با ورق خوردن تقویم در مردادماه امسال، ۳۳سال از عملیات فروغ جاویدان گذشت. در این عملیات مجاهدین توانستند در یک تک سریع تا عمق ۱۵۰کیلومتری خاک میهن پیشروی کرده و شهرهای کرند و اسلامآباد را آزاد و از عناصر حکومتی پاکسازی نمایند؛ همچنین طی چند رشته نبرد سهمگین با ۲۰۰هزار تن از قوای اعزامی خمینی در دشت حسنآباد و تنگهٔ چارزبر و نیز در منطقهٔ سیاهخور درسهای فراموشناشدنی به گزمههای استبداد و ارتجاع بدهند.
تصمیم تاریخی و سرنوشتساز
تصمیم برای چنین عملیاتی، تنها از عهدهٔ فرماندهی ارتش آزادیبخش برمیآمد. زیرا اقدام به آن میتوانست پایان همهچیز باشد. رهبر مقاومت، مسعود رجوی در بخشی از سخنان خود هنگام توجیه این عملیات گفت:
«تصمیمگرفتن برای چنین عملیاتی، البته کار سهل و سادهای نبود. زیرا که میباید تمام دار و ندار را در طبق اخلاص نهاد و به خلق قهرمان ایران تقدیم کرد. بهخصوص که این تصمیمگیری، دارای بالاترین ریسک و خطر نیز هست و باید یکبار دیگر تمامی سازمان، آلترناتیو، ارتش آزادیبخش و همه چیز را مایه گذاشت. این تصمیمگیری برای خود من، تقریباً مشکلتر از تمامی تصمیمگیریهای از زمان شاه به بعد بود؛ زیرا که میباید یکبار دیگر از همهٔ عزیزان، برادران، خواهران، سازمان، ارتش آزادیبخش دل بکنم تا خدا چه بخواهد»... .
آنچه به مجاهدین و رهبری آنها برمیگردد برای نجات ایران از چنگال آخوندها تمام دار و ندار سازمانی خود را به میدان آوردند. آنها فرصت آمادهسازی کافی برای چنین عملیاتی را از پیش نداشتند. ارتش آزادیبخش پس از فتح مهران و در حالی که هنوز غنائم کلان آن عملیات را بهطور کامل بهپشت جبهه منتقل و ساماندهی نکرده بود، ناگهان با تصمیم پذیرش آتشبس از سوی خمینی قرار گرفت. تصمیمی که میخواست با آن ارتش آزادی را قفل کند و زائده جنگ به نمایاند. این همان شرایطی بود که مسعود رجوی فرمانده کل ارتش آزادیبخش، در مورد آن گفت: «اگر امروز نرویم، اگر بهزودی نرویم، خیلی دیر خواهد شد. این همان لحظه نادر، لحظه کیمیایی و سرنوشتسازی است که اگر آن را درنیابیم امروز، فردا دیر خواهد شد، »
عملیات فروغ جاویدان و لرزه سرنگونی
در این عملیات ۱۳۰۴مجاهد خلق بهشهادت رسیدند. در جبهه مقابل، خمینی و فرماندهان میدانیاش ۵۵هزار تن از نیروهای سرسپردهٔ خود را از دست دادند.
این عملیات لرزه سرنگونی را بر رژیم جنگطلب و مرگآشام آخوندی وارد کرد. برای اثبات صحت این مدعا کافی است یادآوری کنیم که سران حکومت هر ساله در سالگرد عملیات فروغ جاویدان اذعان میکنند که این عملیات میتوانست منجر به واژگونی آنها و رژیمشان شود و از اینکه توانستهاند از آن جان بهدر ببرند ابراز شادمانی میکنند. «مرصاد» خوانیها آنها تداعیکنندهٔ وحشت و کابوس دائمی از سرنگونی است. تصور بازگشت مجاهدین در قامت فروغ جاویدانی دیگر، مانند شمشیر داموکلس بر بالای سرشان آویزان است و از آن خلاصی ندارند.
امسال و درست در روزهای آتشین قیام خوزستان و پرتاب گدازههای آن به دیگر شهرها و استانهای میهن، مرصادخوانیهای آنها شکل جدیدی بهخود گرفته است. روزنامهٔ حکومتی سیاست روز ۶مرداد ۱۴۰۰ پس از اشاره به فعالیتهای مجاهدین در آلبانی تأکید میکند که نمیتوان بهراحتی از کنار این فعالیتها عبور کرد.
این روزنامه وحشت خود را از رویآوری جوانان شورشی به مجاهدین و متشکل شدن آنها در کانونهای شورشی ابراز داشته و انگشت بر قلب قضیه میگذارد:
نقش مجاهدین و کانونهای شورشی در انگیزش اعتراضات اجتماعی و سمتدهی به قیام شهرها و استانهای ایران.
«یکی از مهمترین مأموریتهای (مجاهدین)... ورود به عرصه ناآرامیها و اعتراضات است که به هر دلیلی اعم از اقتصادی، اجتماعی و سیاسی شکل گرفته است. گاهی ممکن است اعترضات و تجمعات مربوط به یک اعتراض به حق در موضوعات اقتصادی باشد و گاهی نیز ممکن است تجمع حاصل یک اتفاق سیاسی باشد که بر اثر یک تحریک یا واقعه شکل گرفته است. در چنین شرایطی عناصر (مجاهدین) مأموریت دارند تا همه توان خود را برای تبدیل اعتراض به آشوب و درگیری به کار ببندند که پیامدهای آن را بهراحتی میتوانیم در اعتراضات دیماه ۹۶ و آبان ۹۸ مشاهده کنیم».
اگر این پاراگراف را تفسیر کنیم. معنای آن این است که مجاهدین به اعتراضات اجتماعی و شرایط انفجاری جامعهٔ ایران سمت و سو میدهند و آن را به شعلههای قیام و تعارض با استبداد دینی تبدیل میکنند. این کشف عجیبی نیست. معلوم است وقتی مجاهدین از فرصت یک هفتهیی آتشبس استفاده کرده و آن عملیات تاریخی را برای سرنگونی عمامهداران انجام دادند، از هر فرصتی برای قیام در ایران استفاده خواهند کرد.
فروغ جاویدان ادامه دارد
بهاعتراف خبرگزاری فارس و نیز روزنامهٔ حکومتی سیاست روز اکنون پهنهٔ عملیات فروغ از دشت حسن آباد و تنگهٔ چارزبر به سراسر ایران و به خانه هر ایرانی کشیده شده است.
«بهجرأت میتوان گفت مرصادها ادامه دارند و اینبار نه در دشت حس آباد بلکه در خانه هر ایرانی یک تنگه چهارزبر وجود دارد که باید فتح شود» (همان منبع).
نیازی به تشریففرمایی و نزول اجلال وحوش ضامندررفته و البته هراسان نیست، تنگه پیشاپیش فتح شده است!
خیابانهای شعلهور و شبهای پر شعار ایران، خبر از ظهور دوران جدیدی میدهند که مشخصهٔ آن عبور مردم ایران از الیگارشی آخوندی است. دورانی که در آن «گرانی بهسرعت به قیام و بیآبی در یک چشمبههم زدن به تفنگ وینچستر ختم میشود»! (۱)
پانوشت: ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(۱) «این روزها نیاز به تولید محتوا و مقابله جانانه مرصادی در فضای مجازی بهشدت احساس میشود تا گرانی به آشوب و به بیآبی به تفنگ وینچستر ختم نشود» (سیاست روز. ۶مرداد ۱۴۰۰).