عنوانهای صفحات اول روزنامههای حکومتی در روز دوشنبه 10اردیبهشت تابلویی بحرانهای روز نظام در عرصههای جهانی و داخلی است:
آرمان: از زیر پوست جامعه بیخبرید
ابرار اقتصادی: موج جدید گرانیها و شوک در بازار
حمایت: رئيس پلیس فتا اعلام کرد: رشد 10برابری جرایم در فضای مجازی
شرق: موضع پلیس فتا درباره تلگرام و اینستاگرام
کیهان: تناقض عجیب دولت در بزک برجام؛ ادعای همکاری با 250بانک اروپایی و جابهجایی دلار با گونی؟!
آفتاب یزد: هرمیداس باوند: فراموش نکنید چین و هند راه تنفس ارزی ایران را بستند
حمایت: همزمان با سفر مقامات اروپایی به آمریکا کلید خورد؛ تقسیم کار واشینگتن و اروپا برای پروژه برجام موشکی!
کیهان: کره شمالی سرنوشت قذافی را فراموش نمیکند. ذوق زدگان امروز دیدار «این» و «اون» تشویق کنندگان دیروز روش قذافی بودند!
در روزنامههای حکومتی در مورد وضعیت کارگران در آستانه روز جهانی کارگر ضد و نقیض گویی دیده میشود و در مورد روز جهانی کارگر سکوت:
آرمان: روحانی: حقوق کارگران را افزایش دادیم
اعتماد: عضو شورای مرکزی خانه کارگر: شوکی که به ارزش پول ملی وارد شد، قدرت خرید جامعه کارگری را بیش از ٥٠درصد کاهش داده است لذا افزایش ٢٠درصدی دستمزد هم سال خوبی را به جامعه کارگری نوید نمیدهد.
آرمان: معیشت، دغدغه کارگران: در سال گذشته سطح معیشت، تخمینی سه برابر حداقل درآمد کارگران بود. در گوشه و کنار کشور، کارگران با مشکلات زیادی از جمله حقوق معوقه خود دست به گریبان هستند.
در روزنامههای باند روحانی و همسو با او ضمن یادآوری «شرایط خطیر» منطقه و تحولات کره شمالی و جهان توصیه به « با دشمنان مدارا» و «مصلحت» اندیشی شده است. این روزنامهها اظهارات روحانی در گفتگوی تلفنی با ماکرون را که برای مذاکرات منطقهیی اعلام آمادگی کرده را نیز انعکاس دادهاند:
جمهوری اسلامی: روحانی عصر یکشنبه و در تماس تلفنی "امانوئل مکرون"، با اشاره به اینکه ایران برای تحکیم روابط با فرانسه اهمیت ویژهیی قائل است، گفت: با توجه به ظرفیتهای بسیار خوب برای همکاری دو کشور در مسایل سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و همچنین مسایل مرتبط با منطقه، مصمم هستیم روابط خود را با فرانسه در همه زمینهها تقویت کنیم... دکتر روحانی با تأکید بر اینکه آینده برجام بعد از 2025را مقررات بینالمللی تعیین میکند و ایران هیچ محدودیتی را فرای تعهداتش نمیپذیرد، گفت: برجام و هر موضوع دیگری به بهانه آن، به هیچوجه قابل مذاکره نیست.
رئیسجمهور همچنین به موضوع همکاریهای منطقهیی اشاره و اظهارداشت:ایران همانگونه که تاکنون نشان داده، آماده گفتگو در جهت تأمین ثبات و امنیت منطقهای بهویژه مبارزه با تروریسم است.
شرق: اظهارات امانوئل مکرون و آنگلا مرکل، رهبران فرانسه و آلمان، پس از ملاقات با ترامپ، نمایانگر آن است که این دو در مأموریت «نجات برجام» با دست پر به خانه بازنگشتهاند؛ هر چند نمیتوان با قاطعیت از شکست این دو در تحقق هدف سفر صحبت کرد. بهنظر میرسد ترامپ در ملاقات با رهبران فرانسه و آلمان، بر خواسته قبلی خود درباره تغییرات مدنظر در برجام تأکید کرده است.
