به اعتراف خود رژیم، از اول عمر این رژیم به مدت ۴۰سال است که معضل مذاکره با آمریکا مسألهٔ لاینحل روی میز نظام است و نتوانسته آن را حل کند. از یک طرف بهشدت نیازمند رابطه و مذاکره با آمریکا است، از طرف دیگر زندانی و گروگان شعارهای دجالگرانه خودش و شعار مرگ با آمریکاست. برای حل این تناقض به کشورهای دیگر و دلالهای بینالمللی و مذاکرات مخفیانه در این یا آن گوشه جهان رو میآورد. از یکسو واسطهها و دلالها مثل همه جای دنیا مجانی دلالی نمیکنند و حقالعملهای گزاف اقتصادی و سیاسی میگیرند، از طرف دیگر این مذاکرات محرمانه که بهدلیل نیاز رژیم معمولاً با امتیازدهیهای خائنانهیی همراه است، دیر یا زود لو میرود و رژیم را در مخمصه میاندازد.
به هر حال اکنون مسأله مذاکره با آمریکا دوباره روی میز آمده و جنگ و جدل دو باند بر سر آن دوباره بالا گرفته است.
سایت حکومتی دیپلوماسی ایرانی در روز ۲۶تیر این وضعیت نظام را به «سرگردانی استراتژیک» تعبیر کرد و زیر عنوان: «مسیر دشوار صلح؛ آقایان در ایران دچار سرگردانی استراتژیک شدهاند» به بنبست «استکبارستیزی» نظام اذعان کرد و از جمله نوشت: «۴۰سال است مرگ بر آمریکا، مرگی را برای آمریکا بهبار نیاورده در روابط میان تهران و واشنگتن شیفتگی و نفرت حاصل نگاه سیاه و سفید به صحنه سیاست است و برای رهایی از آن باید برای نگاه خاکستری عرصهیی باز کرد. برای خروج از این بنبست باید راهی یافت که بیش از مرگ، به زندگی بیاندیشد».
جالب است که این رسانه نزدیک به باند حسن روحانی برای اینکه بهای این غلط کردن گویی را به عهده نگیرد آن را بر عهده «پدران» انداخته که «پسران را دفن کردند» و در ادامه نوشته است: «نسل ما در جنگ تاریخی زیست که پدران پسران را دفن کردند و امروز نه از سر ذلت، بلکه از دریچه مصلحت در پی آنیم که در صلح، پسران، پدران را دفن کنند. انتخاب راه منتهی به جنگ سخت نیست اما ساختن مسیری که به صلح منتهی شود دشوار است. ما باید برای این راه دشوار راهگشایی کنیم، هر چند که به بزدلی متهم شویم». این رسانه حکومتی که ظاهراً در مسیر زهرخوری دست باند خامنهای را خوانده است در ادامه نوشته: «اگر تصمیم به مذاکره باشد که بهنظر میرسد که این راه نیز در دستورکار است نگذاریم راه صلح سخت شود». و سپس توصیه میکند هر چه زودتر زمان را از دست ندهند: « نباید گفتگوها را به خط پایان گذاشته و دوباره به دیپلوماسی اضطرار تن داد». سپس بهصورت سربسته توصیه میکند میانجیهای «بلندقامت» که هزینه راضی کردنشان برای نظام سنگین است را کنار گذاشته و به میانجیهای کوچکتر از هیکل نظام بیاویزند. این سایت که متعلق به صادق خرازی است خیلی رو آداب زهرخوری به نظام آموخته و مینویسد: «باید به جای واسطهها که هر یک از میانجیگری برای خود سهمی میگیرند، خود وارد عمل شده و بر اساس برد-برد مذاکره کرد. اما اگر نیاز مبرم به واسطهیی باشد باید توجه کرد که قامت این واسطهها نباید از قامت ایران بلندتر باشد و منافع ما در سایه کلان آن قرار گیرد. بدانیم و از تاریخ درس بگیریم که واسطهها در بسیاری از معاملهها، دلالان منافع خویشاند».
این رویکرد در «سیاسی»ترین سایت باند موسوم به اصلاحطلب، که پیوسته «هوای ولایت» را داشته آخوند ناطق نوری «ریش سفید» مورد وثوق این باند را سراسیمه به صحنه کشانده است تا با بیانی که نه سیخ اصلاحطلبی بسوزد نه عظما بر آتش مخاصمات کباب شود، گفته است: « نسبت به درایت رهبر انقلاب برای عبور از بحران اعتماد کنیم». بعد هم ضمن «به مصلحت» ندانستن «مذاکره با آمریکا در شرایط فعلی» پیشنهاد آنها را از سر دلسوزی خوانده و برخلاف باند خامنهای و حتی سخنگوی دولت روحانی که پیشنهاددهندگان را نواخته بودند از آنان دلجویی هم کرد.
