بنده در این قضیه سررشته ندارم!
زمانی که آتش قیام آبانماه گرگرفت، طی ۲۴ساعت صدها مراکز و مؤسسات حکومتی و وابسته به نیروهای سرکوبگر نظام در زبانههای آتش خشم قیامآفرینان دود شد و به هوا رفت. با دیدن صولت قیام و خشم مردم بهجان آمدهٔ ایران، خامنهای به صحنه آمد و از تصمیم نظام برای گران کردن بنزین حمایت کرد. او گفت: «اولا وقتی یک چیزی مصوبهٔ سران کشور هست، آدم باید با چشم خوشبینی به او نگاه کند، بنده در این قضیه سررشته ندارم یعنی تخصص این کار را ندارم، گفتم هم به آقایان، گفتم من چون نظرات کارشناسها هم در این قضیهٔ بنزین مختلف است، بعضیها آن را لازم و واجب میدانند بعضیها مضر میدانند، بنابراین من هم که صاحبنظر نیستم در این قضایا؛ گفتم من صاحبنظر نیستم لکن اگر سران سهقوه تصمیم بگیرند، من حمایت میکنم. من این را گفتم، حمایت هم میکنم».(پایگاه اطلاعرسانی دفترخامنهای ۲۷آبان ۱۳۹۸)
در تاریخ برقراری رژیم ولایت فقیه این اولین بار است که ولیفقیه میگوید که در حوزهٔ حیات و زندگی مردم سررشتهای ندارد و حل و فصل مسائل را به کارشناسان سپرده است. اقتصاد، علم سامان دادن به معشیت مردم در یک جامعه است، اما سردمدار این نظام میگوید که چیزی از آن سر در نمیآورد. شاید این اولین بار باشد که بعد از اعتراف خمینی که گفت حتی یک رکعت نماز برای خدا نخواندم، «نایب برحقش!» میگوید که سر از کاری در نمیآورد که از قضا مسئولیت آن به عهده اوست. خامنهای البته سررشته دارد که بخشی از اموال مردم ایران را به مؤسسات و آستانهای زیر نظر خود منتقل کند و یا اینکه به نیروهای نیابتی خود در منطقه مبالغ هنگفتی پول و نفت واگذار کند و بسیاری از سررشته دارییهای دیگر!...
فریبکاری و شارلاتانبازی خامنهای
خلیفهٔ شاخشکستهٔ ارتجاع با وجود این همه بیسررشتگی، از قضا این سررشته را بهخوبی میداند که به زیان مصالح و منافع مردم ایران تصمیم بگیرد و از تصمیمات سران حکومت هم حمایت کند ولی این جربزه را ندارد که مسئولیت این تصمیمات را به عهده بگیرد و آن را به سران و مهرههای نظام خود واگذار میکند. «برجام» نمونهٔ بسیار واضحی از این دودوزهبازی خامنهای است.
برای اینکه تصویر درستی از این فریبکاری و شارلاتانبازی خامنهای داشته باشیم، خوب است یادآوری کنیم:
زمانی که کفگیر برجام به ته دیگ خورد، او به صحنه آمد و گفت: «بنده از روز اول بارها گفتم به آمریکا اعتماد نکنید؛ هم در جلسهٔ عمومی گفتم و هم در جلسهٔ خصوصی. گفتم اگر میخواهید قرارداد ببندید، تضمین لازم را بگیرید و بعد ببندید. یکی از شروطی که گفتم این بود که رئیسجمهور آمریکا باید امضا کند. مسئولان محترم زحمت کشیدند و عرق ریختند و خب، نتوانستند. ۲سال و نیم است که ما در حال انجام این قرارداد هستیم و حالا این مردک میگوید من قبول ندارم».(آفتاب ۱۹فروردین ۱۳۹۷)
مسلما خامنهای نه از برجام و نه از توافقنامههای کارشناسی آن هیچ سررشتهای ندارد و در این رابطه سخن گزافی نگفته است اما حتی به خود زحمت نداد که بگوید که او نفر اصلی تصمیمگیرنده در این رابطه بوده است.