در چنین شرایط پیچیدهای، راهبرد ایران باید چگونه باشد تا با کمترین هزینه و بهحداقلرساندن خطر، این عقبه را پشت سر بگذارد. در شرایط پیچیده و بهشدت مخاطرهآمیز کنونی که مبارزه برای حفظ برجام با شکل کنونی و استفاده از مزایای آن میان ایران و آمریکا از یکسو و گفتگوهای جدی دیپلوماتیک بین اروپا و آمریکا از طرف دیگر در فاصله باقیمانده تا 22اردیبهشت در جریان است، هر اقدامی که بتواند بر تصمیم ترامپ در لغو تعلیق تحریمها تأثیر بگذارد و مانع از فروپاشی این توافق بینالمللی تأییدشده از سوی کشورهای بزرگ و سازمان ملل شود، اقدام درست و درخور دفاعی است.
در این راستا پیشنهاد میشود:
اولا ایران بهصراحت بر پایبندی خود به توافق و تخطینکردن از آن تحت هر شرایطی تأکید کند.
برجام خاکریزی قابل اتکا برای مقابله با تهدیدهايی است که جنگطلبان تیم ترامپ با همراهی رژیم صهیونیستی و عربستان در حال طراحی علیه کشورمان هستند. در همین راستا، تهدید خروج از معاهده منع گسترش سلاح هستهیی (ان.پی.تی) در صورت خروج آمریکا از برجام، علاوه بر اینکه عدم امکان آن با توجه به رویکرد کشور حتی در بدترین شرایط تحریمها، قطعنامهها و اجماع بینالمللی، در راستای هدفی است که تیم جنگطلب کاخ سفید (جان بولتون، مایک پمپئو و...)، هیأت حاکمه زخمخورده عربستان و به یقین رژیم صهیونیستی خواهان آن هستند.
اگر بپذیریم آمریکا، عربستان و اسراییل خواهان بازگشت به شرایط قبل از برجام و ایجاد اجماعی جهانی علیه ایران هستند، بهترین گزینه برای تحقق این هدف، شکست برجام و خروج ایران از معاهده منع گسترش سلاحهای اتمی است. حامیان این اقدام، همانهایی هستند که علم مخالفت را در مدت مذاکرات در هر کوی و برزنی برافراشته بودند و بقای خود را در بحرانسازی و اتخاذ سیاستهای بهشدت تند ایران در توافق هستهیی و منطقه میبینند.
ثانیا، خطر همافزایی فعالیتهای عربستان و اسراییل علیه ایران و اتحاد آنها را با توجه به ویژگیهای شخصیتی ترامپ و پیوستن سیاستمداران بهشدت ضدایرانی به کاخ سفید، باید جدی گرفت. آغاز کار وزیر خارجه جدید آمریکا با سفر به عربستان و اسرائیل، پدیدهیی تصادفی نیست و نمیتوان از آن بهسادگی گذشت.
موضع اخیر دکتر ظریف که ایران و عربستان هیچکدام نمیتوانند قدرت هژمونیک منطقه باشند و بهتر است بهجای رقابت با یکدیگر به سمت گفتگو و تفاهم حرکت کنند، سخنی بهغایت صحیح هر چند دیرهنگام است. بیان ایده و این ادبیات باید از همان ابتدای دولت یازدهم و پابهپای منطق برد-برد در مذاکرات هستهیی کلید زده میشد؛ زمانی که هنوز ملک عبدالله زنده بود، هیأت حاکمه عربستان آمادگی بیشتری برای گفتگو با ایران داشت.
ثالثا، فروکشکردن بحران در شبهجزیره کره و پشت سر گذاشتهشدن شرایط جنگ با مذاکره رهبران کرهشمالی و جنوبی و دیدار احتمالی کیم جونگ اون با دونالد ترامپ در سه، چهار هفته آینده، نشان داد در صورت برخورداری از اراده سیاسی میتوان در چند هفته شبهجنگ را به فضای صلح تغییر داد. قصد ورود به دلایل این رویداد مهم را که با استقبال جهان روبهرو شد، ندارم؛ ولی احتمالاً این سؤال نزد افکار عمومی کشورمان و بهویژه جوانان بهطور جدی مطرح است؛ اینکه وقتی کشوری با ویژگیهای کرهشمالی میتواند با یک مانور سیاسی شرایط را تغییر داده و خطر جنگ را از خود دور کند، به طریق اولی ایران با توجه به جایگاه استراتژیک در منطقه و جهان از قدرت مانور بسیار بیشتری برخوردار است.
اندک تغییر در رویکرد سیاسی کشور، فروکاستن آگاهانه ادبیات تهاجمی و سخنگفتن به زبان «با دوستان مروت، با دشمنان مدارا»، عین حکمت و مصلحت -دکترین نظام در سیاست خارجی است- که عزت را نیز در پی خواهد داشت.
