بیش از هفتاد سال از ملی شدن صنعت نفت ایران بهدست دکتر محمد مصدق و همراهی و جانفشانی مردم ایران گذشته است. آرزوی یک ملت اسیر در چنگال استعمار، برای استقلال خویش برآورده شد، از شرکت نفت تحت سلطه انگلیس «خلع ید» بهعمل آمد و صنعت نفت ایران «ملی» شد. اما رویای آزادی با استبداد شاهی سرکوب شد و استعمار با کودتای ننگین، مردم ایران را از داشتن یک حکومت ملی محروم ساخت. دیکتاتوری شاه سوار بر پولهای صنعت نفت هزار فامیل فاسد را پر و بال داد و در خدمت استعمار سرمایههای برآمده از نفت را بهجای هزینه کردن برای رفاه مردم ایران خرج خرید سلاح برای ایفای نقش ژاندارم منطقه کرد، تا جایی که خروش مردم محروم ایران او را از تخت به زیر کشید و به حاکمیت ننگین ستمشاهی خاتمه داد.
از ملی شدن صنعت نفت تا گم شدن دکل نفتی
در زمانهای که استبداد دینی خونآشام و نفت خوار بر حیات یک ملت استیلا یافت، اکتشاف، استخراج، تولید، پالایش و صدور نفت و گاز و دیگر محصولات این منبع خدادی، وسیلهای برای غارتگران و چپاولگران حکومتی گردید. باز کردن هر کدام از پروژههای این صنعت و متولیان غاصب آن، عمر ۴۰ساله میخواهد. به یاد داریم که بهراحتی، دکلهای نفتی گم شدند و پرونده آنها هم آب رفت. قرارداد های ذلتبار کشف گردید و پولهایی که از پورسانت ها بهدست می آمد با سارقانش ناپیدا شدند...
بخش دولتی در خدمت خصولتیها
از ۴۰سال پیش شاهد نفتیتر شدن اقتصاد کلان، به حاشیه رفتن بخش خصوصی ناتوان و میدان داری شرکتها و بنگاههای حکومتی و وابسته به خامنهای و پاسداران و آقازادههای حجرهدار هستیم. چیره شدن این بنگاههای صوری و به نام «خصولتی» ارکان صنعت نفت را چنان مخدوش و پرفساد ساخت که دیگر هیچ اصلاحی را پذیرا نیست. بهقول صاحبنظران این رشته، درآمدهای بادآورده نفتی، تبدیل به بلایی شد و مسیر توسعه و رشد و آبادانی کشور و رفاه و بهروزی مردم را با ناکامی و پریشانی همراه کرد؛ زیرا ایران را به نفرین منابع و بیماری هلندی دچار کرده است.
پاسداران در میدانهای نفتی بهدنبال دنیا و آخرت!
نظام ولایت فقیه با همه باندها و دستهجات غالب و مغلوب با یک خط مشخص در صنعت نفت و گاز ایران حرکت میکنند؛ از میدان به در کردن رقیبان، شریکان و هر موجودیتی که انحصار آنها را خدشهدار سازد. به همین خاطر چنانچه شرکتهای نفتی خارجی در مددرساندن به آنها برای سریعتر رساندنشان به دلارهای نفتی، کوچکترین تعلل و یا نقص و ایرادی داشته باشند، آنها را از دور خارج میسازند تا بیرقیب باشند و این طرح را تحت پوش خودکفایی و روی پای خود بودن و دین و مذهب و استکبار ستیزی جلو میبرند.
مشارکت معتبرترین کمپانیهای اروپایی و آسیایی در طرحهای نفت و گاز ایران را چنانچه به مقاصدشان لطمه بزند به پایینترین سطح همکاری میرسانند و یا اخراجشان میکشانند و به جای آنها یک به یک پروژهها را به قرارگاه ضدخاتمالانبیای سپاه، بنیاد مستضعفان، آستان قدس، بنیاد ۱۰۰ و دیگر هلدینگهای خود ساخته حکومتی میسپارند.
بهعنوان نمونه سپاه پاسداران با قدرت روزافزون خود در عرصه اقتصادی از جمله میدانهای نفت و گاز، بیش از بیش خواستار تغییر در قراردادهای حاکم بر بهرهبرداری از میدانهای پر سود است تا خود و دیگر شریکان حاکم بر نظام سیاسی ایران بر آنها استیلا یابند.
