فرزند ایرانزمین در سیاست حرث و نسلکشی ولایت فقیهیِ خمینی و خامنهای و یاریرسانان مماشاتچی آمریکایی و اروپایی آنها چه گذشته است! سیاستی که این روزها سیل ایران برانداز آن سمبل و نمادی از چهار دههٔ پیشین است.
آن دیپلماسی و هدفی که با چرخهٔ سیاست جهانی در استراتژی معامله با ملایان چنگ در چنگ شد، بهراستی که بسان رویاندن گندم از دل سنگ بود. بیشک آثار برکت این گندم بیشتر نمود و ظهور خواهد یافت و حاصل آن را باید در تغییرات گستردهتری به جانب تأمین منافع ملی ایران شاهد باشیم...
رد پای این تغییر را با پاسخ به چراییِ رابطه لیستگذاری سپاه با منافع ملی ایران ادامه خواهیم داد...
ادامه دارد
برای مطالعه شماره قبل این مقاله به لینک زیر مراجعه کنید