در روزهای آغازین فاجعه سیل مقامات و مهرههای رژیم در وحشت از خشم انفجاری مردم از یکسو به جای کمکهای اورژانس و اقدامات فوری در نقاط سیل خیز، نیروهای سرکوبگر را برای حفظ نظام به مناطق سیلزده فرستادند و از سوی دیگر برای آرام کردن فضای خشمگین اجتماعی شروع به وعدهدرمانی کردند. اما کم کم دم خروس از زیر عبای آخوندهای شیاد بیرون زد و روشن شد رژیم قصد ندارد زیر بار هزینه بازسازی آسیبهای ناشی از سیل برود. بهخصوص آن دست از هزینهها که بهطور خاص به خسارتهای مربوط به کسب و کار و خانه و کاشانه مردم بر میگردد.
خسارت را چه کسی میدهد؟
صندوق توسعه ملی!
آن نشد، دولت!
این نشد، ملت!
حکایت پیدا کردن محلی در بودجه یا خزانههای پیدا و نهان حکومتی برای پرداخت خسارتهای سیل به مردم، در این نظام بیشتر به حل یک معما شبیه است که جواب مسأله از ابتدا روشن است:
در گام اول روحانی تلاش کرد خامنهای را جلو انداخته و خسارت سیل و جبران آن را به گردن وی و نهاد دفتر اجرایی امامش بیندازد!
لذا از خامنهای درخواست کمک و در واقع دریافت وجه نقد از صندوق توسعه ملی کرد.
خامنهای هم که زرنگتر از آنی است که روحانی حدس میزد در پاسخ به درخواست روحانی برای برداشت از صندوق توسعه ملی بهمنظور بازسازی نقاط سیلزده پاسخ سربالا داد!
در گام دوم روحانی باز سازی را به میزان توانایی دولت و « حد امکانات دولت » مشروط کرد! که اینهم در واقع وعده به محال بود و مردم مطمئن شدند که از این دولت و آن رهبری آبی برایشان گرم نمیشود، لذا و در نهایت آخوندهای حاکم حرف آخر را زدند و در گام سوم، در جمعه بازارهای خامنهای به شکل علنیتر جبران خسارات سیلزدگان را با توسل به دجالگریهای معمول آخوندها به گردن «مردم» انداختند!
آخوند علمالهدی گماشتهٔ خامنهای در نمایش جمعه ۳۰فروردین مشهد گفت: «الان حادثه آمده مردم آسیب دیدند باید پیگیری کنیم این سیل مهربانی باید ادامه داشته باشد مثل سیل آب فروکش نکند، قابل فروکش نیست چون مردم ماندند به زمین هیچی هم ندارند خانوادهها هم مستاصل هستند خودشون هستند و لباس تن شون همه باید برسند بحث اینکه میگیم دولت نخیر این مسأله همه است»!
به این ترتیب علمالهدی روشن کرد که دولت نمیتواند مسأله خسارتهای سیل را جبران کند در نتیجه مردم نباید منتظر دولت و امثالهم بنشینند بلکه ضروری است خودشان دست بکار شده و مسأله را خودشان حل کنند!
در ادامه خیمهشب بازی آخوندها در جمعهبازار تهران هم پاسدار فتاح سرکردهٔ غارتکدهٔ خامنهای موسوم به کمیتهٴ امداد امام با دجالگری، ابتدا گفت خامنهای گفته است همه خسارتهای سیل باید جبران شود و سپس در کمال وقاحت صورتحساب بخشی از این بازسازی را ارائه داد و از مردم خواست کمک کنند.
پاسدار پرویز فتاح روز ۳۰فروردین در نمایش جمعه تهران گفت: « عددی که من میخواهم عرض بکنم برای اولین بار از مصلای تهران که در ذهن مردم بماند:
احداث ۱۰هزار خانه ۶۰۰میلیارد تومان هزینه خواهد داشت.
حداقل، تعمیرات ۲۰هزار خانه هم حدود ۲۰۰میلیارد تومان،
لوازم و اشتغال هم مجموعاً جبران خسارت اشتغال ۲۰۰میلیارد تومان
مجموعاً ما در کمیته امداد برای جبران این خسارات به هزار میلیارد تومان کمک نقدی و کالایی احتیاج خواهیم داشت فلذا این کمکها میتوانه منبعد هم ادامه پیدا کند»!
به این ترتیب بهروشنی و چشم در چشم مردم گفته شد که بازسازی کار خودتان است، نه دولت یا رهبر یا پاسداران و...!
از آنجا که نمایشهای جمعه یک حرکت حکومتی است آنها هر پنجشنبه با ارسال بخشنامههایی تمامی مواردی را که هر آخوندی در هر شهری باید بگوید برایش ارسال میکنند و از این جهت روشن است که حرفها همه یکسان و سراسری است.
در یک نمونه دیگر در نمایش جمعه قم هم آخوند اعرافی با دجالگری گفت: «در چنین شرایطی همه وظیفه داریم همچنان به کمک برخیزیم».
در برازجان نیز آخوند حسن مصلح با دجالگری سیل را همانند آن جنگ شوم ۸ساله «آزمایش الهی» توصیف کرد و از مردم خواست در این آزمایش «رفوزه» نشوند! وی اذعان کرد مردم فریب ترفندهای آخوندی را نخوردهاند و افزود:« کسانی که شعار نه غزه نه لبنان جان فدای ایران سر میدادند از اینان در سیلهای اخیر خبری نبود اینها فقط هنگام فتنه و اقدامات ضد انقلابی و براندازانه سرو کلهشان پیدا میشود».
پیش از همه، پاسداران گفتند مردم خودشان بسازند!
اما پیش از تمامی اینها پاسدار جنایتکار غلامحسین غیب پرور سرکردهٔ بسیج رژیم بود که در سفر به استان گلستان، از طرح نظام آخوندی برای دست کردن در جیب مردم خبر داده و گفته بود:« طرح «جهاد همبستگی ملی» را امروز اعلام میکنیم که در این طرح هر مسجد در سراسر کشور ساخت یک منزل مسکونی و هر کاسب تأمین یک کالای اساسی را عهدهدار خواهد شد و مجموعه بانکهای کشور هر بانک یک مدرسه را تقبل خواهد کرد... این طرح برای بازسازی و نوسازی مردم سیلزده کشور با همت مردم و محوریت مساجد انجام خواهد شد».
مردم چه خواهند کرد؟
تا اینجا البته حرف آخوندها و پاسدارانشان روشن بود و روشنتر هم گردید. آنها به صراحت گفتند که مردم باید خودشان خسارتهای سیل را جبران کنند!
امری که مردم هم البته میدانستند و به همین علت بود که با تشکیل شوراهای مردمی خود اقدام به همیاری یکدیگر نمودند.
آنچه باقی میماند آن که مردم «آقا بالاسر» نیاز ندارند! موجودات نفرتانگیزی که به اسم آخوند و پاسدار برکرسی مدیریت کشور نشستهاند باید منتظر باشند روزی نه چندان دور توسط همین مردم به زیر کشیده شوند. چرا که مردم حکومت را ایجاد میکنند تا چارهساز مشکلاتشان در روز سختی باشد نه اینکه خودشان را از ثروتهای ملی اشباع کنند، فرزندانشان را به خارج کشور بفرستند، خودشان در خانهها و کاخهای آنچنانی زندگی کنند و بههنگام مصیبت و سختی هم فرمایش بفرمایند که: مردم خودشان خسارتهای سیل را به عهده بگیرند!
چنین حکومتی را جز سرنگونی، سزایی نیست!