خامنهای در سخنرانی نوروزیاش که علیالقاعده میبایستی آن را به خطیرترین مسأله جامعه یعنی کرونا، فاجعهیی که خود او در گسترش آن دست داشته، اختصاص دهد، در کمال شقاوت کمترین ابراز تأسفی نکرد؛ و فقط در قبال درد و رنج مردم که علاوهبر از دست دادن عزیزانشان خود نیز در معرض خطر جانی قرار دارند، آنها را به صبر [تحمل و مدارا با وضع موجود] دعوت کرد.
خامنهای که هنوز بهخاطر خوردن ضربات جدی از طرف مردم کمر راست نکرده و طنین فریادهای «مرگ بر خامنهای» را در گوش خود حس میکند، نشان داد که بهغیر از حفظ نظام به چیز دیگری نمیاندیشد. وی جهت تسکین خود و روحیه دادن به مزدورانش، وعده داد که مردم در هر شرایطی پای او و نظامش میایستند؛ و با بلاهت گفت:
«ما مسئولان البته گاهی بیصبری کردیم ولی ملت نه، ملت کاملاً صبور بودند این۴۰سال برای ما نشان این معنا است بهطور روشن»
و سپس در پایان سخنرانیاش برای خالی نبودن عریضه و توجیه لاقیدی نسبت به وضعیت وخیم مردم وعدهٔ سرخرمن داد که:
«آخرین عرض من به ملت عزیزمون اینه: عزیزان من، تجربه ۴۰ساله به ما نشان میده که کشور ظرفیت مقابله با مسائل و چالشها را در هر سطحی داراست.»
حرف اصلی خامنهای چیست؟
اما حرف اصلی خامنهای در این سخنرانی چیزی دیگری بود!
ولیفقیه پوشالی و ترسان نظام که وقایع اخیر پس از قیام آبان به او خوب حالی کرده که دورانش به پایان رسیده و خیزش و انفجار عظیم در راه است، چاره را در «قوی شدن» دانسته و همانطور که خودش نیز اذعان کرد، باز هم بر این طبل کوبید و حرف اصلیاش را اینگونه بر زبان آورد:
«من در صحبتهای اخیر چند بار تکرار کردم که کشور بایستی قوی بشود. قوی شدن کشور جزو هدفهای ما است» و سپس بلافاصله با پوشاندن لباس دین به «هدفهای» خود با دجالگری افزود: «این هم از خطوط اصلی نسخه بعثت است» و تأکید کرد: «هر چه میتوانید قوت را زیاد کنید.»
خامنهای که با دجالگری خاص خودش تلاش میکرد مقصود اصلیاش از قوی شدن را که همان تقویت «نظامی و تسلیحاتی» است، در لفافه بپیچد، اضافه کرد:
«حالا این قوت در وهله اول، نگاه اول، ممکنه قوت نظامی بهنظر برسه. لکن ظاهراً خیلی وسیعتر از دامنه قوت نظامی است.»
اما هرکس با فرهنگ دجالگرانهٔ ولیفقیه خبیث کمی آشنایی داشته باشد، میداند که از قضا منظور اصلی وی همان قوی شدن در زمینهٔ نظامی است؛ که معنای آن اختصاص هزینههای باز هم بیشتر از کیسه مردم محروم جهت افزایش قدرت نظامی و تسلیحات اتمی است؛ تا در داخل مردم را بیشتر سرکوب کند و مانع قیام آنها شود و در منطقه نیز به اعمال تروریستی خود ادامه دهد.
حفظ نظام به قیمت نابودی مردم ایران
به این ترتیب خامنهای نشان داد که تحت حاکمیت آخوندی هر چه رخ دهد، از نابودی جانهای بیشمار در اثر کرونا تا حوادث طبیعی و ویرانی شهرها و انهدام همهٔ زیرساختها و امکانات اجتماعی، جز بر «حفظ نظام» که ترجمان حفظ قدرت و ثروت خود او و وابستگان اوست، نمیاندیشد.
وی نجات جان مردم حتی به بهای کمکهای بشردوستانه را هم نپذیرفت و تنها با استناد به یک «گفته میشود» هدف از اینگونه کمکها را دشمنی با «ملت ایران» تعبیر کرد:
«گفته میشه که یک بخش [کرونا] برای ایران بهخصوص تولید شده است. با استفاده از آشناییهای ژنتیک ایرانی که از وسایل مختلفی بهدست آوردهاند یک بخشی را برای ایران درست کردند. خوب این ممکنه بخواهد بیاد ببینه اثرش چگونه شد؟ اطلاعات خودشونو تکمیل کنند و دشمنی خودشون را بیشتر کنند. بنابراین این چیزی نیست حرفی نیست که کسی از ملت ایران این را قبول کنه.»