چگونه «مقام معظم!» نمیتواند مسئولیت تصمیمگیریهای کلان سیاسی خودش را بپذیرد؟
در رابطه با برجام تمامی انرژی دولت روحانی در طی ۲.۵سال صرف مذاکره با ۱+۵ شده و سرانجام یک توافقنامه امضا شد. اما فردای روزی که آمریکا با دلایل خاص خود از برجام خارج شد و از اروپا هم آبی برای (اینستکس) گرم نشد، خامنهای پشت دوربین آمد و گفت که من از اول هم اعتماد نداشتم، بهطور قطع اگر در عصر ارتباطات نبودیم از اساس خودش را کنار میکشید و میگفت که همیشه مخالف برجام بوده است.
در این رابطه روزنامه عصر ایران در تاریخ ۱۸فروردین ۱۳۹۸ از انتشار کتابی ۴۰۰صفحهای به نام «گفتم اعتماد نکنید» به وسیلهٔ دفتر مطالعات گفتمان انقلاب اسلامی خبر میدهد. این کتاب با جعل وقایع و دروغپاکنی به شیوهٔ گوبلزی سعی میکند از خامنهای یک چهرهٔ برتر و مافوق انسانی بسازد و با مبرا نشان دادن او بگوید که خامنهای مخالف برجام بود و پندهایش در رابطه با برجام به گوش دولت فرونرفت.
از این دست تبلیغات حکومتی که بگذریم ترفند سفیدسازی چهرهٔ خامنهای بهیکباره با شعلهور شدن آتش قیام رنگ باخت. خامنهای با اینکه اعلام کرد از موضوعات اقتصادی سررشته ندارد اما در اثنای همان اظهارات دستور سرکوب و قلع و قم جوانان را صادر کرد و معلوم شد که حداقل در این زمینه سررشتهٔ خوبی دارد و میداند که نباید اجازهٔ تودهایتر شدن بیشتر به اعتراضات را بدهد. سپاه و بسیج، بهعنوان ۲بازوی سرکوبگر رژیم که مستقیماً از او دستور میگیرند به دهان او چشم دوختهاند که قلادههای خود را باز نموده و به جان مردم بیفتند.
خامنهای میگوید سررشته ندارد، اما میداند نباید هیچگونه شکافی در سرکوب مردم و اعمال دیکتاتوری بر کشور ایجاد کند وگرنه چگونه میشود که در هنگکنگ بعد از ماهها تظاهرات خشونتبار هنوز تعداد کشتهها به تعداد انگشتان دست هم نرسیده است اما در جریان قیام ایران مردم طی ۳شب بیش از ۲۰۰تن از هموطنان بیدفاع با گلوله جنگی به خاک و خون غلطیدهاند.
سررشتهدار اصلی
در هیچ زمان در طول قیامهای مختلفی که از سال ۷۸ تاکنون در ایران رخ داده است، خامنهای اینگونه سراسیمه به میدان نیامده بود، اما اینبار وسعت، شدت و نارضایتی مردم بهگونهای بود که او مجبور شد بلافاصله خودش را به جلوی دوربین رسانده و دستور سرکوبی را بدهد. بنابراین با اطمینان میتوان گفت که سرکوب مردم و اعمال دیکتاتوری سیاه آخوندی تنها رشتهای است که خامنهای روی آن تبحر واقعی دارد.
البته جوانان شورشی و قیامآفرینان آبانماه هنوز حرف آخر خود را به ولیفقیه ارتجاع نزدهاند. مردم بهجان آمدهٔ ایران به ولیفقیه بیسررشته در روزها و صحنههای آتی نشان خواهد داد سررشتهٔ امور در دست چه کسانی است.