728 x 90

گرانی نان با یارانه‌های پرداخت نشده!

گرانی نان
گرانی نان

این روش لو رفتهٔ حکومت آخوندی است که برای گران کردن کالاهای اساسی، ابتدا آن را در چند منطقهٔ گران می‌کند؛ بعد از انتشار خبرها مدتی بی‌اعتنایی می‌کند؛ سپس اعلام می‌کند که شایعه بوده و پس از چند دور بازی تأیید و تکذیب در بقیهٔ مناطق نیز گران می‌کند. هدف رژیم این است که با گرانی تدریجی و مهندسی خبرها جلوی شوک به مردم را بگیرد و از وقوع قیام جلوگیری کند.

بر همین سیاق مدتی است که رژیم نان را در برخی استانها گران کرده است. موضوع گرانی ۲۵درصدی نان ابتدا از استان قزوین آغاز شد و به‌مرور به سایر استانها گسترش یافت تا این‌که روز ۱۷ مرداد رسانه‌های رژیم تیتر زدند که «نان در ۱۰استان گران شد».

در جدیدترین موارد، خبرگزاری قضاییه رژیم از گرانی نان در پایتخت خبر داد و نوشت: «قیمت نان چند وقتی است در تهران با افزایش همراه شده و در برخی موارد تا بیش از ۵۰ درصد رشد داشته است. نان سنگکی که تا چند روز گذشته در نانوایی‌های آزادپز با قیمت ۵هزار تومان به دست مصرف‌کننده می‌رسید به رقم ۱۰هزار تومان رسیده است. هم‌چنین قیمت نان بربری که تا چند روز گذشته ۳هزار تومان فروخته می‌شد به ۵هزار تومان رسیده است. نان تافتون نیز از رقم هزار تومان به ۲هزار تومان رسیده است» (میزان، ۷ شهریور ۱۴۰۳). در همین روز گرانی نان در تبریز و خراسان جنوبی ـ از محروم‌ترین استانهای ایران - نیز گزارش شد.

در همین خبر بالا یک مورد مردرندی آخوندی ملاحظه می‌شود. در اصل خبر آمده است «تا بیش از ۵۰درصد» اما چند جمله جلوتر خواننده متوجه می‌شود که نان سنگگ از ۵هزار تومان به ۱۰هزار تومان و نان تافتون از هزار به ۲هزار تومان افزایش یافته که این افزایش، معادل «۱۰۰» درصد می‌باشد.

 

گرانی همراه با طلبکاری

رژیم در دور جدید گران کردن نان، دست پیش را گرفته است که پس نیفتد؛ یعنی علاوه بر گرانی نان از در طلبکاری هم وارد شده و یک خط در میان در رسانه‌هایش اعلام می‌کند که بیشتر هزینهٔ نان بر دوش دولت است که با یارانه تأمین می‌شود: «در نانوایی‌های سنتی نیز ۸۰درصد قیمت نهایی نان توسط یارانه‌های دولتی پرداخت می‌شود و مردم ۲۰درصد قیمت واقعی نان را پرداخت می‌کنند. در واقع بر اساس محاسبات موجود، قیمت واقعی نان ۴ تا ۵برابر قیمت فعلی است» (اعتماد، ۱۷ مرداد ۱۴۰۳).

حال این یارانه که می‌گویند چیست؟! و برای چه چیزی باید هزینه شود؟!

یکی از تعهدات حاکمیتی که بر دریای نفت و انبوه منابع طبیعی و دار و ندار مردم ایران چنگ انداخته است این است که گندم را به قیمتی که مثلا بالاتر از قیمت سر خرمن باشد از کشاورزان بخرد و با قیمت کمتری آن را به نانوایی‌ها بفروشد.

