همزمان با تشکیل اجلاس مجمع عمومی ملل متحد، شاهد دور جدیدی از محکومیتهای بینالمللی سیاستها و عملکردهای فاشیسم دینی حاکم بر ایران هستیم.
این محکومیتها علیه اقدامات جنایتکارانه حاکمیت آخوندی در زمینههای مختلف نقض حقوقبشر، سرکوب اقشار مختلف مردم ایران و دخالتهای جنگافروزانه و صدور تروریسم در کشورهای مختلف خاورمیانه و سراسر جهان را در بر میگیرد.
آنتونیو گوترز دبیرکل سازمان ملل متحد، در آخرین گزارش خود به مجمع عمومی ملل متحد، به وضعیت حقوقبشر در ایران پرداخته و ضمن بر شمردن موارد متعدد نقض حقوقبشر، یازده توصیه برای تغییر این وضعیت حکومت آخوندی کرده است.
در این گزارش که یک ماه پیش آماده شده است، دبیرکل ملل متحد از جمله به تداوم صدور احکام اعدام، شکنجه و مجازاتهای غیرانسانی در زندانها، نقض حق متهمان برای داشتن دادگاه عادلانه، نقض حق برگزاری تجمعهای مسالمتآمیز با دستگیری و مجازات تجمعکنندگان از جمله در قیام دیماه، نقض حقوق اقلیتهای مذهبی، سرکوب زنان و دختران، و نقض حق آزادی بیان و نقض حریم خصوصی اشخاص اشاره کرده است.
از سوی دیگر وزارتخارجه آمریکا در تازهترین گزارش خود در مورد تروریسم و کشورهای حامی تروریسم، رژیم ایران را در صدر فهرست این کشورها قرار داده است.
این گزارش که روز گذشته ۲۸شهریور توسط سایت وزارت امور خارجه آمریکا منتشر شده، تصریح میکند: «رژیم ایران اصلیترین کشور حامی تروریسم در دنیا باقی مانده است. این کشور فعالیتهای تروریستی و بیثبات کننده خود را از طریق نیروی قدس سپاه پاسداران و گروه تروریستی حزبالله لبنان همچنان ادامه میدهد. رژیم ایران مسئول تشدید چندین جنگ و تضعیف دولتهای قانونی و منافع آمریکا در افغانستان، بحرین، عراق، لبنان و یمن میباشد».
خبرگزاری رویتر ۱۹سپتامبر ۲۰۱۸(۲۷اردیبهشت ۹۷) بهنقل از مقامات فرانسوی گزارش داد بهدنبال توطئه خنثی شده بمبگذاری در گردهمایی اپوزیسیون ایران (مجاهدین خلق) در پاریس در ماه ژوئن گذشته، فرانسه قبل از اینکه اطلاعاتی از ایران دریافت کند سفیر جدیدی برای تهران تعیین نخواهد کرد.
رویتر خاطرنشان میکند سفیر فرانسه در تابستان ایران را ترک کرده است. ایران نیز سفیر خود در پاریس را هنوز جایگزین نکرده است...
روزنامه وطن امروز در ۲۵شهریور ۹۷طی مقالهیی با عنوان «جادهصافکنهای فرانسوی ترامپ» نوشت: «وزیر خارجه فرانسه در یکی از تازهترین مواضع خود...، خواستار برگزاری مذاکرات الزامی(!) بر سر موضوعاتی مانند توان موشکی و قدرت منطقهیی جمهوری اسلامی ایران شده است». این روزنامه حکومتی سپس میافزاید: «ژان ایو لودریان در این باره میگوید: ایران باید به اصول بنیادین معاهده هستهیی احترام بگذارد و من فکر میکنم این کار را انجام میدهد اما با این حال ایران نمیتواند از بحث و مذاکره درباره ۳موضوع بزرگ دیگر که مایه نگرانی ماست، اجتناب کند».
و...
سؤال این است که آیا حاکمیت آخوندی میتواند به خواستهای جامعه بینالمللی از آن پاسخ مثبت بدهد؟
در صورت دادن پاسخ مثبت و منفی به این خواست وضعیت آینده آن به چه صورت خواهد بود؟
همانطور که در موضعگیریهای بالا هم اشاره شده است اعتراض جامعه بینالمللی به رژیم تروریستپرور آخوندی روی دو موضوع است؛ یکی در زمینه اعتراض به سیاست خارجی آن بهویژه سیاستهای تروریستی و مداخلهجویانه آن، و دیگری در زمینه اعتراض به وضعیت داخلی و بهویژه موضوع سرکوب،اعدام و شکنجه؛ آنچنانکه در گزارش دبیرکل سازمان ملل متحد هم آمده است.
بنبست در زمینه مسایل داخلی
واقعیت این است هر پاسخی که رژیم ولایت فقیه بخواهد به این موضوعات بدهد در بنبست است، فرضا اگر در زمینه داخلی به خواست جامعه بینالمللی و خواست مردم ایران برای توقف اعدام، سرکوب و شکنجه پاسخ مثبت بدهد، از اصلیترین اهرم بقایش دست کشیده است و به دست خودش زمینه سرنگونیاش را هر چه نزدیکتر کرده است.
زیرا بهمحض اینکه فرضا از سرکوب دست بردارد، یعنی اینکه طلسم اختناق شکسته شود، این اعتراضات و خیزشهای مردمی است که به کمک مقاومت ایران و کانونهای شورشی آنرا جارو و حذف خواهند کرد.
اما چنانچه باز هم در بر پاشنه اعدام، سرکوب و شکنجه بچرخد ضمن اینکه در صحنه بینالمللی باز هم باید پیه رسواییهای دیگری را به تن بمالد در داخل هم با بنبست مواجه است.
ادامه سرکوب بهمثابه آتش ریختن بر بنزین خشم مردم و دامن زدن هر چه بیشتر به اعتراضات آنها است، و این وضعیت هم دیر یا زود منجر به خیزشهای بیشتر و منجر به سرنگونی آن توسط مردم و مقاومت سازمانیافته آنها و کانونهای شورشی میشود.
بنبست در زمینه مسایل خارجی
در زمینه مشکلات رژیم آخوندی با جامعه بینالمللی نیز همین بنبست وجود دارد. به این مفهوم که اگر به خواست قدرتهای جهانی پاسخ مثبت بدهد و شرایط آنها را بپذیرد، میبایست در زمینه برنامه اتمی یک بار دیگر زهر بنوشد، و در پی آن در زمینه سیاست موشکی و منطقهیی نیز عقبنشینی کند.
نتیجه این سیاست هم آنچنان که سردمداران نظام اذعان کردند به کیسه مردم میریزد و باید در داخل مرزها با مردم بجنگد و درچنین شرایطی باز هم آتش اعتراضات و قیامها شعله ورتر میشود.
چنانچه به خواست جامعه جهانی پاسخ منفی بدهد نتیجه آن هم فشار و تحمیل تحریمهای بیشتر است که این هم منجر به نفس گیر شدن آن در زمینه مسایل اقتصادی میشود.
نتیجه جبری چنین وضعیتی هم باز هم خروش و اعتراض بیشتر مردم در جهت سرنگونی و براندازی آن