روزنامههای باند روحانی در دفاع از برجام به باند رقیب حمله کرده و آنان را همسو با دشمنان نظام خوانده و هشدار دادهاند. یک نمونه را ببینیم:
جمهوری اسلامی:سرمقاله: ضدیت با منافع ملی چرا؟
آنها که با هر دلیل و توجیه و انگیزهای سعی دارند مقابلهای با دولت و دستگاه دیپلوماسی کشور را سازماندهی کنند، اگر نمیدانند بدانند که دقیقاً همکار ترامپ و جان بولتون و نیکی هیلی از کار در آمدهاند و به کاری مشغولند که صهیونیستها را خوشحال و دلگرم میکند. اینکه برجام در اینجا معترضان و مخالفینی داشت، موضوعی مربوط به گذشته است و متعلق به زمانی است که بحثهای داغ و روزمره برای شکلگیری بهترین فرایند ممکن در جهت تحقق اهداف و برنامههای نظام در جریان بود و همین اعتراضات و مخالفتها میتوانست کمکی به مذاکرهکنندگان ایرانی محسوب شود تا چانه زنیها را تا سرحد مطلوب و ممکن به نفع ایران به انجام برسانند. لکن امروز هرگونه مخالف خوانی و تلاش برای تخریب چهره دولت و دستگاه دیپلماسی، نقض غرض است و نتیجهیی به جز آب به آسیاب دشمن ریختن در پی ندارد.
جا دارد امروز هم برخی مدعیان طرفداری از نظام ملامت شوند که چرا در باب منافع ملی و مصالح نظام تا این اندازه کارشکنی میکنند و برای تامین دیدگاههای خود و مطالبههای غیرعملی از مسئولان اجرائی، فضای سیاه و جهنمی و غیرقابل تحملی را به تصویر کشیدهاند که دل مسئولان و طرفداران نظام را بلرزاند.
جای تعجب است که همین آقایان و همفکرانشان در دوره تاریک 8ساله دولتهای نهم و دهم درباره موضوع هستهیی و نحوه رفتار با آمریکا و دیگران چهها کردند که باعث وهن نظام هم شد؟ گویا فراموش کردهاند که رئیس دولت دهم در آخرین سفر سالانه به نیویورک بارها به لطایف الحیل خواستار مذاکره با آمریکا شد ولی مورد بیاعتنایی مطلق طرف مقابل قرار گرفت. ماجرای دیدار رئیسجمهور همان وقت با اسرای انگلیسی و هدیه دادن به آنها هم که زبانزد خاص و عام است و جای شرمساری برای ملت و نظام.
به راستی وقتی عملکرد مسئولان اجرایی و دستگاه دیپلوماسی با آگاهی، هدایت و حمایت مسئولان ارشد نظام صورت گرفته و میگیرد، این قبیل هتاکیها و سمپاشیها علیه دولت و دستگاه دیپلوماسی چه مفهوم و توجیهی دارد؟
عناصری از این دست، با عملکرد ناخوشایند و مسأله دارشان فقط به هزینههای نظام و کشور میافزایند و یقین بدانند هیچ نفعی برای آنها متصور نیست چنین رفتار خام طمعانهای اجحاف به نظام است و قطعاً باید بهخاطر آن و پیامدهایش پاسخگو باشند.
روزنامه ارگان خامنهای باند روحانی را بهخاطر استقبال از تحولات کره شمالی مورد حمله قرار داده است:
کیهان: کره شمالی سرنوشت قذافی را فراموش نمیکند
ذوقزدگان امروز دیدار «این» و «اون» تشویقکنندگان دیروز روش قذافی بودند!
روزنامههای زنجیرهیی با تیترهایی ستایشآمیز و محتوایی حسرتآمیز به استقبال دیدار سران دو کره رفتند. آنان چند سال پیش نیز مشابه چنین تیترها و محتوایی را برای مصالحه سرهنگ قذافی با آمریکا ارائه کردند که میزان عمق تحلیلشان با سرنوشت شوم سرهنگ و وضعیت جهنمی امروز لیبی، قابل ارزیابی است.
صبح روز 27دی ماه 1394 در روز اجرای برجام که بر اساس ادعای حامیانش قرار بود تحریمهای هستهیی پایان یابد، تیترهای فوق درشت روزنامههای زنجیرهیی با ژستی پیروزمندانه بر کیوسک روزنامهفروشیها نشستند و نوید ورق خوردن تاریخ و صبح بدون تحریم دادند.
حالا که بیش از 2سال از آن تاریخ گذشته است بهصورت کاملاً محسوس تمام مخاطبان میتوانند در مورد «هیجانزدگی» و «جوگیر» شدن روزنامههای زنجیرهیی قضاوت کنند.
