کنفرانس جوامع ایرانی در کانادا یکی از آکتهای سیاسی مقاومت ایران در سالگرد انقلابی برگزار شد که به سلطنت شاهنشاهی در ایران پایان داد. در این کنفرانس شخصیتهای سیاسی و نمایندگان پارلمان و سنای این کشور بر این واقعیت پای فشردند که در ایران یک انقلاب دموکراتیک در جریان است. قشرهای مختلف مردم ایران «یک پیام روشن به آخوندها میفرستند: زمان آن است که شما بروید».
پیام روشن این انقلاب این است که مردم مجبور به انتخاب بین بد (بقایای سلطنت شاهنشاهی) و بدتر (نظام ولایت فقیه) نیستند. آنها نه به گذشتهٔ مدفون و نه بهحال انزجارآور بلکه به آینده تابناک (یک جمهوری دموکراتیک) چشم دوختهاند.
نسلهای جوانتر و زنان ایران با تأثیرپذیری از شجاعت و ریسکپذیری کانونهای شورشی «در مقابل آخوندها ایستادهاند و میگویند ما دیگر نمیترسیم، میجنگیم، میمیریم و کشورمان را پس میگیریم» بنابراین شایستهٔ آزادی هستند. اکنون لحظهٔ بزرگ آزادی فرا رسیده است.
این انقلاب الهامگرفته از مقاومتی است که بیش از ۴۰سال پیشینه دارد. ۱۲۰هزار خون پاک و شریف در پای آن ریخته شده است، یک قلم ۳۰هزار زندانی سیاسی فقط بهخاطر ایستادگی بر مواضع مجاهدی برای آن جانباختهاند. برخلاف فاشیسم دینی که زنستیزی از سرشتنشانهای آن است، این مقاومت برخوردار از زنانی پیشتاز و اثرگذار است که رهبری جنبش را به دست دارند.
بر قلهٔ فداکاریهای زنان و مردان این مقاومت و نیز حماسههای قهرمانان گلگون رخ آن، زنی شجاع و فرهیخته پای بر صخرههای صلابت فشرده است. او با یک طرح روشن ده مادهای، یک ائتلاف دموکراتیک را نمایندگی میکند؛ ائتلافی که خواهان جدایی دین از دولت، برابری جنسیتی، یک ایران غیراتمی و احترام به حقوق ملیتها در ایران آزاد فرداست.
آلترناتیو وجود دارد
اتاق فکر آخوندی و بازماندگان سلطنت مدفون که تبلیغ میکنند انقلاب دموکراتیک مردم ایران رهبری ندارد و از یک جایگزین شایسته و امتحان پسداده برخوردار نیست، این جایگزین بهصورت مادی و انکارناپذیر در سیمای یک مقاومت سازمانیافته، یک ائتلاف دموکراتیک و یک پلتفرم ده مادهای متبلور شده و از اعتبار داخلی و بینالمللی برخوردار است. بهقول سناتور رابرت توریسلی:
«میگویند آلترناتیوی وجود ندارد. اما آلترناتیو وجود دارد. به همین سالن بنگرید! از همان سال۱۳۵۷، گروهی توانمند وجود داشته. شورای ملی مقاومت و سازمان مجاهدین خلق. این همان آلترناتیو است»
انقلاب دموکراتیک
خانم مریم رجوی، بهعنوان سخنران اصلی این کنفرانس، بهدرستی تأکید کرد که مردم ایران انقلاب سال۵۷ را برای نیل به آزادی، دموکراسی، استقلال و علیه وابستگی و دستنشاندگی برپا کردند. هدف آن انقلاب دستیابی به یک جمهوری بود. مسعود رجوی از نخستین روز آزادی از زندان شاه، سخن از «انقلاب دموکراتیک» گفت. او با این صراحت مرز مجاهدین با خمینی را ترسیم کرد؛ درست در روزهایی که خمینی مدعی یک انقلاب اسلامی بود و با این ترفند پایههای خلافت خود را محکم میکرد.
دغدغهٔ مجاهدین از همان آغاز حقوق ملیتهایی مانند کرد و بلوچ بود که شاه به آنان برچسب تجزیهطلبی میزد و شیخ برای سرکوبشان از شاه پیشی گرفت.
مرزبندیهای سرخ مجاهدین با شاه و شیخ
آن روز مانند امروز بزرگترین گناه مجاهدین از دید ارتجاع و استعمار و سلطنتطلبان این بود که مرزهای سرخ خود را با شاه و شیخ ترسیم کرده و به آن وفادار ماندند؛ اگر چه «برای آنها فقط انزوا، فشار و محدودیت به همراه داشت. همچنان که با تحریم رفراندم ولایت فقیه، چماقها و گلولهها را بهجان خریدند». البته این پرداخت بها لازمه حفظ شرافت و قیام بهوظیفه و یک مسئولیت تاریخی بود، اگر نه امروز نه مقاومتی در برابر ارتجاع غدار متصور بود و نه یک آلترناتیو دموکراتیک آرزوهای سرکوبشدهٔ ایران و ایرانی را پی میگرفت.
آن روز نیز مجاهدین با صدای بلند اعلام کردند: «تحمیل جبری هر شکلی از حجاب بر زنان این میهن... نامعقول و نامقبول است». امروز در ادامهٔ دیروز میگویند: «نه به حکومت اجباری، نه به دین اجباری و نه به حجاب اجباری»
امروز اثبات شده است که خمینی، استبداد موحش دینی را بر مصالح دستنخوردهٔ استبداد سلطنتی بنا کرد، اکنون خامنهای در وانفسای سرنگونی به بقایای دیکتاتوری سابق متوسل شده است تا زمان و عمر اضافی بخرد اما مجاهدین با «شعار مرگ بر ستمگر/ چه شاه باشه چه رهبر» پروژهٔ ارتجاعی او را با شکست مواجه کردهاند.
شکست آلترناتیوسازی مجازی
آلترناتیوسازی مجازی برای قیام ایران، پیشاپیش با ناکامی مواجه شده است؛ زیرا صحنهٔ عمل پیشاروی هر مدعی قرار دارد. سرنوشت قیام و انقلاب و جایگزین دموکراتیک آن نه در صفحات مجازی و شبکههای اجتماعی بلکه در کف خیابانهای ایران رقم خواهد خورد. در بحبوحهٔ خون و آتش و نبرد و درگیری؛ آنجا که درافتادن با پاسداران تباهی جرأت، جسارت، پاکباختگی و فداکاری میخواهد. آنجا همان جایی است که اگر به آن قدم بگذاریم صدای رود خروشان خون شهیدان این مقاومت را خواهیم شنید؛ رودی که بیش از چهل سال است که بیوقفه جاری است.
فراخوان خانم مریم رجوی
پیام کنفرانس تورنتو این است که جهان اکنون باید این صدای قدرتمند را در وجود یک آلترناتیو دموکراتیک بشنود و به فراخوان خانم مریم رجوی در موارد زیر پاسخ بدهد:
ـ خامنهای و رئیسی و روحانی و ظریف و همه آنهایی که دست در خون فرزندان ایران دارند، باید مورد محاکمه بینالمللی قرار بگیرند و حساب یکایک خونهای بهناحق ریخته در این ۴۴سال، از جمله جانباختگان حمله موشکی به هواپیمای اوکراینی را پس بدهند. حسابرسی اصلی البته در دادگاههای مردم، در ایران آزاد فرداست.
ـ سپاه و اطلاعات خامنهای نه فقط لیستگذاری، بلکه باید منحل شوند. این لازمه صلح و امنیت بینالمللی است و باید مورد تصویب جامعه جهانی و ارگانهای بینالمللی و پارلمانها و دولتهای ملتزم به حقوقبشر قرار بگیرد.
ـ سفارتهای رژیم باید تعطیل شود. زیرا این لانههای جاسوسی و صدور تروریسم و بنیادگرایی، مراکز لجستیک و پشتیبانی عملیات سرکوب قیام هستند.
ـ پاسپورتهای مزدوران، مثل همان حکم دادگاه بلژیک درباره بمبگذاران، باید باطل و کلیه عوامل و کاربران سپاه و اطلاعات و نیروی قدس آخوندها اخراج شوند.
ـ جامعه جهانی باید حق دفاع از خود و حق مقاومت و سرنگونی فاشیسم دینی را برای جوانان و مردم ایران بهرسمیت بشناسد.
ـ فهرست ابزار جاسوسی و تجهیزات سرکوب و سانسور که کمپانیهای غربی به رژیم فروختهاند، حیرتآور است. این معاملات آغشته بهخون است و باید متوقف شود.