بیتردید دردناکترین فصل حاکمیت چپاول و غارت ولایتفقیه در میهن اشغال شده اختصاص به نابودی و انهدام محیطزیست ایران داشته و دارد چرا که هستی و حیات کنونی و آینده کشور را در معرض نابودی قرار داده است.
سیاستهای بهغایت ضدملی و ضدمردمی باندهای غارتگر مافیای آب آخوندی چنان زیست بوم ایران را در پرتگاه نابودی قرار داده است که رسانههای رژیم در توصیف ابعاد عظیم فاجعه و بیکفایتی کارگزاران حکومت مینویسند: «اینها اصلاً کاری نمیتوانند انجام دهند. یعنی مملکت ما از ۶سال پیش وارد فاز بحران مدیریتی شده و چیزی نیست که الآن بیایند و کاری انجام دهند. دیدگاه کلان توسعه در ایران همه در حد توسعههای بدون مطالعه بوده است. بنابراین اگر بخواهند ترمز این قطار را بکشند تا به جای اولیه برگردد حداقل ۳۰سال طول میکشد. به شرطی که از الآن برنامههای درست اجرا شود. در نتیجه روی کارآمدن یک دولت یا یک شخص نمیتواند دردی را دوا بکند و مطمئناً به نتیجه نخواهد رسید. در واقع سیاستهای کلی نظام باید تغییر کند و آن هم مبنا قرار گیرد».
سیاستهای بهغایت ضدملی و ضدمردمی باندهای غارتگر مافیای آب آخوندی چنان زیست بوم ایران را در پرتگاه نابودی قرار داده است که رسانههای رژیم در توصیف ابعاد عظیم فاجعه و بیکفایتی کارگزاران حکومت مینویسند: «اینها اصلاً کاری نمیتوانند انجام دهند. یعنی مملکت ما از ۶سال پیش وارد فاز بحران مدیریتی شده و چیزی نیست که الآن بیایند و کاری انجام دهند. دیدگاه کلان توسعه در ایران همه در حد توسعههای بدون مطالعه بوده است. بنابراین اگر بخواهند ترمز این قطار را بکشند تا به جای اولیه برگردد حداقل ۳۰سال طول میکشد. به شرطی که از الآن برنامههای درست اجرا شود. در نتیجه روی کارآمدن یک دولت یا یک شخص نمیتواند دردی را دوا بکند و مطمئناً به نتیجه نخواهد رسید. در واقع سیاستهای کلی نظام باید تغییر کند و آن هم مبنا قرار گیرد».
دورنمای بسیار تیره و تار بحران آب در میهن اسیر آنزمان واقعیتر و در عینحال جدیتر، خود را نشان خواهد داد که مشخص میشود بر اساس مطالعات کارشناسان جهانی، ایران با خطرات جدی از نظر پیامدهای تغییر اقلیم روبهروست و برای بسیاری از این پیامدها آمادگی لازم وجود ندارد. چرا که با افزایش دمای کره زمین، دمای هوا در کشور ما تا سال ۲۰۳۰بمیزان ۲درجه افزایش مییابد. نتیجه این افزایش دما کاهش حدود ۲۷میلیارد مترمکعب از حجم آبهای روان کشور و یا بعبارتی کاهش بیست درصد از میزان ذخایر آب کشور خواهد بود. در چنین شرایطی امکان بروز خشکسالیهای شدید و سیلابهای شدید نیز افزایش خواهد یافت و نهایتاً تأمین آب شرب در اکثر کلان شهرهای کشور با مشکلات بسیار جدی مواجه خواهد شد.
نتیجه چنین فرایندی که از کاهش بارش، افزایش دما و به واسطه آن افزایش تبخیر رطوبت خاک، حاصل میشود، افزایش میزان زمینهای شور در سطح کشور همراه با کاهش شدید محصول در زمینهای دیم و کاهش کیفیت و کمیت مراتع در اکثر نقاط دیگر کشور خواهد بود که علاوه بر تضعیف پوشش گیاهی منطقه و افزایش فرسایش خاک، فشار مضاعفی را نیز بر روستاییان محروم کشور وارد میسازد.
