آتش در آئین ایرانیان باستان، نماد وطندوستی و بیزاری از پلیدی و زشتی بوده است، گرامیداشت این نماد محبت و نیکی، مردم ما را بر آن داشته تا در هیأت یک جشن، آخرین سهشنبه هرسال را به آن اختصاص دهند و با گرمای روحبخش آتش، طراوت زندگی و زایش را در آستانه نوروز با جشن و سرور و جمع شدن به دور هم، به زندگی خود بیاورند. چنین ایدهای البته که زیبنده فرهنگ غنی تمدن باستانی ما بوده است چرا که نشاط و شادابی جامعه، خود را در چنین آئینهایی جاری و سمبلیزه میکند و از آنجا تقویتشده به مناسبات روزمرهٴ جامعه بازمیگردد، روحیة یکدلی و سرشاری نهفته در این شیوه نگاه به موضوعات اجتماعی توانسته است سدهها اقوام مختلف را در یک سرزمین گسترده با تنوعات قومی با مسالمت و برادری در کنار یکدیگر نگهدارد و آلام اجتماعی آنها را کاهش دهد. به همین خاطر میبینیم که علاوه بر سرزمین امروزی ایران این فرهنگ در تاجیکستان، افغانستان، ازبکستان و تاحدودی قرقیزستان که داری ریشههای مشترک فرهنگی با ایران هستند هم هنوز گرامی داشته میشود و مردم این کشورها هم آنرا جشن میگیرند.
چهارشنبه سوری ـ در کشورهای مختلف
شعروارهٴ زیبای «زردی من از تو، سرخی تو از من» بهواسطه نگاه ایرانیان باستان به روشنایی و پاکی، دوری از تسلیمپذیری و رخوت و جستجوی سرزندگی و مبارزهجویی در تاریخ ایران جاودانگی یافته است؛ زیرا ایرانیان در آتش، روح حیات و سلامتی را جستجو میکردهاند. برپا کردن هفت بوته آتش به نشانه هفت امشاسپند و فرشته، ناشی از این باور بود که آتش تطهیرکننده است و بدی، وادادگی و مرگ را دور میکند. چهارشنبه سوری بخشی غیرقابل تجزیه از فرهنگ هر ایرانی است. زمانیکه میهن ما به لوث آخوندها آلوده نشده بود در هفتههای آخر هرسال، فروش کوپههایی از بوتههای خشک بیابانی علاوه بر اینکه یکی از مشاغل افراد زحمتکش میهن بود، با خود بوی عید و بهار را به شهرها میآورد و چهره جامعه را در پایان سرما و انجماد زمستان دگرگون و زنده میکرد. شب چهارشنبه سوری مردم در محلات در آستانهٴ غروب خورشید، بوتههای خشک و وسایل چوبی کهنه و شکستهای را که در خانهتکانیها از دور خارج کرده بودند سرجمع کرده با آن آتش میافروختند در کنار آن کودکان با شادی ترقهها را ترکانده و فشفشهها را به هوا میفرستادند خاطرات مراسم چهارشنبه سوری در هر محله و کوچه یکی از بهیاد ماندنیترین خاطرات کودکی هر ایرانی است.
چهارشنبه سوری ـ سرود زیبای چهارشنبه سوری و مرزبندی با زردی و یأس و آلودگی
علاوه بر پریدن از روی آتش و آرزوی سرخی، رزمجویی، سلامت و سرشاری برای سال آینده، رسوم زیبای دیگر چهارشنبه سوری هم باز ناشی از همین روحیة زنده و احیاگر مردم ایران بهرغم مصیبتهایی بود که طی قرنها بر آنها تحمیل شده بود. فالگیری از دیوان حافظ و مددگیری این اسطورهٴ ادب میهن برای تعیین راه و رسمی که باید برای خود انتخاب کنند نشان از لطافت طبع ایرانی دارد.
چهارشنبه سوری ـ فالگیری از دیوان حافظ
شیرین کردن کام با آجیل مشکلگشای چهارشنبه سوری که آمیختهای از خشکبار محصول برداشت و دسترنج سال بود حقیقتاً نمادی سمبلیک است آجیل مشکلگشا مخلوطی نمادین، رنگارنگ و زیباست که از دانههای خوردنی و رستنی بهدستآمده است که ماحصل زحمت سال پشتسر گذاشته شده روی زمین و طبیعت بوده است، طعم آن با کشمش و دیگر خشکبار شیرین آنرا با دیگر آجیلها متمایز میساخت و فرح فزایی خاصی به آن میبخشید در واقع آجیل مشکلگشای چهارشنبه سوری طبقی است آراسته از هدایا و بهرههای طبیعت که رابطه ایرانی و سرزمینش را تعریف میکند و بین آنها وحدت و همدلی ناگسستنی ایجاد میکند.