خامنهای آنقدرها هم ابله نیست که نداند این استدلال سخیف کسی را نمیفریبد اما ناگزیر است آنرا بر زبان بیاورد. زیرا خوب میداند که عاقبت چنین تماسهای بینالمللی چیست؟! اولاً همگان با مشاهدهٔ وضعیت اسفبار مردم از نزدیک خواهند دید که رژیم آخوندی هیچگونه مشروعیتی نزد مردم ایران ندارد. ثانیاً بر قدرت پوشالی نظام پی خواهند برد؛ و خواهند دید؛ نظامی که صبح تا شب دم از قدرت میزند و بر طبل تو خالی «دانشبنیانی و دانشمحوری» میکوبد و موشکهایش را به رخ میکشد، قادر نیست حتی آب آشامیدنی مردمش را تهیه کند؛ اکثریت جامعه تحت این نظام از دسترسی به خدمات بهداشتی و درمانی محرومند؛ امنیت غذایی پایدار از بین رفته است؛ کمترین سیستم کارآمدی برای جمعآوری زباله هم وجود ندارد؛ و معلوم خواهد شد که این نظام حتی هوای سالم را نیز از مردم دریغ کرده است. در عوض آنچه تحت حاکمیت این رژیم به وفور یافت میشود، سرکوب ملت و غارت سرمایههای ملی است. از این رو ولیفقیه از کشته شدن هزار هزار مردم در اثر کرونا «ککش هم نمیگزد» و تنها به تقویت بنیهٔ نظامی توجه دارد.
وحشت از خیزش اقشار به جان آمده
تمنای خامنهای برای «قوی شدن»! آن روی سکهٔ ضعف و استیصالی است که تمامیت نظام اکنون با آن دست به گریبان است. این حقیقتی است که مهرههای گوناگون درون نظام نیز به آن معترفند.
صفایی فراهانی عضو سابق شورای امنیت ملی رژیم در گفتگویی با سایت اصلاحات نیوز در ۲۸اسفند ۹۸اعتراف کرد که: «اهداف اقتصادی در کشور در اولویت نیست» و تحتالشعاع اهداف ایدئولوژیک [نظامی] قرار دارد. وی در ادامهٔ گفتگوی خود با اذعان بهوجود «اختلاف طبقاتی ویرانگر» و با سوزوگداز نتیجه گرفت:
«اگر در اینجا [رژیم] هم به توسعه سیاسی، اجتماعی و رشد اقتصادی اهمیت جدی میدادند، هیچ دلیلی وجود نداشت که اتفاقات سال ۹۶و ۹۸بهدلیل تنگناهای شدید معیشتی و اختلافات طبقاتی ویرانگر شدید بروز و ظهور پیدا کند.»
فراهانی در این گفتگو اعتراف میکند که « اهداف سیاسی ایدئولوژیک [نظامی] در حاکمیت اولویت بسیار بالایی دارد» و میافزاید: «بهطبع جامعه بهطور جدی آسیبپذیر» شده است. و نتیجه میگیرد که در اثر این آسیبپذیری:
«اتفاقاتی که در سال ۹۶رخ داد، عینا با شدت بیشتری در سال ۹۸اتفاق افتاد».
فراهانی مهرهٔ امنیتی سابق نظام سپس هشدار میدهد که: «اگر به عمق مسأله توجه نکنند که بههرحال حاشیهنشینان شهرها دچار فقر مفرط هستند، اگر حرکتهای اعتراضی به مرور گسترش بیشتری پیدا کند احتمال اعتصابهای بیشتری میرود و میتواند به یک بافت متمرکز خشن تبدیل گردد که در آن صورت خشک و تر با هم میسوزند».
وی در ادامهٔ هشدارهایش وحشت رژیم از قیام سراسری تودهیی را اینگونه بروز میدهد:
«من واقعاً آسیبپذیری ایران را بالا میدانم؛ اما از طرف دیگر فروپاشی آن را یک فاجعه»
بله این همان وحشتی است که ولیفقیه و سایر سردمداران و مهرههای نظام را مجبور میکند که بهرغم نفرت و بیاعتمادی فزاینده عمومی نسبت به نظام که ترجمان انفجار عظیم تودهیی است، باز هم بر طبل موهوم قدرت ناداشته بکوبند و به بهانهٔ کرونا «رزمایش بیولوژیک» راه بیندازند اما با قاطعیت باید گفت چند فاز عقبتر تشریف دارند و زمان برای آنها رو بهپایان است.