هجوم نیروهای حشدالشعبی دستساز رژیم ایران به سفارت آمریکا در بغداد در ظهر ۱۰دی ماه بلافاصله در صدر خبرهای جهان قرار گرفت. سرکردگان حشدالشعبی و عوامل شناختهٔ شدهٔ رژیم آخوندی، مانند هادی عامری و قیس خزعلی در این یورش شرکت داشتند و شخصاً آنرا هدایت میکردند. این اقدام در واکنش به حملهٔ سنگین هوایی آمریکا در یکشنبه شب، ۸دیماه به مواضع کتائب حزبالشیطان عراق بود که زیر چتر حشدالشعبی فعالیت میکند.
نقطه عطف در معادلات عراق
این حمله توسط برخی کارشناسان، نقطهعطف مهمی در روابط آمریکا با رژیم ایران تلقی شد. چرا که آمریکا این بار برخلاف موارد گذشته در قبال حملهٔ نیابتی مزدوران رژیم در یک پاسخ سنگین نظامی، دهها تن از پاسداران را همراه با شماری از نیروهای حشدالشعبی به هلاکت رساند.
با حملهٔ مزدوران رژیم به سفارت آمریکا، بحرانهای فراگیر رژیم وارد مرحلهای حادتر شد. پیش از این نیز پاسدار حسین شریعتمداری، نمایندهٔ ولیفقیه ارتجاع در کیهان خامنهای، در واکنش به آتش زدن کنسولگری رژیم در نجف توسط قیامکنندگان عراقی، خواستار اشغال سفارت آمریکا در بغداد شد (آبان ۹۸).
به این ترتیب بهنظر میرسد که هدف رژیم از حمله به سفارت آمریکا، همچون سلسله حملات موشکی نیروهای نیابتی رژیم در عراق به مراکز نظامی یا دیپلماتیک آمریکا در عراق، از آغاز قیام مردم عراق منحرف کردن جهت این قیام است، که شعار و هدف محوریاش خلع ید از رژیم آخوندی و اخراجش از عراق است. ولید فارس، تحلیلگر برجستهٔ لبنانی ـ آمریکایی و مشاور پیشین رئیسجمهور آمریکا در همین رابطه گفت: «هدف اصلی شبهنظامیان طرفدار ایران در حمله به سفارت آمریکا در بغداد منحرف کردن توجهات از روی تظاهر کنندگان عراقی در بغداد و بصره است» (۱۰دی).
در همین رابطه رژیم آخوندی از ۲ماه پیش ۱۱فقره حمله به مراکز نیروهای آمریکایی در عراق را پیش برد. اما از آنجا که این حملات بیشتر جنبهٔ تست و نمایش داشت و اساساً اطراف این پایگاهها را هدف قرار میداد، پاسخ درخوری از سوی آمریکا دریافت نکرد. همین موضوع رژیم را جریتر کرد و در حملهٔ روز جمعه ۶دیماه، حمله به پایگاه «کی وان» آمریکا در کرکوک، منجر به کشته شدن یک پیمانکار غیرنظامی آمریکایی و مجروح شدن چند سرباز این کشور شد. این رخداد واکنش سنگین دولت آمریکا را در پی داشت و این بار هواپیماهای اف۱۵ایگل ارتش این کشور با حمله به ۵موضع کتائب حزبالله عراق، حدود ۴۰پاسدار رژیم ایران و تعدادی مزدور عراقی آنرا کشتند.
بار دیگر، یک دو راهی مرگبار!
با این بمباران و واکنش سنگین نظامی آمریکا،رژیم در برابر یک دوراهی قرار گرفت. اگر به این حمله پاسخ نمیداد، با آشکار شدن ضعفش در تعادلقوای موجود، نیروهایش هم در عراق و هم در ایران، بیشازپیش در معرض ریزش قرار میگرفتند.
از طرف دیگر اگر به این حمله پاسخ میداد، باید پیه پیامدهای خطرناک و غیرقابل پیشبینی آنرا به تن میمالید.
به نظر میرسد خامنهای در اجبارات ناشی از قیام و ضرورت حفظ نیروهای سرکوبگرش راه دوم را برگزیده است. بهویژه به گفتهٔ برخی ناظران سیاسی، خامنهای روی دستبستگی رئیسجمهور آمریکا در آستانهٔ انتخابات ریاستجمهوری این کشور هم حساب باز کرده است.
اما قرار گرفتن بر سر این دوراهی بود و نبود و موج جدیدی از بحران، وضعیت درونی نظام را بهشدت متلاطم کرده و طرفداران هر یک از این دو راه، طرف مقابل را متهم میکنند که راهی که آنها پیشنهاد میکنند،به نابودی نظام میانجامد:
یکی از مهرههای باند اصلاحطلب به نام مجلسی، ضمن هشدار نسبت به اینکه «اوضاع در خاورمیانه وخیم و خطرناک شده» تأکید میکند: «حملات اخیر آمریکا در واقع پلانی جدید و خطرناک از تقابل با نفوذ ایران در عراق است. این شکل تقابلی نشان میدهد که آمریکا در حال تغییر قواعد بازی در عراق است و میخواهد معادله نفوذ در این کشور را بر اساس «برد- باخت» با ایران تنظیم کند». (روزنامهٔ اعتماد-۱۰دی)
معنی این هشدار آن است که موضع آمریکا در رابطه با جریانهای عراق از این پس از یک نظارهگر به یکطرف فعال تبدیل شده که با توجه به قیام مردم عراق و تعادلقوای موجود، بازندهٔ آن رژیم خواهد بود.
اما دستهٔ دیگر استدلال میکنند که کوتاهآمدن رژیم در عراق باختی استراتژیک برای نظام است.
برای نمونه روزنامهٔ حکومتی حمایت طی مقالهیی به بحران سرنگونی رژیم اشاره کرده و مینویسد: «برداشت آمریکا این است که ایران در حال حاضر، سرگرم رتق و فتق پسلرزههای ناشی از آشوبهای آبان ماه است و به کار دیگری جز رفع مشکلات داخلی نمیرسد. به همین دلیل، سرمایه اجتماعی و توان نظام اسلامی کاهشیافته، تمرکز خود در منطقه را از دست داده و در گوشه رینگ قرار گرفته است!» (روزنامهٔ حکومتی حمایت ـ ۱۰دی).
تغییر وضعیت آمریکا از یک نظارهگر به یک کنشگر
همین مقاله به زبان معکوس به هدف دیگر رژیم از این بحرانآفرینی اشاره کرده و مینویسد: «آنچه در هیئتهای اندیشهورز آمریکایی تصمیمسازی، و در اتاق بیضی کاخسفید تصمیمگیری شده عبارت است از کمرنگ کردن نفوذ و حضور منطقهیی ایران»
به این ترتیب با وارد شدن رژیم در فاز جدیدی از تنش با آمریکا، بحران سرنگونی رژیم که از یکسو با قیام آبان وارد فاز بازگشتناپذیری شده و قیام مردم عراق هم به آن ضریب زده، اکنون وضعیت کیفاً جدیدی پیدا کرده و به روند سرنگونی نظام آخوندی شتابی مضاعف خواهد بخشید.