نتیجه چنین فرایندی که از کاهش بارش، افزایش دما و به واسطه آن افزایش تبخیر رطوبت خاک، حاصل میشود، افزایش میزان زمینهای شور در سطح کشور همراه با کاهش شدید محصول در زمینهای دیم و کاهش کیفیت و کمیت مراتع در اکثر نقاط دیگر کشور خواهد بود که علاوه بر تضعیف پوشش گیاهی منطقه و افزایش فرسایش خاک، فشار مضاعفی را نیز بر روستاییان محروم کشور وارد میسازد.
این مخاطرات و تهدیدات آن زمان برجستهتر میشود که بدانیم بحرانهای مرتبط با تغییر اقلیم همهگیر بوده و تقریباً تمام شهرها و مناطق اطراف آن را دربر میگیرد و در حال حاضر کلان شهرهای ایران در معرض مخاطرات آن قرار گرفتهاند.
این در حالی است که بهدلیل نبود ابتداییترین زیرساختهای شهری مرسوم در دنیا برای مقاومسازی شهرها، و فقدان حداقلهای ایمنی در ساختمان سازی، شهرهای میهن ما در مقابل حوادث ناشی از تغییرات اقلیمی از اولیهترین الزامات ایمنی نیز بیبهرهاند.
بهعنوان نمونه در پدیده گرد و غبار و قطعی برق در خوزستان در بهمن ماه سال گذشته شاهد بودیم که گرد و غبارهای مهیب با غلظت بیش از ۶۶برابر استانداردهای متعارف جهانی، توفانهای شن و از کار افتادن شبکههای آب و برق رسانی در بیش از ۱۱شهر این استان، تعطیلی مدارس و ادارات را بهمراه داشت و این خود آغاز یک فاجعه تمامعیار برای آحاد مردم این استان بود. ابعاد فاجعه آنقدر عظیم بود که رسانههای رژیم اعتراف کردند که: «خوزستان دارد دفن میشود»... و «پدیده ریزگردهای استان در حال تبدیل شدن به یک تهدید ملی است».
در کلیترین صورت تغییرات اقلیم تهدیدات و خطرهای سهگانه زیر را در رابطه با کلان شهرهای میهن بهمراه خواهد داشت:
۱- تغییرات در افزایش دما که سبب ایجاد امواج گرمایی شدید خواهد شد که این خود پیامدهای دیگری مانند افزایش تقاضا برای خنککنندگی، کاهش کیفیت هوای شهرها، کمبود انرژی، اثرات جزایر گرمایی، افزایش تقاضای آب و مسائل مرتبط با کیفیت آب، اثر بر سلامت انسانها و افزایش خطر مرگومیر بر اثر گرما را بهدنبال خواهد داشت.
۲- تغییرات در میزان بارندگی که در برخی شهرها با افزایش شدید و در برخی دیگر با کاهش شدید همراه میباشد و پیامدهای دیگری مانند فشار بر زیرساختهای آب و فاضلاب، تغییر کیفیت و کمیت آبهای سطحی، آلودگی منابع آب، بیماریهای مرتبط با آب، خطر بیماریهای پوستی و عفونی و مرگ و میر، و... را بهدنبال خواهد داشت.
۳- تغییرات در شدت توفانها و گرد و غبارها که سبب افزایش مهاجرت و تغییر الگوی سکونتگاهها، و افزایش بیماریها خواهد شد. همین جا باید خاطرنشان کرد که بنا به اعترافات کارگزاران رژیم معضل ریزگردها هماکنون ۲۲استان میهن اسیر را تحت تاثیر خود قرار داده است.
ذکر این نکته نیز ضروری است که حاکمیت ارتجاعی و قرونوسطایی ولایتفقیه بنا بر طینت عقب مانده و ضدمردمیاش که توان جذب و برنامهریزی بر اساس دادههای علمی و انسانی را نداشته و ندارد همواره در ستیز و مقابله مستمر با منافع عموم مردم میباشد و به همین دلیل تلاش داشته و دارد که از طریق دجالیت و فریب افکار عمومی وانمود کند که بحران و فاجعه بیآبی در ارتباط با خشکسالی است تا از این طریق خود را از گرداب نارضایتی اجتماعی پیرامون این موضوع بیرون بکشد در حالیکه تحقیقات محققان جهان نشان داده است که خشکسالی در ایران تنها باعث کاهش ۵درصدی بارش باران شده است و پروژههای غارتگرانه سدسازی و حفر چاههای عمیق توسط مافیای حکومتی وابسته به سپاه پاسداران عامل اصلی فاجعه فعلی در میهن میباشد.
