بزرگترین ذخایر سنگ آهن خاورمیانه، در مالکیت «شرکت سنگ آهن گهرزمین» با چند سهامدار عمده و گردنکلفت حکومتی در منطقه سیرجان کرمان است. این معدن دارای ذخایری به ارزش میلیونها دلار است که مالکان آن میتوانند نسل اندر نسل از آن بهرهمند شوند. هر چند معدن در اصل متعلق به ملت ایران است. بهویژه مردم بومی ساکن در حاشیه معدن که از فرط تهیدستی و محرومیت مانند انسانهای اولیه برای رفع تشنگی کودکان خود به جستجوی آب آشامیدنی هستند.
معدن سنگ آهن گهرزمین، گنج قارون زمین
«بر اساس مطالعات شرکتهای کانادایی و انگلیسی «معدن سنگ آهن گهرزمین» بهعنوان یکی از معادن استراتژیک گل گهر، دارای ذخایر ارزشمند بالغ بر ۶۴۰میلیون تن است. شرکت سنگ آهن گهرزمین سال۱۳۸۳ با هدف «استخراج سالانه ۱۵میلیون تن سنگ آهن»، «تولید سالانه ۱۰میلیون تن کنسانتره سنگ آهن» و «تولید سالانه ۱۰میلیون تن گندله» از این معدن، پا به عرصه عملیات معدنکاری گذاشت و امروز بهرهبردار یکی از بزرگترین معادن سنگ آهن خاورمیانه است. استراتژی شرکت سنگ آهن گهرزمین در سال۱۳۹۹ استخراج ۲۰میلیون تن سنگ آهن بههمراه برداشت ۱۰۰میلیون تن باطله است. . . . تولید سالانه ۱۰میلیون تن کنسانتره و ۱۰میلیون تن گندله برای تأمین خوراک مورد نیاز کارخانههای فولاد کشور نیز از برنامههای آتی شرکت است.» (دنیای اقتصاد. ۷خرداد۹۹)
زمینه جنگ باندهای حکومتی برای تصاحب گهرزمین
مناطق ایران به سیاق دورهٔ تیولداری کماکان در اختیار و تملک خانوادههایی است که از حاکم بزرگ جواز دخل و تصرف در داراییهای رو و زیر زمینی آنها را کسب کردهاند.
استان کرمان و توابع آن، پس از انقلاب ۱۳۵۷ در اختیار خانواده هاشمی رفسنجانی و ایل و تبار او قرار گرفت. بروز تدریجی باندبازی و اختلافات در درون این مافیای خانوادگی موجب شد که آنها حوزهها و تکه زمینها و غنایم را میان خود تقسیم کنند؛ و برای حفظ سهم خود به هر نیرنگ و توطئهیی دست بزنند.
اسحاق جهانگیری یکی از مباشران این خانواده مافیایی است. او که نماینده حزب کارگزاران و معاون اول روحانی است، بهدلیل آشنایی با زیر و بم کار و تجربهای که در حوزه معادن و صنایع استان کرمان کسب کرده، طی سالیان متمادی با گماشتن عوامل و دستنشاندههای این باند در مصدر امور معدن سنگ آهن گهر را اداره میکرد. تا اینکه واعظی، رئیس دفتر آخوند روحانی بهنمایندگی از وی و حزب اعتدال، چشم به اموال شریک سیاسی و اقتصادی خود دوخت و بنا را بر به چنگ آوردن این گنج بیهمتا گذاشت.
وزرات صمت متولی کلان داراییهای باندها در حکومت
وزارت صنعت، معدن و تجارت (پس از ادغام وزرات صنایع با بازرگانی در۱۳۹۰) از مهمترین وزارتخانههایی است که مدیریت کلان و گسترده خود را در کلیه صنایع و معادن کشور اعمال میکند. طبعاً هر باندی که بر آن سیطره داشته باشد، در واقع بخش مهمی از پولها و سرمایههای کلان را در اختیار خواهد داشت. این وزارتخانه به این منظور سازمانهایی نظیر ایمیدرو (نوسازی صنایع معدنی) را متولی این امر قرار داده است. همچنین شرکتهای بزرگ سرمایهگذاری باندهای حکومتی وابسته به خامنهای و سپاه نیز با تشکیل هلدینگهایی در منافع این ثروتهای بیکران شریک هستند؛ و اتفاقاً جنگ و دعواها هم در این دایره صورت میگیرد. در هر دوره ریاست جمهوری در ایران باند غالب کارگزار مطلوب خود را بر این خوان یغما گمارده است اما بهعلت تضاد منافع و بحران کلان اقتصادی و خارجی، سر درگمیهایی در آن ایجاد میشود.