مهمترین سؤال این است که دلیل این هیجانزدگی چیست؟ و چرا اینها از موارد متعدد درس نمیگیرند؟ پاسخ این سؤال را باید در خوشباوری و تسامح و سهلاندیشی این جماعت در برابر غرب پنداشت. این مفروض خوشبینانهترین حالت است و در میان بخشی از مخاطبان نشریات این عقیده وجود دارد که بخشی از این جماعت جادهصافکنهای آن چیزهایی هستند که غرب سلطهجو میخواهد.
مصداق بارز این مورد اخیر را در اخبار این روزها میتوان یافت و تطابق آن با یادآوری برخی نکات از گذشته.
بازی زنجیرهییها از «قذافی» تا «این» و «اون»
روز شنبه صفحه نخست اغلب روزنامههای زنجیرهیی بهصورت یکنواخت و با تیتر درشت به موضوع توافق میان دو کره اختصاص یافته بود. البته در این میان نوع مواجهه این جماعت با این موضوع است و نه صرف بیان آن. این جماعت با همان ذوقزدگی ذاتی در مقابل هر آن چیزی که غربیها را خشنود میکند به سراغ این موضوع رفتند.
بود این ذوقزدگی از همان جنسی است که در 27دی 1394 نمود یافت و مصالحه با غرب را «خلاص شدن» خواند. باید نزدیک به دو سال از آن زمان میگذشت تا صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی بگوید که شرایط پس از برجام برای کشور بدتر شده است!
ماجرای تیترهای اخیر روزنامههای زنجیرهیی پیرامون دو کره و در ستایش سرخم کردن در برابر زیادهخواهیهای آمریکا را با یک مورد در گذشته مقایسه کنیم تا بیشتر به این بیماری «ذوقزدگی» فراگیر در میان جماعت زنجیرهیی پی ببریم.
آمریکا و چند کشور اروپایی در مذاکره با «معمر قذافی» رئیسجمهور مادامالعمر لیبی که در آن زمان بر مسند قدرت بود او را ترغیب کردند که با تسلیم شدن و اجازه به مأموران غربی برای ورود به تأسیسات هستهای پاداشهای ویژهای دریافت کند.
اما آن پاداشها پرداخت نشد و وعدهها عملی نگردید. آنها سپس به همین اکتفا نکردند و در گام بعدی به قذافی گفتند اگر موشکهای خود را تسلیم آمریکا کند دیگر حتماً از شیرینی توافق با آمریکا (بخوانید شیطان بزرگ) بهرمند خواهد شد. قذافی چنین کرد و از خیر موشکهایش نیز گذشت. روزنامه شرق ششم اردیبهشت سال 1383گزارشی بلندبالا نوشت با تیتر «پاداش تواب شدن» و روتیتر «بخش عمده تحریمهای آمریکا علیه لیبی لغو شد».
حتماً پاداش آمریکا را به لیبی بهخاطر دارید. این کشور با همراهی چند کشور اروپایی از دریا و زمین و هوا به سمت لیبی تاختند تا پاداش «باور کردن وعدههای آمریکا و اروپا» و جایزه «قبول صلح» را به ملت لیبی تقدیم کنند!
در روزنامههای باند روحانی نسبت به بروز مجدد قیام هشدار داده شده است:
ایران: عباس عبدی: جامعه پیشامدرن و سنتی و توسعه نیافته چگونه عمل میکند؟ قرآن آن را توصیف میکند. کسانی هستند که چون در دریا دچار سختی و نزدیک به غرقشدگی میشوند دست دعا به سمت خدا برمیدارند و چون به ساحل آرامش و نجات هدایت میشوند، دوباره خدا را فراموش میکنند. برخورد جامعه ما با رویدادهای دیماه سال 1396 در مجموع مصداقی از همین توصیف قرآنی است. در آن زمان همه در مقام تحلیل خواهان رسیدگی و شناخت پدیده شدند. اصل وجود مشکل را پذیرفتند، ولی چون آرامش بازگشت، نه تنها گذشته را فراموش کردند، بلکه حتی منکر خطیر بودن وضع شدند و خطیر بودن را ساخته و پرداخته اذهان بیگانه توصیف کردند! در پایان نیز نتیجه گرفتند که این اتفاقات جدی نیست، یا اینکه حداقل ریشه عمیقی در داخل ندارد.
