هر چه بیشتر از شروع قیام آبانماه ۹۸ میگذرد، ابعاد کلان ضربه قیام بر ارکان حاکمیت روشنتر شده و هراس رسانهها و مهرههای آن نسبت به آثار و استمرار قیام بیشتر میگردد.
روزنامه ابتکار ۲۸آذر ۹۸ در وحشت از آثار و استمرار قیام مینویسد: «تاثیرات و پیامدهای فرود آمدن این آسیبهای ناگهانی، شدید، غیرقابل کنترل و خشونتبار تا مدتها ـ شاید سالها ـ دست از دامان مردم برنخواهد داشت».
یکی از عوارضی که نویسنده مقاله ابتکار بهطور همزمان متوجه سردمداران و مهرههای حاکمیت و همچنین مردم میداند «دوقطبیسازی» است.
منظور نویسنده ابتکار از دوقطبیسازی، شکاف بین دو باند حاکمیت است اما این یک دوقطبی کاذب است.
دوقطبی واقعی، شکاف بیشازپیش مردم با حکومت است و این شکاف بهمعنای نفرت مردم از نظام، به آنچنان درجهای از بلوغ رسیده که مردم به چیزی کمتر از سرنگونی آن راضی نخواهند بود.
در شرایط کنونی این تنها مردم نیستند که به «دوقطبی سازی» بین خودشان و نظام دامن میزنند، بلکه سردمداران و عوامل حکومتی هم در حق مردم مرزها را شکستهاند، طوری که یکی از آنها خونهای ریخته شده از مردم را «حجامت نظام» خوانده و نویسنده مقاله ابتکار نیز به آن اشاره کرده است:
«یک روز، یکی خونهای ریختهشده را حجامت نظام میخواند و فردای آن، دیگری در پاسخ به اینکه چرا بهسر شلیک کردید، میگوید خب بهپا هم شلیک کردیم. روز بعد آن دیگری درصدهایی بیمبنا ارائه میکند و باز مسئولی دیگر، بهطور رسمی اعلام میکند من دستور دادم که شلیک کنید».(ابتکار ۲۸آذر ۹۸)
مردمی که در اعتراضاتشان با سوزاندن نمادهای نظام و شعار «دشمن ما همینجا است» شرارت ولایت فقیه و پاسدارانش را، بالاتر از شرارت هر دشمن مفروض خارجی علیه ایران و ایرانی میدانند، مرزشان با نظام را به تیزترین صورت ترسیم کرده و این را بارها به گوش جهانیان رساندهاند.
این است معنای «دوقطبیسازی از جانب مردم ایران که رژیم را بهعنوان قطب متخاصم و آشتی ناپذیر خود میدانند و درپی براندازی آن هستند.
چنین وضعیتی از درجه تخاصم و تضاد آشتیناپذیر بین مردم و حاکمیت است، که برخی رسانهها و مهرههای حکومتی را بر آن داشته تا شیادانه و از روی ترس ژست حمایت از مردم به خود بگیرند.
روزنامه ایران وابسته به دولت روحانی در مطلبی با عنوان «حوادث آبان، عصیان بیکاران و بیقراران»، به نقل از کارشناسان وابسته به باند روحانی روی این واقعیت انگشت گذاشته که علت اصلی قیام آبان ماه ۹۸ فقر تودههای مردم و بیعدالتی حاکمیت در حق آنها بود، و تا زمانی که این زمینه وجود داشته باشد زمینه بروز قیامی دیگر فراهم است.
از نظر یکی از افرادی که روزنامه ایران به گفتههای او استناد کرده است، وضعیت در ایران بهگونهیی است که فرو دستان خصوصاً جوانان فقیر نجات خود از وضعیت فعلی را «در برهم زدن نظام و سیستمی میبیند که در آن قرار میگیرد».
واقعیت هم این است که «نظام و سیستمی» که بر ایران حاکم است برای مردم بهطور مداوم فقر و تنگدستی و سرکوب آورده است، به همین علت مردم خصوصاً جوانان شورشی نجات میهن را در برهم زدن وضعیت فاجعهآمیز موجود و براندازی آن میدانند.
این عزم و اراده مردم برای براندازی است که فرصت هر گونه مانوری را از رژیم سلب کرده است.
بهگفته امیر محبان، یکی از ریزشیهای باند خامنهای با توجه به اینکه بازه زمانی اعتراضات دارند به هم نزدیک میشوند میگوید: «مسئولان باید خیلی مواظب باشند. وقتی اعتراضات این طور اتمیزه میشود، اعتراضها به شکل دینامیکی و انتظامی امنیتی تغییر میکند...در سال ۹۶و ۹۸ بهدلیل اینکه طبقات نابرخوردار هستند رسیدن به کف مطالبات و صفر؛ بعضاً احساس میکنند چیزی برای از دست دادن ندارند. به سمت خشونت و درگیری میروند و در اعتراضات دفعات آتی که امیدواریم رخ ندهد و مدیریت شود، ممکن است خشونت بیشتر شود».(ایران ۲۸آذر ۹۸)
خشونتی که این مهره بریده از باند خامنهای نسبت به آن نگران است خشم و خروش و نفرت انقلابی مردم نسبت به حاکمیت در اعتراضاتی است که «به شکل دینامیکی و انتظامی امنیتی تغییر میکند».
این ابراز نگرانی البته بسیار واقعی است، زیرا از آنجایی هدف مردم از این اعتراضات براندازی رژیم است، و با توجه به تجربهای که در جریان قیام آبانماه در برخورد با نیروهای سرکوب به دست آورده اند، قطعاً شیوههای اعتراض و شیوههای مقابله با نیروهای سرکوب را به «شکل دینامیکی» متناسب با شرایط روز تنظیم میکنند.
البته تمامی نگرانیها و دغدغههای پاسداران واقعیاست، چرا که فرودستانی که در حکومت فاسد ولایت فقیه فقیر و مظلوم و قربانی و فرو دست ماندهاند، با خشم و خروشی مضاعف ارادهٔ قیام کردهاند.
آنها در این مهم حمایت کانونهای شورشی و مقاومت سازمانیافته را به همراه دارند و برآنند تا بساط «نظام و سیستم» موجود را در هم بشکنند، و بر ویرانه آن حاکمیتی تراز عدالت اجتماعی و برابری را پایهریزی کنند.