چهارشنبه سوری ـ آجیل مشکلگشا مخلوطی نمادین، رنگارنگ و زیبا
سنت زیبای دیگر چهارشنبه سوری «قاشقزنی» است، صدای ضربات قاشق به کاسهها توسط دختران و پسرانی که با پوشیدن چارقد و چادر، روی خود را گرفته بودند در پشت درب خانهها، ساعتی پس از پریدن از روی آتش، بار دیگر الفت و صفای روابط انسانی و اجتماعی را در هر کوچه و محله برقرار میکرد هرکس به فراخور وسع خود، کاسه قاشق زنانی که خود را پشت درب پنهان کرده بودند، با پرکردن آجیل، نقل، آبنبات یا تخممرغ، پاسخ میداد.
چهارشنبه سوری ـ قاشقزنی؛ صدای ضربات قاشق به کاسهها توسط دختران و پسران
بعد از آن نوبت به فالگوش ایستادن و شال اندازی در خانههایی که با بوی خوش اسفند، کندر، گلاب آکنده شده و با روشنایی شمعی مزین گردیده بود فرا میرسید اسفند و کندر را در درون خانه دود میکردند، گلاب را بهسر و صورت خود میزدند و شمع را بهنیت روشنایی زنده نگه میداشتند و در همین حین بود که درتاریکی هوا وقتی اعضای خانواده در اتاق به دور هم جمع بودند مشغول پذیرایی از همدیگر بودند، ناگهان از دریچه سقف و روزن خانههای قدیمی یا روی پشتبام خانهها، شالی به پایین آویزان میشد که صاحبخانه میبایست با پیچیدن مقداری میوه، تنقلات و شیرینی در شال و تکان دادن آن به نشانهٴ پایان کارش به شال انداز علامت بالا کشیدن آنرا میداد.
رسم بهیادماندنی دیگر چهارشنبه سوری، «فالگوش ایستادن» بود. به اینصورت که فرد در محلی که دیده نشود میایستاد و به صحبتهای رهگذران گوش میکرد و بر اساس آنچه در آن صحبتها بود برای شنیدن خبری خوش از آنچه مورد انتظارش بود، تفأل میزد، اگر صحبتها را مطابق آرزوی خود میدید، خود را به طلبش رسیده میدانست.
چهارشنبه سوری ـ رسم بهیادماندنی فال گوش ایستادن
اینها بخشی کوچکی از فرهنگ زنده و سرشار ایرانی است فرهنگی که روح زندگی و تسلیمناپذیری در آن موج میزند و در ورای همه اشکال رسوم آن میتوان همدلی و همبستگی اجتماعی را دید به همین خاطر شاید بشود گفت که روح زندگیبخش آتش که در جایجای مراسم چهارشنبه سوری سمبلیزه شده است نمادی از راه و رسم تسلیمناپذیری در تاریخ ما است. چهاردهه ایستادگی مقاومت سازمانیافته مردم ما بر اساس فدا و صداقت، برخاسته از چنین پیشینهٴ فرهنگی است.
چهارشنبه سوری ـ نمادی از میهنپرستی و گرامیداشت نور در برابر تاریکی
پس درود بر رزمآورانی که ایستادگی در برابر دیو تاریکی و فاشیسم سیاه دینی حاکم بر میهنمان را اراده کردهاند. میهنپرستانی غیرتمند که با آتش، عزم درهم شکستن ظلمت آخوندی را دارند و با برافراشتن پرچم هیهات مناالذله و تسلیمناپذیری در برابر این رژیم تبهکار، اصالت فرهنگی و تمدن سرشار خود را به نمایش میگذارند نسل سرفرازی که الگوهایی چون ستارخان، کوچک خان، مصدق، حنیفنژاد و مسعود رجوی در پیشاپیش صفوف خود دارد که تبلور فرهنگ غنی و سرشار ملی ما در عصر حاضرند، بنابراین اگر چهارشنبه سوری نمادی از میهنپرستی و گرامیداشت نور در برابر تاریکی است، امسال آن را در برپایی «کانونهای شورشی» هر چه گدازانتر از همیشه گرامی داریم، راه پیروزی بر دشمن ایران و ایرانی تنها از طریق همین کانونهای تشکل یافته انقلابی است.