در خلال دورهٔ آخوند روحانی این وزارتخانه تاکنون ۳وزیر و دو سرپرست مختلف به خود دیده است. گفتنی است که تکلیف وزیر سال آخر دولت آخوند روحانی در دستان رقبای او در مجلس آخوندی است. این تغییرات پیدرپی سبب شدهاست که در حوزه معادنی نظیر معدن سنگ آهن گهرزمین نیز ولولهها و تکانههای شدیدی صورت گیرد و منافع باندها و جناحهای شریک و رقیب در تعارض یکدیگر قرار بگیرد.
جنگ در معدن سنگ آهن گهرزمین چگونه شکل گرفت؟
پس از رد صلاحیت مدرس خیابانی نامزد مورد نظر آخوند روحانی برای وزارت صمت در مجلس، اسحاق جهانگیری بلافاصله حکم سرپرستی صمت را برای یکی از مهرههای باند خود، بهنام جعفر سرقینی از آخوند روحانی گرفت. سرقینی نیز بلافاصله مدیرعامل «شرکت سنگ آهن گهرزمین» را با واسطه هیأت مدیره شرکت تغییر داد. اما مدیرعامل قبلی (پوریانی) که از قضا پروندههای فساد مالی هم دارد و با خانواده سلیمانی هم داد و ستدهایی داشته و از دوستان باند اصولگرای حاکم است از تمکین خودداری کرده و خود را همچنان مدیر عامل میدانست. البته او این گردنکشی را به پشتگرمی واعظی رئیس دفتر آخوند روحانی انجام داد؛ که به تغییرات برخواسته از طرحهای جهانگیری و سرقینی نظر مساعد ندارد.
پشت صحنه اختلاف جدید جهانگیری و واعظی
پس از یک ماه سرقینی مأمور بهخدمت باند تازه از سرپرستی وزارت صمت کنار گذاشته شد و معلوم گشت که زور جهانگیری نچربیدهاست؛ و اکنون علیرضا رزم حسینی گزینه تصدی وزارت صمت شد.
آنچه موجب برکناری جعفر سرقینی شد، تصمیم او مبنی بر تغییر و سلب مسئولیت از مدیر عامل شرکت گهرزمین بود که ده روز پس از تصدی سرپرستی صمت در روز ۵شهریور۹۹ اتفاق افتاد.
محمدرضا پور ابراهیمی عضو مجلس از کرمان در نامهیی به رئیسجمهور نسبت به این جابهجایی انتقاداتی کرد. در واکنش به این نامه دفتر رئیسجمهوری در نامهیی به امضای محمود واعظی به سرقینی اعلام کرد که رئیسجمهور از او خواسته در دوران سرپرستی عزل و نصبی انجام ندهد! اما پاسخ سرقینی به این نامه جالب بود. وی در پاسخ اعلام کرد که عزل و نصب از سوی هیأتمدیره صورت گرفته و سرپرست نقشی در این تصمیم نداشته است!
«پس از این نامه اوضاع پیچیده شد بهگونهیی که در مقطعی شرکت دو مدعی مدیرعاملی داشت زیرا مدیرعامل قبلی نیز مدعی بازگشت به کار بود . . . تا ظاهراً غائله خلاف نامه امضا شده از سوی واعظی و به تعبیر عدهیی به سود جهانگیری تمام شود؛ اما همین گروه میگویند اینگونه پایان یافتن غائله بهمعنی پایان احتمال وزارت سرقینی (این بوروکرات نزدیک به جهانگیری) نیز بود. » (اقتصادنیوز. ۴مهر۹۹)
گوشهای از پرونده دوست خانواده قاسم سلیمانی
از مدتها پیش این خبر در محافل نزدیک به حکومت آخوندی دهن به دهن میچرخید که همسر قاسم سلیمانی یک پرونده پر و پیمان فساد اقتصادی دارد؛ که مرگ شوهرش باعث توقف پیگیری این پرونده شده است.
اقتصاد آنلاین به تاریخ ۱۹شهریور۹۹ گوشهای از سوابق ماجرا را آورده است:
اسناد قراردادهای گهرزمین، حکایت از ابهامات چندین میلیارد تومانی مدیرعامل سابق دارد. ترک تشریفات، واگذاری مزایدهها به غیر، مزایدههای صوری، استناد به قیمت مزایدههای ماههای قبل برای انعقاد قراردادهای جدید و. . . بخشی از این ابهامات هستند.
بهعنوان مثال در دو قرارداد به شماره ۵۲۵ و ۵۲۷، واگذاری بار با فاصله معنادار از مزایده بدون داشتن مصوبات کمیسیون معاملات و هیأتمدیره صورت گرفته است. با گذشت دو ماه پس از مزایده، شرکت زنوبر که در این مزایده برنده نشده بود، باز به این شرکت با قیمت مزایده واگذار شد. همچنین در قرارداد شماره ۶۷۰با شرکت عصر پویا (بانک دی) اولاً مبنای محاسبه فروش سنگ آهن و سایر محصولات وابسته در عرف جاری، بر مبنای قیمت بر اساس سه ماهه دوره تحویل محاسبه میشود که این امر در مورد این قرارداد ثابت در نظر گرفته شده است. ثانیاً ابتدا مصوبه هیأتمدیره و قرارداد منعقده با تناژ به میزان سه میلیون و۷۵۰هزار تن منعقد شده است و حتی اصل قرارداد با آن تناژ به شرکت ابلاغ شده است؛ اما پس از کاهش تناژ به ۳میلیون و ۱۰۰هزار تن نیز، قرارداد با همان شماره قرارداد قبلی مجدداً به آن شرکت ابلاغ شده است.
همانگونه که بهوضوح مشخص است حتی در صورت ثابت گرفتن قیمت کلوخه در زمان عقد قرارداد، (که اشتباه است) اختلاف با قیمت واقعی در کل قرارداد حدود ۲۴۸میلیارد تومان در حداقل قیمت واقعی است. این رقم با توجه به تحویل بار طی یک سال به این شرکت و افزایش شدید قیمت ارز در سال۱۳۹۷ و افزایش قیمت سنگ آهن که در اواسط سال۱۳۹۷ و اواخر آن به حدود حتی ۵۰۰هزار تومان در تن هم رسید، بسیار بسیار بالاتر از رقم مذکور است. این موضوع بند واضحی در ابهام چند صد میلیاردی در این شرکت است.
از سایر ابهامات در این مورد واگذاری قرارداد در چنین حجم بالایی با ترک تشریفات، عدم محاسبه دقیق و شفافیت قیمت قرارداد و. . . است.
شرکتهای غارتگر حکومتی در التهاب
ماجرای تغییر مدیریتی شرکت گهرزمین بهعنوان بزرگترین معدن سنگ آهن کشور با تلاطمهای زیادی در بین شریکان و وابستگان و باندهای دارای منافع متعارض همراه شده است. شرکت غدیر که یکی از همین سهامداران وابسته به باند غالب است و از غارتگران شناخته شده میباشد، تغییراتی در آرایش هیأت مدیره خود و طبعاً هیأت مدیره گهرزمین داده است و بقیه سهامداران نیز به تکاپو افتادهاند...