اما وحشت از «مورد معامله قرار گرفتن» توسط روسیه که بهگفته افشار سلیمانی، سفیر پیشین رژیم در جمهوری آذربایجان از باند روحانی، نظام «از ترس گرگ به این خرس پناه برده بود»، باندهای سراسیمه همسو با حسن روحانی را به طرح مجدد ضرورت مذاکره مستقیم با آمریکا میکشاند. البته هر یک به بیانی بر این «نیاز راهبردی» نظام دست گذاشتهاند. مثلاً خبرگزاری دولتی ایلنا در روز ۲۵تیر نوشت: «موضوع تحریم نفتی ایران ابزار لازم را برای روسیه فراهم کرده است. یک معادله ساده: «ایران به فروش نفت نیاز دارد؛ آمریکا نفت ایران را تحریم کرده است؛ فقط روسیه میتواند نفت ایران را در برابر کالا بخرد؛ ایران ناچار است که امتیاز بدهد». در این میان اگر ایران همچنان سیاست خارجی خود را بر اساس ایدئولوژی و ضدیت با آمریکا، بریتانیا و نابودی اسراییل دنبال کند، با توجه به اجماع صورتگرفته، شرایط سختی را پیش رو خواهد داشت». در حالی که یک مهره باند خامنهای بر پایه همان وحشت از تحریم فروش نفت بیشتر به سمت شرق میل کرده و گفته است: «در شرایطی که به ما اجازه نمیدهند نفت بفروشیم و کالای مورد نیازمان را وارد کنیم، ممنون روسیه هم هستیم که به ما کالا میدهد تا از گرسنگی نمیریم. در حال حاضر وضعیت ما بهگونهیی است که باید بین بد و بدتر یکی را انتخاب کنیم، باید بین اینکه نفت به روسیه بدهیم و در قبال آن مواد روزانهمان را تأمین کنیم و یا اینکه اصلاً نتوانیم مواد اولیه مورد نیازمان را هم تأمین کنیم، یکی را انتخاب کنیم».(هدایتالله خادمی، عضو مجلس ارتجاع، ۲۵تیر)
بهنظر میرسد کل نظام مثل این مهرهها و ارگانهایش این روزها، پاندول صفت بین شرق و غرب بهعنوان ۲قطب در نوسان است. به هر قطب که نزدیک میشود تهدید فروپاشی خود را دیده و شتابان به سمت قطب دیگر میگریزد. مثلاً یک سایت همسو با باند روحانی به باند رقیب برای رفتن در خط مذاکرهجویی، الفبای دیپلوماسی میآموزد و مینویسد: «دیپلوماسی نه جای ستیز است، نه جای دلدادگی. مذاکره نه سازش است و نه کنار گذاشتن آرمانها، کنار گذاشتن این ابزار و یا آلودن آن به ستیز و شیفتگی نسبت به طرفهای دیگر مذاکره ممکن است سبب بهوجود آمدن خسارتهای بسیار بزرگ و جبرانناپذیری برای همه ایرانیان شود».(سایت حکومتی بهار ۲۵تیر)
منظورش از «همه ایرانیان» همه باندهای شریک در حاکمیت آخوندی است. اما یک عضو مجلس ارتجاع از باند خامنهای به این دارندگان این طرز فکر در نظام هشدار میدهد: «کسانی که پیشنهاد مذاکره میدهند بدانند که حذف سپاه پاسداران و حذف جایگاه اصل ولایت فقیه بهعنوان دستاورد ۴۰ساله انقلاب، ۲شرط از شروط ۱۲گانه دشمن است».(غلامعلی جعفرزاده، عضو مجلس ارتجاع، ۲۵تیر)
این سرگردانی استراتژیک البته به تصادف ایجاد نشده است. نظام ولایت فقیه با شم آخوندی مسیر حفظ بقایش را بهدرستی میداند و میرفت که با رسیدن به «توان هستهیی» وزنه تعادل برای بقای نظام را بهدستآورد اما مقاومت ایران جلوی او پیچید و بعد از درهمشکستن ماشین جنگی خمینی و ریختن جامزهر آتشبس به حلقوم خمینی، این بار جامزهر هستهیی را در گلوی خامنهای ریخت. از این روست که دستار نظام آشفته شده و به سرگردانی استراتژیک افتاده است.