728 x 90

گماشتن ابراهیم رئیسی، بلاهت ثبت‌شده در شناسنامه دیکتاتورها

ابراهیم رئیسی، جلاد قتل‌عام ۶۷
ابراهیم رئیسی، جلاد قتل‌عام ۶۷

«باش در شتاب جنایت

ای زیسته در نعره‌های نفرین مادران!

باش تا اربابان جهان

مجال پروارت دهند

ای پوزار گرگ فقر بر سفره‌های مردم!

باش بر سریر زندان و تختگاه قصاص.

باش بر گریه‌ٔ گورخواب و قهقه‌ٔ پول‌خواب.

باش بر فخر اعتیاد و تبه‌گاه زیستن.

باش تا اروح ابلیس

تعظیمت کنند

ای زیسته در انزوای ننگ!

 

باش تا ارثیه‌های عاطفی خلق

بر آستانهٔ رستاخیز آزادی فرود آیند...

بنگر چسان انسان و ایران و زمان از تو بگذرند...!»

 

خامنه‌ای روز پنجشنبه ۱۶اسفند ۹۷ طی حکمی آخوند ابراهیم رئیسی را به ریاست قوه قضاییه منصوب کرد.

این خبر که به شیوهٔ بازی موش و گربه می‌آمد و می‌رفت، خود حکایت از وجود مشکل اساسی برای خامنه‌ای و دستگاه حکومتی است.

وجود مشکل اساسی هم به افشا شدن نام ابراهیم رئیسی به‌طور خاص در جریان انتخابات ریاست‌جمهوری بهار ۹۶ برمی‌گردد. انتخاباتی که خامنه‌ای خیز برداشته بود با مهندسی کردن آن، مهرهٔ خودش را بر کرسی ریاست بنشاند و رژیمش را تک‌پایه کند. گذشته از این‌که تک‌پایه شدن نظام آخوندی به‌دلیل قیامهای این چند سال، دیگر فصلش به‌سر آمده است، اما علت اصلی که خامنه‌ای نتوانست در آن انتخابات رئیسی را از صندوقها و اتاق تجمیع آرا بیرون بیاورد، این بود که به یمن هوشیاری و اقدام به موقع جنبش دادخواهی، کارت خامنه‌ای سوخت و رئیسی جلاد را در آب نمک خواباند تا روزی سراغش برود.

 

محکومیت و ابراز انزجار نسبت به انتصاب ابراهیم رئیسی

در آزمایش دور قبل خامنه‌ای یعنی نمایش رئیسی در ویترین ریاست جمهوری، بسیاری از رسانه‌ها و شخصیتها و ارگانهای سیاسی جهان در میدان مماشات ساکت و تماشاگر بودند؛ با این حال جلاد در آتش جنبش دادخواهی سوخت و شیاد هم رسوا شد. این بار اما قبل از ابلاغ رسمی حکم آخوند جنایتکار ابراهیم رئیسی در منصب جدید، شاهد موجی از اعتراض، محکومیت و ابراز انزجار جهانی نسبت جلاد قتل‌عام ۶۷ هستیم. امواجی که نشانهٔ رویش جنبش دادخواهی و فرود و ریزش تمامیت نظام آخوندی است. برخی از انعکاس‌ها که نشان از ضعف و انزوای نظام در مرحله پایانی دارد به شرح زیر است:

 

توئیت وزارت‌خارجه آمریکا ـ انتخاب ابراهیم رئیسی جلاد بر ریاست قوه قضاییه رژیم

توئیت وزارت‌خارجه آمریکا ـ انتخاب ابراهیم رئیسی جلاد بر ریاست قوه قضاییه رژیم

 

آمریکا اعلام کرد انتصاب «ابراهیم رئیسی» به‌عنوان رئیس جدید قوه قضاییه که سابقه شراکت در قتل‌عام دارد، یک رسوایی است.

رابرت پالادینو، معاون سخنگوی وزارت‌خارجه آمریکا، در پیامی نوشت: «ابراهیم رئیسی که در کشتار دسته‌جمعی زندانیان سیاسی دست داشت، به‌عنوان رئیس جدید دستگاه قضایی در ایران انتخاب شد. این یک رسوایی است».