در آماری که خود رژیم داده است «دولت در لایحه بودجه سال ۱۴۰۳ یارانهٔ نان را برابر با ۱۴۳ هزار میلیارد تومان تخمین زده که... هم‌چنان ۱۶ هزار میلیارد تومان از میزان یارانه تخصیص داده شده در سال ۱۴۰۲ به نان کمتر است. مرکز پژوهش‌های مجلس تخمین زده که اعتبار مورد نیاز برای یارانه نان در لایحه بودجه سال ۱۴۰۳ در حالت اول [بدبینانه] حدود ۱۹۲ هزار میلیارد تومان و در حالت دوم [خوش‌بینانه] ۱۷۸ هزار میلیارد تومان باشد» (خبرآنلاین، ۱۷ مرداد).

پس در همین خبر با مقایسه‌ای کوتاه در بین اعداد به دو نتیجه می‌رسیم:

نخست این‌که بودجه تخصیص‌یافته برای نان مردم ایران نسبت به سال گذشته کمتر شده است! در حالی که همهٔ پارامترها مثل افزایش جمعیت، باید در جهت افزایش تخصیص بودجه برای نان باشد.

دوم این‌که طبق همین آمار «یارانه نان برای امسال چیزی حدود ۲۸هزار میلیارد تومان و در بدبینانه‌ترین فرضیه، ۴۲هزار میلیارد تومان کسری دارد» (همان). یعنی تمام این محاسبات ِپرداخت یارانه هم روی هوا بوده و حتی اگر بودجهٔ اختصاصی به تمام و کمال تأمین شود باز هم دولت خامنه‌ای با کمبود بودجه مواجه است.

اما از این‌ها گذشته، وضعیت دردناک گندم‌کاران است؛ یعنی همان کسانی که گویا قرار است این یارانه‌ها را دریافت کنند.

رژیم در خردادماه امسال در بوق و کرنا کرد و ایرنا رسانهٔ رسمی دولت تیتر زد که: «گام بلند خودکفایی گندم در دولت سیزدهم/ امسال نیاز به واردات نداریم» و آن را یک «جهش» در تولید و از دست‌آوردهای آخوند رئیسی معدوم دانست.

پس بنا بر همین ادعا، رژیم حتی یک دلار هم خرج گندم از خارج نخواهد کرد اما از ابتدای سال تا ماه جاری شهریور، کشاورزان را سر دوانده و پول گندمی را - که بخش قابل توجهی از آن حتی به آرد تبدیل شده - به آنها پرداخت نمی‌کند. به همین دلیل یکی از تجمعات مستمر اقشار، مربوط به همین گندم‌کاران است و اعتراضات و فریادهای روزانه آنها در استانهایی هم‌چون ایلام و خوزستان به گوش می‌رسد. آنها می‌گویند که دولت پول گندم را به آنها نپرداخته است اما آنها مجبورند اقساط و بدهی‌هایی را که برای کشت گندم هزینه کرده‌اند بپردازند.

واضح است که خامنه‌ای هم‌گام با بالا بردن حجم سرکوب و اعدام و زندان، تصمیم خود را برای خالی کردن سفره‌های مردم ایران گرفته است.

او در حالی که تمام بودجه‌های نهادهای سرکوب مثل نیروهای انتظامی و سپاه و بودجه‌های دستگاه پروپاگاندا و تبلیغ هم‌چون حوزه‌های جهل و جنایت و مراکز موسوم به «تقریب مذاهب» و «جامعهٔ المصطفی» و «بنیاد حفظ آثار دفاع مقدس» و... را افزایش داده است، از بودجه نان یعنی ۴۰درصد غذای اصلی مردم ایران کم کرده است.

از پرداخت پول گندم‌کاران رنجبر هم که خبری نیست.

آیا پاسخ سرکوبگری که هم به زنجیر می‌کند و می‌زند و می‌کشد و هم دست در جیب می‌کند و نان را از سفره می‌برد، چیزی جز آتش و شعله است؟!

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/2f7ff154-1ccd-41d0-9f84-ca5fab44ca60"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات