728 x 90

«کودکان کار» و عنصر عینی قیام در بلوچستان

کودکان کار...
کودکان کار...

در قیام ۱۴۰۱ استان سیستان و بلوچستان یکی از استانهای شاخص و پیشتازی بود که پس از گذشت یک سال هنوز با برگزاری تظاهرات در روزهای جمعه، از مشعل‌داران مقاومت در برابر دیکتاتوری حاکم است. در روز جمعه ۲۱ مهر نیز شعارهای «مرگ بر خامنه‌ای، مرگ بر دیکتاتور، برادر شهیدم خونتو پس می‌گیرم» در آسمان زاهدان طنین‌انداز شد. هنوز فراموش نکرده‌ایم که روز هفتم مهر در سالگرد قیام، چنان آتشی در این استان به‌پاشد که اخگرهای آن به تمام ایران نور پاشید و پرده‌های تاریکی و رعب و وحشت را از هم درید.

نکته قابل توجه در وارسی این روحیه جنگاوری و شورشگری دیدن روی دیگر سکه است یعنی توجه به مبنای عینی و مادی این انگیزه‌ها و فداکاریهای در روی زمین و کف خیابان. برای درک این ارتباط باید گزاره‌های زیر را هم از نظر گذراند:

استان سیستان و بلوچستان محروم‌ترین استان ایران است.

شهرستان فنوج در این استان محروم‌ترین شهرستان کشور است.

این استان در میان استانهای کشور رکورددار فقر مطلق است.

بلوچستان در ردیف استانهای دارای نرخ بالای بیکاری قرار دارد.

رتبه نخست بازماندگان از تحصیل در سطح کشور و آمار بی‌سوادی و بالاترین آمار سوءتغذیه کودکان و مرگ و میر زنان باردار، باز متعلق به همین دیار محروم است و این لیست طولانی و ناراحت‌کننده هم‌چنان ادامه دارد...

 

کودکان کار در بلوچستان

سایت حکومتی خبرآنلاین روز ۲۱ مهر ۱۴۰۲ گزارشی از وضعیت دردناک «کودکان کار» در این خطه بی نصیب منتشر کرده که آمار قابل توجهی در آن درج شده است. این سایت نکته مهمی درباره سن ورود به کار برای پسربچه‌ها را افشا می‌کند: «برای بسیاری از پدر و مادرها در این منطقه برای گذران زندگی روزمره دغدغه زیادی دارند، و گاهی این فشار به حدی است که پسربچه ۵ ساله یکباره تمام کودکی خود را رها می‌کند و وارد جنگ نان می‌شود». بنابراین در حاکمیت ولایت فقیه جایی برای دوره کودکی و بازی‌ها و شادی‌های کودکانه نیست و هر چه هست تلاش برای زنده ماندن و وارد چرخه کار شدن است. منظور از «کار» هم نه از نوع معروف و شناخته‌شده آن با سمت و سوی «تولید»، بلکه شغلی سخت و خطرناک هم‌چون سوخت‌بری. بازی با جان برای لقمه‌ای نان.

 

رژیم چپاولگر آخوندی برای انحصار قاچاق سوخت، گزمه‌هایش را در سراسر نوار مرزی چیده است و برای شلیک به آنها دست باز داده است. روزانه دهها و صدها تانکر سپاه مشغول قاچاق سوخت از مرز شرقی هستند ولی هم‌وطن بلوچ و بومی منطقه حق انتقال چندصد لیتر سوخت را ندارد. در همان گزارش از زبان پدر خانواده‌ای ۷نفره که فرزندانش را نیز در سوخت‌بری به کار گرفته، آمده است: «به جای این‌که پسرکم را برای گردش و تفریح از خانه بیرون ببرم هر روز دستش را می‌گیرم و راهی جاده مرگ می‌کنم. ترس این‌که این بچه فردا جا پای من نگذارد و اقبالش به سیاهی نکشد مدام توی خواب و بیداری اذیتم می‌کند... فرزندان کوچکم در بارگیری سوخت کمک حالم هستند و بشکه‌های سوخت را در این گرمای طاقت‌فرسا پر می‌کنند و مدام سرفه‌های ناشی از گازهای خروجی گازوییل و بنزین ریه‌هایشان را درگیر می‌کند. این بار زدن بشکه‌ها تنها فضا برای بازیهای نوجوانی‌شان است».

 

در این خاک ماتم‌زده انرژیهای سرشار نوباوگان در «بازیهای نوجوانی» و ورزشگاهها تخلیه نمی‌شود، آموزش آنها در مدارس پیشرفته و پشت میز کلاسهای درس نیست، تفریح و سرگرمی آنها در مهدکودک‌ها و پارکها انجام نمی‌شود، این هیجان و شور و شوق در بازی واقعی و وحشتناک بین مرگ و زندگی رسوب می‌کند: «بسیاری از بچه‌های سیستان هیجان‌انگیزترین لحظات بچگی‌شان نه بازیهای روزمره که سرعت لرزه‌آور ۲۲۰ کیلومتر بر ساعت سوختبرهایی است که با قاچاقچیان سوخت و افغان‌کشی‌ها همراه می‌شوند. گرمای سوزان و بادهای شلاقی پذیرای سفر مرگباری است که نبود آب خوردن جهنمی بی‌رحم برایشان درست کرده است».

 

البته این جهنم بی‌رحم تنها نتیجه گرما و عوامل طبیعی و «نبود آب خوردن» نیست بلکه نتیجهٔ علت بزرگتری است به نام حاکمیت غارتگر ولایت فقیه که این سایت حکومتی نمی‌تواند و نباید به آن بپردازد.

این گزارشهای ممیزی‌شده تنها اشاره‌های رقیقی به سطح قضایا می‌کنند. بعضاً اغراض جناحی و نزدیکی نمایش‌های انتخابات نیز به آنها سمت و سوی حذف رقیب می‌دهد. اما با کمی تعمق و عبور از این سطح غبارآلود در این سرزمین ستم‌دیده به وضعیت انفجاری و آتش خشمی می‌رسیم که مبنای مادی تداوم قیام در این استان و کل کشور است. در این مبنای مادی حتی کودکان کار هم تاثیرگذارند و سهم خود را می‌دهند. در بین صحنه‌های اعتراضات شورشگران خردسال، شعارهای کودکان بلوچ علیه «خامنه‌ای بی‌ناموس» همیشه به‌یادماندنی و خاطره‌انگیز است. اگر این استان رکورددار کمترین سن ورود کودکان به بازار کار است از آن سو با شهدایی چون هستی نارویی، محمد رخشانی، محمداقبال شهنوازی، عادل کوچکزایی و... در تقدیم نوجوانان شهید قیام ۱۴۰۱ نیز جلودار بوده است. بنابراین کودکان کار در بلوچستان هم‌دوش بزرگسالان و رزم‌آوران بلوچ، زمینه‌های عینی و اجتماعی قیام برای یک انقلاب دموکراتیک هستند و آینده ایران با چنین شورشگرانی تابناک است.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/74bb37a5-e953-46fc-8035-bb8672ff8749"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات