همزمان با رسیدن خط فقر به مرز ۶میلیون تومان، گرانی افسارگیسخته هم بیداد میکند.
یک عضو کانون حکومتی شوراهای اسلامی کار میگوید: «در وضعیت کنونی یک کارگر شاید نتواند یک بار در ماه هم گوشت خریداری کند».(خبرگزاری ایسنا ۸مرداد ۹۷)
پایین بودن دستمزد و گرانی روزافزون هزینه زندگی در شرایطی است که حقوق پایه کارگران که تقریباً یکپنجم خط فقر است، هیچ تضمینی ندارد و امکان دارد که یا قطع شود و یا اینکه کم شود.
زیرا برخی کارخانجات مدت زمان تعطیلی خط تولید در زمان قطع برق را نیز از دستمزد کارگران کم میکنند.
تنها کارگران نیستند که کمرشان زیر بار گرانی و معیشت زندگی خم شده است بلکه بسیاری از مردم از جمله ۸۰درصد مردمی که فقیر هستند وضعیتی مشابه با کارگران دارند.
فقر آنقدر گسترده شده است که رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس ارتجاع گفته است دولت ۵۰میلیون نفر را برای دریافت سبد کالاهای اساسی شناسایی کرده است. البته این حرف، فعلاً فقط در حد حرف است و تقریباً هیچیک از نکات و الزامات اجرایی آن هنوز روشن نیست؛ اما معنی این حرف روشن است، ۵۰میلیون نفر از مردم کشور، یعنی بیش از ۶۰درصد جمعیت آنچنان فقیرند که حتی از تأمین غذای مورد نیاز خودشان هم ناتوانند.
البته این رقم را دولت مشخص کرده است، بنابراین باید یقین کرد که حتماً کمتر از واقعیت است. یعنی اگر یک مرجع بیطرف قرار بود افراد نیازمند را مشخص کند، چه بسا این رقم به ۷۰میلیون نفر میرسید.
واقعیت این است که فقر دیگر از کارگران، کارمندان گذشته است و به فشر متوسط و حتی به بازاریان هم رسیده است.
در جریان اعتراض اخیر کسبه و بازاریان در کلیپی که در رسانههای اجتماعی منتشر شده است یک بازاری در مورد وخامت اوضاع و بیداد نظام آخوندی به کسبه و بازاریان میگوید: «چکار میخواهی بکنی؟ یقه چه کسی را میخواهی بگیری. بعد درد فقط این یکی نیست. اینجا که درد داری میروی خانه، خانه درد داری، هرجا میروی میبینی درد داری».
یکی از مردم فقیر نیز در زمینه فقر دامنگیر مردم جنوب شهر تهران از یکطرف و زندگی اشرافی سرمداران و مهرههای حکومتی میگوید: «شما یک مسئول کشور را پیدا کنید که مثلاً رباط کریم زندگی کند. یک مسئولی پیدا کن مقامپایینشان، نه مقامبالا که اصلاً صحبتش نکن. شما لواسان بروید ویلاهای لواسان شبهای جمعه چه خبر است متعلق به چه کسانی است. رانت و رانتخواری باشد در این مملکت همین است دیگر رشوه، ربا، نزول، بهره، اختلاس».
فاصله طبقاتی در حکومت آخوندی بهحدی رسیده است که سردمداران حکومت برای جلوگیری از انفجار خشم مردم و سرپوش گذاشتن روی آن، خبر از اضافه کردن حقوق کارگران دادند ولی آیا این حقوق پاسخگوی تورم و گرانی افسارگسیخته هست؟ خبرگزاری حکومتی ایسنا ۲۶فروردین ۹۷ نوشت: «از اوایل سال ۱۳۹۷ حداقل مزد روزانه با نرخ یکسان برای کلیه کارگران مشمول قانون کار(اعم از قرارداد دائم یا موقت) مبلغ ۳۷۰.۴۲۳ریال(۳۷۰هزار و ۴۲۳ریال) تعیین میشود». یعنی با قیمت هر دلار ۳۸۵۰تومان که در ابتدای امسال این حقوق تنظیم شده هر روز کارگر ایرانی ۹ونیم دلار دریافت میکرد. اما مروز که هر دلار به بیش از ۱۷هزار تومان رسیده است حقوق کارگر ایرانی به حدود ۲دلار در روز یعنی تقریباً یکپنجم ارزش ابتدای امسال رسیده است».
در زمینه گرانی معیشت زندگی مردم یکی از کارمندان دولت میگوید: «ما حقوقمان را با ریال میگیریم با دلار خرج میکنیم».
اما آیا حقوق زیر خط فقر کارمندان پاسخگوی این گرانی افسارگیسخته است؟
قطعاً پاسخ منفی است. قیمت مواد غذایی مورد نیاز مردم روزبهروز در حال افزایش است، از جمله قیمت تخممرغ بهگونهیی سرسامآور افزایش پیدا کرده است. یک فروشنده عمده تخممرغ میگوید: «تخممرغ را ۲ماه پیش من خودم ۳۵۰تومان میفروختم ۴۰۰تومان میفروختم دونه تخم مرغ را، در این این یک هفته ۲برابر شد قیمتش».
و...
بیدلیل نیست که مردم بهجان آمده در اعتراضات و تظاهراتها شعار میدهند:
«جوان بیکار نشسته، آخوند تو کاخ نشسته»
«ملت گدایی میکند، آقا خدایی میکند»
« پولهای ما گم شده، زیر عبا جمع شده»
و...
واقعیت این است که فقر گسترده و دامنگیر اکثریت مردم ایران نتیجه به هدر دادن منابع مردم ایران در جهت مطامع نظام آخوندی و چپاول داراییهایشان توسط سردمداران و مهرههای آن است.
زندگی فقیرانه مردم آن روی سکه زندگی پر زرق و برق آنها در کاخها، ویلاهای و آپارتمانهای گرانقیمت است که اجاره ماهانه یکی از طبقات این آپارتمانها نزدیک ۴میلیارد تومان در ماه است.
در شرایطی که بسیاری از مردم حتی نان برای خوردن هم ندارند، زندگی سران و مهرهای نظام آنچنان است که در جریان جنگوجدال باندی مورد اعتراض عناصر حکومتی هم شده است.
از جمله اینکه حسین حسینی شاهرودی، یکی از نمایندگام مجلس ارتجاع، میگوید: «مسئولان با زندگی اشرافی نمیتوانند مردم را درک کنند. وقتی زندگی مسئولان ما و کسانی که در مناصب مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی قرار دارند، با سطوح معمولی جامعه همخوانی نداشته و متفاوت باشد، طبیعتاً نمیتوانند درد مردم را درک کنند و برای اقشار متوسط یا آسیبپذیر تصمیمگیری کنند».(خبرگزاری دانشگاه آزاد ۷اسفند ۹۶)
سایت حکومتی شعار سال ۱۰مرداد ۹۷ در زمینه وضعیت زندگی اشرافی مسئولان حکومتی و فرزندانشان مینویسد: «تجملات در زندگیهایشان، ماشینها و ویلاهای لوکسشان در شهرها چه میگوید؟ چطور خجالت نمیکشند سوار این ماشینها و هواپیماهای آنچنانی شوند؟ برخی مسئولان عادت کردند به زندگیهای خیلی لوکس، اشرافی، بچههاشان، خانوادههایشان اینها اصلاً درد مردم را نمیفهمند».
واقعیت این است که وقتی رأس حاکمیت فاسد است، طبیعی است که اکثریت مردم به خاک سیاه فقر بنشینند. مسألهای که امروزه مردم ایران با پوست و گوشت و استخوان خود حس کردهاند. خیزشها و خروش آنها بیانگر این است که راهحل خروج از فقر و فاقه که همانا نفی تمامی این حاکمیت است را درک کردهاند.