«نماینده شرکت سرمایهگذاری غدیر که ریاست هیأتمدیره شرکت گهرزمین را برعهده داشت، از سمت خود کنارهگیری کرد تا ناصر سبحانی ازین پس نماینده شرکت صنعتی و معدنی غدیر در گهرزمین باشد. ناصر سبحانی که در حال حاضر مدیرعامل هلدینگ صنعتی و معدنی غدیر است، همان شخصی است که سال۹۶در پرونده فروش کلوخه شرکت عصر پویا به قرارداد شماره ۶۷۰ که پیشتر هم اسناد آن منتشر شد، بهعنوان نماینده وقت شرکت غدیر در هیأتمدیره ذیل صورت جلسات با حجمهای متفاوت واگذاری را امضا کرده است. ابهامات موجود در این پرونده که مربوط به سه سال پیش است، حداقل ۲۵۰میلیارد تومان و با در نظر گرفتن شرایط واقعی تا ۶۰۰میلیارد تومان هم برآورد میشود... پیشبینیها حاکی از آن است که با این تصمیم قصد دارند رأی هیأتمدیره را به نفع مدیرعامل سابق تغییر داده و پوریانی بهعنوان مدیرعامل به شرکت گهرزمین بازگردانند.». (اقتصادآنلاین. ۲۲شهریور۹۹)
اما طرفدران مدیرعامل سابق به همین راحتیها کوتاه نیامدند و این موضوع تا جایی پیش رفت که پوریانی با گروهی از کارمندان این شرکت جلسهای برگزار کرد و با اعلام اینکه با سهامداران اصلی جلسه داشته در برخی رسانهها از بازگشت دوبارهاش به شرکت گهرزمین در مقام مدیرعاملی خبر داد؛ و یادداشتی با این مضمون که حواشی پیرامون تغییرات مدیریتی گهرزمین خاتمه پیدا کرده و انتصابات و احکام همگی بهصورت قبل بازخواهند گشت، منتشر کرد. ولی ادعای پوریانی این بار با واکنش میرزایی مواجه شد و با تأکید بر اینکه همچنان مدیرعامل گهرزمین است گفت: «هر گونه تغییر برابر قانون تجارت باید توسط هیأتمدیره انجام شود.». او همچنین گفت که متأسفانه در روزهای گذشته آقای پوریانی رفتارهای غیرقانونی زیادی نشان داده و این رفتارها باعث التهاب در شرکت و مجموعه معدنی و کارگری شده است. میرزایی همچنین به برخی تخلفات از سوی برخی کارکنان اشاره کرده و گفته بود سازمان بازرسی هم ورود پیدا کرده و تخلفات به دادسرا ارسال شده است.
نامه سرگشاده به مجمع نمایندگان استان کرمان
«مدیرعامل شرکت تأمین آتیه کارکنان گهرزمین طی نامهیی از مجمع نمایندگان استان کرمان خواست به جای دخالت در امور یک شرکت معدنی و حمایت شائبه انگیز از مدیر عامل برکنار شده به تخلفات گسترده در گهرزمین ورود کنند. در این نامه آمده است: پس از انتخابات هیأت مدیره شرکت تأمین آتیه کارکنان شرکت سنگ آهن گهرزمین در سال۹۷ متأسفانه شرکت سنگ آهن گهرزمین اموال، مدارک و اسناد این شرکت که سهام آن متعلق به کارگران مجموعه گهرزمین میباشد را توقیف نمود، میلیاردها تومان مطالبات شرکت را ضبط، مدیر عامل شرکت را اخراج و کلیه قرار دادهای منعقد فی مابین را تمدید ننمود و بدین ترتیب بیش از یکصد نفر شغل خود را از دست دادند. تخلفات گسترده دیگری نیز در شرکت تأمین آتیه... رخ داده است که بهرغم درخواست کمک از نمایندگان محترم متأسفانه پاسخی دریافت نگردیده است» (اخبار فولاد.۲۳شهریور۹۹).
معدن گهرزمین، جنگ قارونیها برای غصب ثروت ایرانیها
تخاصم و کشمکشی که بین باندهای غالب نظام ولایت فقیه در بیابانهای جنوب کشور درگرفته، نه برای اثبات و حقانیت نظریه ولایت فقیه بلکه برای تصاحب بیوقفه و هنگفت دلارها و تومانهایی است که آنها را بیصاحب پنداشتهاند. اما از قضا همین سگدعواها نشان میدهد صاحبان واقعی این سرزمین در پی اثبات و حقانیت نبرد و مبارزه با غارتگران خونریزی هستند که جز با قهر و خشم جوانان دلیر و آگاه این میهن دستان ناپاکشان از معدن و جنگل و آب و خاک این میهن کوتاه نمیگردد.