این روزها موضعگیریهای بهکلی متناقضی از مقامهای نظام راجع به موضوعات خیلی مهم دیده میشود. این مواضع متناقض و رودررو را چگونه باید تعبیر کرد؟
نگاهی به اختلافنظرها
این اختلاف هم در اظهارات مقامات و هم در رسانههای حکومتی مطرح میشوند. برای نمونه چند روز پیش روحانی در گلستان با آب و تاب از موشک و خواص آن برای نظام صحبت کرد. در مقابل یک کارشناس رژیم(زیباکلام) که از حامیان روحانی هم میباشد گفت: «ای کاش به جای صنایع هستهای، به جای ماهواره و به جای موشک، جمهوری اسلامی میتوانست یک دوچرخه بسازد که با دوچرخه ترکیه یا دوچرخه هند رقابت کند». روزنامهٔ ایران هم که ارگان دولت روحانی است در رویکردی متناقض رودرروی حمایتهای روحانی از موشک علیه سیاست توسعه موشکی موضع گرفت که البته نشان از درهمریختگی دولت میدهد.
روزنامه مردمسالاری هم که همسو با روحانی است سیاست توسعه موشکی را تخطئه کرده و نوشت: «اتحاد جماهیر شوروی یا کشور کره شمالی که با توان موشکی بالا از عهده تأمین قوت لایموت مردم خود برنمیآید، تولید موشک و جنگافزارها را معیار توسعه و پیشرفت نمیداند... بحران اقتصادی و مشکلات معیشتی موجب شده جامعه انگیزهای برای پیگیری چنین موضوعاتی نداشته باشد».
در یک نمونه دیگر روحانی که همسو با باند خامنهای و پاسدارها، موشک را تبلیغ میکند، در یک رویکرد متضاد دم از این میزند که فیلتر کردن فضای مجازی فایده ندارد، همانطور که پایین آوردن دیشهای ماهواره فایده نداشت. البته وی حواسش هست و نمیگوید فیلتر کردن فضای مجازی بد است، میگوید فایده ندارد. و در این زمینه شاخ در شاخ با خبرگان ارتجاع قرار میگیرد که طی یک بیانیه ۶مادهای گفت: «از وزارت ارتباطات، شورای عالی فضای مجازی و همه دستگاههای ذیربط انتظار میرود، بهطور فعال در جهت ساماندهی این فضا و مقابله با... جنگ روانی دشمن، چارهاندیشی نموده و برای بومیسازی آن و تقویت شبکه ملی اطلاعات و نیز رصد و مقابله با شبکههای معاند... گامی اساسی بردارند».
اما از آنسو، شکست در فیلترینگ را یکی از گماشتههای خامنهای(امامجمعهٔ اسالم) هم با صراحت بیان کرد و با اعتراف به شکست فیلترینگ و اینکه فیلترینگ به زیان خود رژیم تمام شده، خواستار رفع فیلترینگ شد و گفت: وقتی نتوانستهایم جایگزین و رقیبی همپای تلگرام ایجاد کنیم نباید آن را فیلتر میکردیم، با این کار اعتماد مردم از رسانههای داخلی سلب و متوجه رسانههای خارجی شد.
این تناقضات را در سایر ارگانهای رژیم هم میبینیم. برای نمونه آخوند محمدجعفر منتظری، دادستان کل رژیم، از اینکه نمیتواند دست و پا قطع کند اظهار تأسف میکند که نمیتواند احکام شرع پلید خمینی را تحت نام اسلام اجرا کند و رسماً میگوید بهخاطر فشارهای مجامع جهانی مجبور به عقبنشینی شدیم. این همان مجامع جهانی است که چند سال قبل رژیم در مقابل همین فشارها در مقابلش میایستاد و میگفت ما ارزشهای خودمون را داریم.
علت مواضع متناقض در یک باند!
بروز تناقض در مواضع عناصر یک باند، یک علت خاص دارد و یک علت عام.
علت خاص این است که: روحانی که تاکنون با دجالگری و شیادی به این جا رسیده، اکنون هم میخواهد با همین شیوهٔ دجالگرانه آخوندی روی موج نفرتی که خودش در جامعه ایجاد کرده سوار شده و شیادانه خودش را مخالف فیلترینگ نشان دهد.
بندبازی روحانی
اکنون روحانی، یک پا در باند اصولگرایان، از موشک تعریف میکند و یک پا در باند موسوم به اصلاحطلب، میگوید فیلترینگ فایده ندارد!
او با این بندبازیها میخواهد در اصطبل نظام هم از توبره بخورد هم از آخور!
نتیجه آن که صدای عناصر هر دو باند را بر ضد خودش بلند میکند.
اما علت عام تناقض در موضعگیریهای درون نظام پدیدهای است به اسم «بیراهحلی» و «بنبست».
جدیدترین نمونه از این دست را آخوند جنتی رو کرد که گفت: «رهبر معظم فرمودند که اگر آنان برجام را پاره کردند ما آتش میزنیم اما این کار را نکردیم و حالا باید این کار را بکنیم».
در حالیکه آن بهاصطلاح «رهبر معظم»! اگر اهل آتش زدن بود که تاکنون این کار را کرده بود و برجام را آتش زده بود! و این همه وقت دنبال کبریت نمیگشت.
نتیجهگیری
واقعیت آن که کل نظام در بنبستی قرار دارد که نه راه پس دارد و نه راه پیش. این همان بنبست و بحران بیراهحلی است که کل نظام را فراگرفته است. نتیجهاش هم تا این نقطه ترس و عقبنشینی از مواضع و تشدید بحران درونی نظام است.