این رژیم فرآیند قضایی را با مجاز شمردن محاکمه‌های ناعادلانه و شرایط غیرانسانی زندان مسخره می‌کند. مردم ایران شایسته شرایط بهتری هستند.(سایت وزارت‌خارجه آمریکا ۱۴اسفند ۹۷)

مایک دوبوویتس، رئیس بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها، در پیامی نوشت: «در سال ۱۹۸۸ ابراهیم رئیسی قتل‌عام زندانیان سیاسی ایران را تحکیم کرد. چند روز دیگر او رئیس قوه قضاییه خواهد شد. سکوت در مورد این موضوع رژیم جمهوری اسلامی را به کشتن بیشتر مخالفان تشویق می‌کند».(توئیتر مایک دوبوویتس ۱۴اسفند ۹۷)

مری بث لانگ، مشاور سابق وزارت دفاع آمریکا نیز در پیامی نوشت: «رئیسی، از مرتکبان قتل‌عام هزاران زندانی سیاسی در سال ۱۹۸۸ در ایران، رئیس قوه قضایی رژیم ایران خواهد شد. سکوت درباره این امر، باعث کشتن مخالفان بیشتر می‌شود».(توئیتر مری بث لانگ ۱۴اسفند ۹۷)

دبی آلدریچ، از فعالان حقوق‌بشر نیز نوشت: «چگونه می‌شود به رژیم ایران اعتماد کرد! حقوق‌بشر ملل ‌متحد باید این رژیم را به‌خاطر این انتصاب بیشتر تحریم کند!(توئیتر دبی آلدریچ ۱۴اسفند ۹۷)

 

ریسک یا قحط‌الرجال؟

حالا روزی است که خامنه‌ای دست به یک ریسک می‌زند. او به‌خوبی می‌داند که این خبر تا همین الآن انبوهی پرسش در درون و بیرون نظام مطرح کرده و بیشتر هم خواهد شد که «چرا رئیسی؟». آیا در نظام آخوندی قحط‌الرجال است که لاجرم باید یکی از بدنام‌ترین‌ها، منفورترین‌ها و جلاد شناخته‌شده را گماشت؟

واقعیت این است که در درون نظام ولایی دست در هر کجا که بگذاری، جلاد و دژخیم وجود دارد و نوع روحانی حکومتی آن بیش از دیگران یافت می‌شود. خامنه‌ای می‌خواهد پاسخ شرایط خطیر و جواب بن‌بست نظامش را بدهد. از این روی گماشتن یک جلاد، گویای وضعیت و مختصات کنونی حاکمیت ولایت فقیه است.

آنچه بیشتر خامنه‌ای را مجبور به این انتصاب می‌کند، ایجاد نوعی رعب در جامعه است. ایجاد فضایی که گویی اگر قیام‌ها و کانون‌های شورشی کار حاکمیت را به جاهای باریک بکشانند، هیبت و هیمنهٔ جلادان ـ به‌سان دههٔ ۶۰ ـ را به رخ بکشد. اما واقعیت این است که تمامیت ایران با عبور از کل نظام، از دههٔ ۶۰ هم عبور کرده است. بهترین گواه، همانا استمرار قیام‌ها و اعتراضات اقشار و همبستگی و اتحاد آنان علیه کلیت کلان‌فاسد نظام آخوندی است.

 

بلاهت ثبت‌شده در شناسنامه دیکتاتورها 

۱ـ واقعیت این است که اگر خامنه‌ای توان جمع کردن قیام‌ها و سرکوب عریان در کف خیابان‌ها را داشت، هرگز سراغ کسی نمی‌رفت که نفرین مادران ایران‌زمین ثانیه به ثانیه او را تعقیب می‌کند و مردم ایران تا فرجام نهایی دست از سر هیأت مرگ تابستان ۶۷ برنخواهند داشت و فراموش نمی‌کنند.

