امروز این میهن دلیران، ایران است که شعلههای ستمسوز برخاسته از اراده مردم شورشیاش، ویروس عفونی ولایت را به آتش میکشد و میسوزاند. واقعیتی روشن در آسمان شبزده میهن. واقعیت آتشی که در یک نماد ملی متجلی میشود: «چهارشنبه سوری».
چهارشنبه سوری بخشی غیرقابل تجزیه از فرهنگ هر ایرانی است. تسلیمناپذیری و دوری از رخوت و جستجوی سرزندگی و مبارزهجویی در خون ایرانیان است و در تاریخ این میهن باستانی جاودانه شده است. ایرانیان باستان در آتش، روح حیات و سلامتی را جستجو میکردند. آنان بر این باور بودند که آتش تطهیرکننده است و بدی و مرگ را دور میکند. آتش در آئین ایرانیان باستان، نماد وطندوستی و بیزاری از پلیدی و زشتی است. قدمت تاریخی جشن چهارشنبه سوری، نشان از محتوای غنی و ضدظلم این آئین مردمی دارد.
علاوه بر این، جشن ملی چهارشنبهسوری، جنبه دیگری بهعنوان یک رویداد کارناوالی هم دارد. کارناوال نوعی فرهنگ انتقاد و اعتراض است که رسوم و آداب آن، هنجارهای نظام حاکم را به چالش میکشد. چهارشنبهسوری از این منظر رویدادی است کارناوالی و زمانی رخ میدهد که مردم بهستوه آمده میکوشند با شکستن تابوهای تحمیلی از یک نظام کهنه و مستبد، هویت خود را از طریق یک نمایش اجتماعی قوی به دست آورند.
اکنون مردم دلیر ایران از روز سلطه حکومت ولایت فقیه و ظهور نظام عقبافتاده آخوندی در ایرانزمین… تا به امروز که «ویروس و کرونای ولایت» هستی آنها را هدف قرار داده است، با ارج نهادن به آئین و سنتهای دیرینه خود، هر چه بیشتر به کار کرد و اهمیت مراسم ملی در مقابله با استبداد مذهبی حاکم پی بردهاند. چنانچه مراسم چهارشنبه سوری، بهخاطر داشتن شعلههای آتش سرکش، در سالهای حکومت آخوندی هر سال پرشکوهتر برگزار شده است. آتش چهارشنبه سوری همان آتشی است که سرمای کشنده ولایت فقیه، ۴دهه است در پی خاموشی آن میباشد.
دیکتاتوری آخوندی در سراشیب سقوط محتوم خود در حال دست و پا زدنهای بیهودهای است. از آخرین ترفندهای این رژیم سرکوبگر، ایجاد حکومت نظامی به بهانه مبارزه با ویروس کروناست. یکی از علل ایجاد حکومت نظامی به بهانه مبارزه با کرونا به این دلیل است که چهارشنبهسوری در سالهای اخیر به نماد جنگ مردم با آن تبدیل شده است. همگان میدانند که برقراری حکومت نظامی از آخرین برگهایی است که نظامهای سرکوبگر به آن متوسل میشوند. رژیم شاه خائن نیز در واپسین روزهای خود دست به ایجاد حکومت نظامی زد. اما حکومت نظامی ازهاری خیلی زود از کار افتاد. جوانان شورشی و مردم دلیر آن روزگار با آتش و شعلههای آتش، این ترفند شاه را بیاثر کردند. مردم هر محله همه شب تا نزدیکیهای سحر در خیابانها آتش روشن میکردند و حکومت نظامی شاه خائن را به سخره میگرفتند.
اکنون هم وضعیت انفجاری جامعه در اثر جنایات بیشمار آخوندها بهویژه این روزها بهخاطر به جان مردم انداختن ویروس کرونا توسط پاسداران ارتجاع، چنان است که رژیم پوسیده ولایت از هر جرقه و آتشی میترسد. دیکتاتوری آخوندی در چنبره دردهای بیدرمان و پایانناپذیر که خود را در انزوای بینالمللی و منطقهای، در شقه و جنگ درونی و از همه مهمتر در خروش و فوران خشم مردن بهجان آمده، نشان میدهد، در مواجهه با شعله و نور و روشنایی، سرنوشت تاریک و سیاه خود را در کابوس سرنگونی میبیند.
بسیاری از سردمداران و مهرههای سرکوب اذعان میکنند که در چهارشنبهسوری خیابانها به میدان جنگ تبدیل میشود. مردم و جوانها نیز با ترقه و صدای انفجار اصرار دارند که این پیام را به نیروهای سرکوب و تمامیت نظام بدهند و آنها نیز همین پیام را میگیرند.
بنابراین اگر چهارشنبه سوری نمادی از اعتراض و غلبه نور بر تاریکی است، امسال آن را در سوزاندن ویروس عفونی ولایت، گدازانتر از همیشه باید برپا داشت. در چهارشنبه آتش، جوانان انقلابی و کانونهای شورشی، برآنند تا چهارشنبهسوری را به میدان آتش علیه نظام ولایت تبدیل کنند.
توفان قیام سرِ بازایستادن ندارد و تا سوزاندن ویروسهای ولایت از روح و جان ملت به پیش میرود.