میدان نفتی آزادگان؛ تقسیم غنائم
یک نمونه از سلطه عناصر و کارگزاران سپاهی و کت و شلواری، بر میادین نفت و گاز ایران، میدان نفتی آزادگان است که داستان آن غمانگیزتر از سایر میادین دیگر نیست اما بهدلیل تضاد منافع بازیگران، بخشهایی از ماجراهای آن از پرده برون افتاده است. روزنامهٔ حکومتی شرق (۲۸مهر۹۹) در این باره مینویسد:
«اطلاعات و اسناد موجود نشان میدهد وزارت نفت در حال نهایی کردن طرح خود برای توسعه میدان نفتی آزادگان از طریق تقسیم آن بین چند شرکت است... از حدود ۲ماه پیش بود که طرح مخفیانهای برای توزیع میادین غرب کارون میان چند شرکت خاص در دستور کار وزارت نفت قرار گرفته است که بر اساس آن، قرار است این میادین باز هم چندپاره شده و هر بخش از این تکهها، در قالب قراردادهای IPC میان شرکتها توزیع شود».
این موضوعی بود که از سوی علی آقامحمدی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام گفته شد.
خبری که این مهرهٔ حکومتی به آن اشاره کرد چندان مورد توجه قرار نگرفت و اغلب رسانهها از کنار آن عبور کردند. اما بررسیها و اسناد نشان میدهد اصل ماجرا به طرحی مربوط میشود که وزارت نفت با شرکتهای اکتشاف و تولید در حال نهایی سازی آن است.
تغییر پوستهٔ شرکتهای نفتی
علاوه بر آنچه گفته شد، یک اقدام ایرانفروشانه و خائنانهٔ دیگر تغییر پوستهٔ شرکتهای نفتی است. سایت اخبار صنعت (۲۷مهر۹۹) به این موضوع اینگونه واکنش نشان داده است:
«یکی از اقدامات وزارت نفت در دوره جدید، تغییر پوسته شرکتهای نفتی بود؛ پیمانکاران نفتی با چند تغییر ظاهری تبدیل به شرکتهای اکتشاف و تولید (E&P) شدند تا شریک ایرانی خارجیها شوند. این شرکتها مجمعی را با همین عنوان تشکیل دادند تا امور هماهنگی را میان خود انجام دهند.
ریاست این مجمع، برعهده سید مهدی میرمعزی مدیرعامل فعلی شرکت انرژی پاسارگاد است؛ میرمعزی که در دوران زنگنه نخست، مدیرعامل شرکت ملی نفت بوده و روابط بسیار نزدیکی با زنگنه دارد، به همراه غلامحسین نوذری وزیر اسبق نفت این طرح را با وزارت نفت به پیش میبرند. بر اساس این طرح، در مرحله نخست شرکتی با عنوان شرکت عام سرمایهگذاری مشترک شرکتهای E&P تشکیل میشود که هدف از آن استفاده از تسهیلات صندوق توسعه ملی و انتشار اوراق مشارکت عنوان شده است.طبق ارزیابیهای این مجمع، نفت درجای آزادگان شمالی بین ۴ تا ۶میلیارد بشکه ارزیابی شده است؛ همچنین بلوک آزادگان مرکزی با ذخایر درجای ۱۲.۵میلیارد بشکه، و آزادگان جنوبی با حجم درجای ۱۵.۴میلیارد بشکه هم در برنامه قراردادی قرار دارند».
جوانان شورشگر آرزوی مصدق را محقق خواهند کرد
پس از بیش از ۷۰سال از «ملی» شدن صنعت نفت، دیکتاتوریهای شاه و شیخ چیزی جز غارت و سرقت از این ثروت ملی باقی نگذاشتهاند.آنچه هم که تا بهحال از این منبع تجدید ناپذیر مانده است با نقشههای شوم پاسداران یونیفورم پوش و کراواتی در حال غارت شدن است.
اگر روزگاری ملت ایران مصدقی در نهاد خود پرورش داد تا دست غارتگران قطع کند و از آنان «خلع ید» نماید امروز هم مردم و نیروهای پیشتاز و جوانان آگاه و دلیر این میهن، جان برکف در پی آن هستند تا از ارتجاعیترین نیروی تاریخ ایران خلع ید نمایند و صنعت نفت ایران را «ملی» ساخته و در اختیار مردم قرار دهند.