۲ـ خامنه‌ای با آگاهی از تمامی این سوابق امر، بسان مراحل پایانی تمامی دیکتاتورها، ناگزیر است به ماهیت انقباضی و ارتجاعی و قرون وسطایی‌اش تکیه کند؛ چرا که راه برون‌رفتی در مقابل دگرگونی تحولات علیه نظام را طی چند ماه اخیر نداشته و ندارد؛ تحولاتی که از نظر داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی علیه حاکمیت ولایت فقیه به هم گره خورده‌اند. شرایطی ایجاد شده است که در ۴۰سال اخیر بی‌نظیر است و چشم‌انداز نتیجه دادن آن هم در صورت استمرار با همین پریود جاری در داخل و منطقه و جهان، چندان دور نیست.

۳ـ همهٔ این رویدادها نشان می‌دهند که نظام آخوندی در درون و بیرون با بن‌بست سنگینی روبه‌رو گشته است. تضادهای درونی به‌دلیل استمرار قیام‌ها و بحران لاعلاج معیشت مردم، سیر آشتی‌ناپذیر به جانب شکاف‌های عمیق‌تر طی می‌کنند.

۴ـ گماشتن جلاد پیشانی سیاه به ریاست قوه قضاییه به‌ظاهر نمودی از هراس‌افکنی و ایجاد چتر فضای اعدام و سرکوب عریان است؛ اما واقعیت‌های سیاسی و اجتماعی ایران کنونی و مختصات نظام آخوندی نشان از این واقعیت مهم دارند که خامنه‌ای از پس توفان، میخ بر چادر نظام می‌کوبد تا بیشتر جر نخورد. انتصاب جلاد، خشم و نفرت و اعتراض و قیام را بیشتر تحریک خواهد کرد و مقصود و هدف خامنه‌ای را بر سر نظامش آوار خواهد کرد.

۵ـ پاشنهٔ آشیل این‌گونه انتصاب‌ها و گماشتن‌ها توسط دیکتاتوریها برای همگان شناخته شده است. شاه خائن نتوانست با انتصاب‌ ژنرال‌ و برقراری حکومت نظامی از پس خشم و ارادهٔ مردم و جوانان برآید. دیکتاتوری قرون‌وسطایی آخوندی هم دیگر قادر به بازآفرینیِ دههٔ ۶۰ و ۷۰ نیست. هراس‌افکنی و گماشتن جلادان و دژخیمان هرگز از پس فازهای جدید اعتراضات و قیام‌ها و شورشهای داخلی و دگرگونی‌های بین‌المللی برنمی‌آید. این اقدامات در شناسنامهٔ همهٔ دیکتاتورها به‌مثابه بلاهت ناگزیر فاز پایانی ثبت شده است.

۶ـ برای نظام آخوندی هیچ راه بهبودی نیست. لاجرم گماشتن ابراهیم رئیسی تیر خلاص به مماشات‌گران بیرونی و مخالف‌خوانهای درونی خواهد بود.

۷ـ با گماشتن رئیسی، پرونده همیشه باز حقوق‌بشر علیه نظام ولایت فقیه، بسا فعال‌تر و همه‌گیرتر و گسترده‌تر خواهد گشت. از هم‌اکنون شاهد اعتراضات روزافزون مجامع حقوق‌بشری و واکنش‌های وسیع هموطنان در فضای مجازی هستیم. واقعیت این است که نفس انتصاب رئیسی، نقض آشکار اعلامیهٔ جهانی حقوق‌بشر است.

۸ـ با فرض این انتصاب، بار دیگر پرونده قتل‌عام تابستان ۶۷ فعال خواهد شد و جنبش دادخواهی ایرانیان و مقاومت ایران شتاب خواهد گرفت. جنبشی که عرصهٔ آن تمام فلات ایران‌زمین و مردم ایران را شامل می‌شود. جنبشی که تردید نیست خانه به خانهٔ ایرانیان را شامل می‌شود و همبستگی ایران را علیه حاکمیت جلادنشان برخواهد انگیخت.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/259c90ba-a417-4e9e-9037-e4bf8cdc81bd"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات