معروف است وقتی آب سربالا میرود، قورباغه ابوعطا میخواند!
اکنون که پس از سالها شرایط داخلی، منطقهای و بینالمللی همه با هم به ضرر فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران شدهاند و عجالتاً نه از کیک و کلت خبری هست و نه از امدادهای غیبی آنچنانی سایر طرفحسابهای خارجی آخوندها از شرق و غرب سیاسی عالم،
درست در چنین شرایطی آخوندهای حاکم بر ایران یاد جامعهشناسی علمی و دیالکتیک طبقات افتادهاند! و نکات اضافه بر کوپنشان اظهار میدارند!
چند روز پیش از این، آخوند گوشخوار و «سگدندان» اژهای (که در جلسه چهارم خرداد سال ۱۳۸۳هیات نظارت بر مطبوعات، گوش عیسی سحرخیز عضو دیگر همان هیات را به دندان کشیده و پیراهنش را دریده بود!) هنگامی که در تنگنای بحران انقلابی حاکم بر جامعه، قافیه را تنگ دید و از افزایش «پسگردنی»های سیاسی و اجتماعی مجاهدین و ضربات مقاومت و کانونهای شورشی بیتاب شد، ناگهان جیغ بنفش ضدامپریالیستی کشید که: این مجاهدین چرا گریبان امپریالیسم را رها کرده و یقه دیکتاتوری نظام مقدس؟ را چسیبدهاند؟!
پاسخ را البته سخنگوی مجاهدین در پیام ۷تیر ۹۸خود به اختصار و روشنی تمام داد و گفت: «ابتدا باید دست آخوند و فاشیسم دینی را که دشمن ما و در همینجاست کوتاه کرد! در جنگ با فاشیسم هیتلری هم اتحاد شو روی با آمریکا و انگلستان برای سرنگون کردن آن در کنار هم قرار گرفتند».
اما هنوز داستان ضدامپریالیستی مضحک این موجود «درنده» تمام نشده بود که صداهای مشکوک مشابهی از روزنامههای پاسدار نشان حکومتی شنیده شد، آنهم با همان فرهنگ تقلبی و با همان ولنگاری خاص طلبههای ردیهخوان مدرسه حقانی که تلاش میکنند «اشتباه»ات؟! مردم و جامعه را در تشخیص سمت و سوی درست مبارزه نادیده بگیرند! و از این بابت ناگزیر از غلطهای اضافی (مشابه اژهای) میشوند.
جدیدترین نمونه از این دست «غلطها» را روزنامه حکومتی ایران (روزنامه رسمی دولت) در شماره مورخ ۱۰تیر ۹۸خود مرتکب شده و در گفتگو با یک (به قول خودشان جامعه شناس ولایی) تلاش کرده است به مردم بگوید: آی مردم! راه مبارزه را اشتباه گرفتهاید!
مسیر درست مبارزه، مبارزه با حاکمیت نیست، بلکه مبارزه با بورژوازی است. حالا اینکه: این بورژوازی کیست و کجای این مملکت است؟
و چه ربطی به حکومت و حاکمیت سرکوبگر فعلی و زندانها و بانکها و نظام حاکم بر مالکیت ابزار تولید عمومی دارد؟
و... نکاتی هستند که تماماً در افاضات استاد؟! مکتوم باقی میمانند. به هر حال اصل جملات روزنامه ارگان دولت این است:
«طبقه متوسط (بهعنوان موتور محرک تحولات سیاسی اجتماعی جامعه) به جای اینکه منازعهاش با بورژوازی باشد و بتواند جامعه را ارتقا بدهد و تنوع اجتماعی؟! ایجاد کند، در مقابل حاکمیت قرار میگیرد»...«اینجاست که طبقه متوسط به اختلال میرسد»!
معنی ساده و روشن حرفهای «اشل»دار روزنامه ارگان حکومت و نکات «با کلاس» جامعهشناس حکومتی میشود همان خزعبلاتی که اژهای در نماز جمعه ۷تیر ۹۸خطاب به مجاهدین مطرح کرد و از آنها غلط ضدامپریالیستی گرفت!
اکنون نیز این روزنامه همان «غلط» اضافی را در هیات یک ایراد جامعهشناسانه؟! به تودههای مردم گرفته و میگوید به جای مبارزه با حاکمیت و دیکتاتوری و فاشیسم دینی حاکم بر این سرزمین که در حداقل ۱۰۰شهر به قیام منتهی شد و نزدیک بود حاکمیت را به باد بدهد! بروید با بورژوازی بجنگید! غافل از اینکه مردم بهخوبی و درستی دریافتهاند که:
اولا اکنون آویخته به بورژوازی و صاحبعله و افسارنگهدار قراضه اقتصادی آن در این مملکت، خودتان هستید و نه هیچکس دیگر!
ثانیا آنکس که اکنون مخل حیات و معاش و آزادی و نان شب و کار و بار مردم شده و تسمه استثمار از گرده ملت میکشد، باز هم مقدمتاً و عجالتاً همین حاکمیت ولایی و هولدینگهای درنده و بیرحمش هستند و شما عمله اکره تبلیغاتیاش که توسط تمامت این نظام و پاسدارانش مدیریت و نگهبانی میشوید!
مردم و مقاومتشان به جای بهغایت درستی انگشت گذاشتهاند و خوب گریبانی را گرفتهاند! و با این ادا و اتوارها و انیمیشینهای هم نه «گول» میخورند و نه «ول» میکنند!
آخرین نکته در این یادداشت آنکه: پاسداران بیتوته کرده در روزنامههای نظام البته خودشان هم میدانند که مردم را نمیشود با این پرت و پلاها رنگ کرد لذاست که همان روزنامه حکومتی ایران و جامعهشناس مسلطش به جامعه شناسی علمی؟! در انتهای مصاحبه عنان اختیار از کف داده و یادش میرود که باید «باکلاس» «سخن» بگوید! به همین علت اواخر مطلب، بند را آب داده و با لو دادن خود و فرهنگ لجن پاسدار لمپنیاش و با اشاره به وضعیت انفجاری جامعه و بحران انقلابی حاکم بر آن میگوید:
« ما الان در موقعیت خیلی خاص تاریخی قرار گرفتهایم و اگر یک «لات»، بازی را به هم بریزد همه انباشت سرمایه اجتماعی دچار آسیب میشود»!
منظور حضرت جامعه شناس حکومتی از «لات» همان مقاومت انقلابی مردم ایران است.
راستی که عجب جامعهشناسی؟! حاجی تو قرار بود ادای روشنفکرهای آنچنانی را در بیاوری! چه زود یادت رفت؟