متأسفانه پس از این اتفاقات تاکنون هیچ گزارش و تحلیل رسمی از این اعتراضها تهیه و منتشر نشده است. درسهایی که مسئولان از این اعتراضها گرفتهاند، چیست؟ چه اقدامهایی برای جلوگیری از تکرار آنها میتوانند انجام دهند؟ تا چه حد این مسائل را به فضای عمومی کشاندهاند؟... ما نه تنها اجازه نمیدهیم که اعتراضها بیش از آنکه به وضع بحرانی برسد، مجال بروز پیدا کنند و میکوشیم تا حد ممکن مانع بروز آنها شویم؛ بلکه در تحلیل و ارزیابی آن و علل و عوامل مؤثر بر شکلگیری بحران نیز ناتوانیم، چرا که نهادهای مستقل دانشمحور و کارشناسی نداریم یا آنها را بهرسمیت نمیشناسیم.
برخورد رسمی ما با وقایع دیماه 1396 نه تنها واجد ویژگیهای یک جامعه پویا و رو به پیشرفت نیست بلکه میتوان گفت که برخی از سیاستهای چند ماه اخیر، در جهت عکس عمل میکند و به تشدید عواملی پرداختهاند که موجد آن اعتراضها است. پراکندگی گسترده نظرات و سیاستها در ساختار رسمی موجب شده که اقدامهای جاری به جای حل بحرانها، بروز آنها را بهطور موقتی به عقب بیندازد، البته با شدت بیشتر.
آرمان: ابراهیم اصغر زاده: اعتراضات دیماه تنها نشان داد که به چه میزان جريانهای سیاسی ما از قافله عقب هستند. معلوم شد برخی از آنچه زیر پوست جامعه میگذرد بیخبرند و میزان عقب افتادگی و بیخبری را آشکار کرد. حوادث نشان داد اگر آنها پوستاندازی نکنند و نگاهشان به جامعه را تغییر ندهند از قافله تحولات اجتماعی باز خواهند ماند. حتی تحلیل و مواجهه اصلاحطلبان بعد از رخداد دیماه نیز آنقدر ناقص، کج و معوج بود که آنها بارها مجبور شدند ادبیات خود را عوض کنند. سیاستورزان هر دو جناح رسمی کشور نگرش سلبی و در واقع عاجزانهای از درک ژرفای تحولات جامعه داشتند. آنها با مراجعه به آمار که میگفت جمعیت معترضان حدود 100هزار نفر بوده، چشم از واقعیت بستند...بهنظرم دو وجه نارضایتی مردم برجستهتر از دیگر وجوه آن است. یک وجه آن بازتاب رنجهای واقعی و مطالبات تهیدستانی است که در میان نخبگان چه اصولگرا و چه اصلاحطلب، نماینده و سخنگویی برای طرح مشکلات خود نمییابند. بیاعتمادی به بالا و اینکه بالاییها نه میخواهند و نه میتوانند گره از کار فروبسته ما بگشایند شکاف میان ناکارآمدی نخبگان و آنچه انتظارات تودههای محروم است را به حداکثر میرساند. روی دیگر سکه اعتراضات را باید در واکنش بخشهای مدرن و متجددتر طبقات میانی و متوسط جامعه دید که نسبت به محدودیت سبک زندگی و سنتهای دستو پاگیر به تنگ آمدهاند. این دسته از مردم که در برابر تبلیغات یکجانبه و مستمر ضد مدرنیته دستگاههای آموزشی، مذهبی و رسانهیی تصور میکنند از کاروان تجدد و تمدن بشری جدا نگاه داشته شدهاند در پی بهانه میگردند تا عصبانیت خود را به رخ مقامات بکشند.
در روزنامههای باند خامنهای نسبت به تحولات کره شمالی و واکنش باند روحانی ابراز نگرانی کردهاند. یک نمونه را از ارگان خامنهای بخوانیم:
کیهان: روزنامههای زنجیرهیی با تیترهایی ستایشآمیز و محتوایی حسرتآمیز به استقبال دیدار سران دو کره رفتند. آنان چند سال پیش نیز مشابه چنین تیترها و محتوایی را برای مصالحه سرهنگ قذافی با آمریکا ارائه کردند که میزان عمق تحلیلشان با سرنوشت شوم سرهنگ و وضعیت جهنمی امروز لیبی، قابل ارزیابی است... مهمترین سؤال این است که دلیل این هیجانزدگی چیست؟ و چرا اینها از موارد متعدد درس نمیگیرند؟ پاسخ این سؤال را باید در خوشباوری و تسامح و سهلاندیشی این جماعت در برابر غرب پنداشت.