-خبرگزار حکومتی موسوم به ایسنا ۹مرداد ۹۶تحت عنوان از اصفهان تا جنوب کشور گرفتار خشکی مینویسد: «افزایش دمای زمین، کاهش بارشها و برداشت بیرویه از آبهای زیرزمینی معضلاتی است که کشور امروز با آنها دست به گریبان است و محققان کشور معتقدند مقصر اصلی این ماجرا تغییر اقلیم و توسعههای شهری است و هشدار میدهند که در صورت ادامه برداشت آبهای زیرزمینی، زمین پایتخت ناپایدار خواهد شد. پیشبینیها در این راستا حاکی از آن است که تا سال ۲۰۵۰مسأله مدیریت منابع آب اصلیترین موضوع مورد بحث در کشورهای جهان خواهد بود. کشور ایران نیز بر اساس پیشبینیهای انجام شده تا سال ۲۰۲۵به لیست کشورهایی که با وضعیت کمبود آب مواجه هستند، اضافه خواهد شد».
این منبع در ادامه ضمن اذعان به نالایقی مدیران و کارگزاران حکومتی اضافه میکند: «در حالی که در بیشتر کشورهای دنیا تلاش میشود که دمای زمین تا سال ۲۰۳۰بیشتر از ۱.۵درجه گرمتر نشود، ایران جزء کشورهایی است که دمای آن تا ۲.۵درجه گرمتر شده است و از اصفهان تا جنوب کشور دچار خشکی شدید خواهند شد. استانهایی چون سیستان و بلوچستان، فارس و کرمان از لحاظ شرایط آبی در وضعیت بدتری قرار خواهند گرفت؛ چرا که میزان بارش در این استانها کاهش و میزان دما در آنها افزایش مییابد ضمن آن که رودهایی چون زاینده رود با مشکلات عدیدهای مواجه میشوند».
خبرگزاری حکومتی ایسنا در ادامه عامل اصلی فاجعه امروز در میهن را به مافیای آب رژیم ارتباط داده و مینویسد: «ما نباید از اعماق زمین بیرویه آب برداشت میکردیم؛ چرا که ادامه این روند موجب شده که هر هفته شاهد ۲تا ۳فرونشست باشیم. ما تاکنون به آبهای زیر زمینی توجهی نداشتیم، باید به این مقوله بیشتر توجه کنیم. فرونشستهایی که اخیراً مورد توجه قرار گرفته، ناشی از برداشتهای بیرویه آبهای زیر زمینی است. در برخی از مناطق همچون تخت جمشید بهدلیل برداشتهای بیرویه از منابع آب زیر زمینی، زمین ترک برداشته است. ایجاد حفره بزرگ در بزرگراه آزادگان ناشی از عبور خودروهای سنگین نبود، بلکه بهدلیل برداشت منابع آبهای زیر زمینی، حفره بزرگی در زمین ایجاد شد».
-خبرگزاری حکومتی موسوم به خبرآنلاین ۱۷دیماه ۹۵ بهنقل از یکی از کارگزاران حکومتی مینویسد: «برداشت بیش از حد مجاز از منابع آب زیرزمینی، از دلایل اصلی ایجاد فرونشست در بیشتر دشتهای کشور اعلام شده است و گزارشها حاکی از آن است که هماکنون دشت کبودرآهنگ همدان، ورامین، نظرآباد، دشت تهران، دشت مشهد و نیشابور، دشتهای استان کرمان، اصفهان و قزوین در شرایط بحرانی ایجاد فروچالهها و فرونشست قرار دارند. بهطور نمونه در دشت کبودرآهنگ همدان طی دوره ۲۸ساله معادل ۴۱.۸۹متر و افت متوسط سالانه طی این دوره آماره معادل ۱.۵۰متر نشست رخ داده است. همچنین گستره نشست دشت شهریار بیشترین سرعت را تجربه کرده و بخشهایی از مناطق ۱۶تا ۲۰تهران را در برگرفته و در معرض ریسک بالا قرار داده است».
این کارگزار حکومتی سرقت اب توسط باندهای مافیایی رژیم را عامل اصلی بحران امروز کشور معرفی مینماید و اضافه میکند: «سالانه دو متر سطح آبهای زیرزمینی نزدیک به ۶۰دشت اصلی در مرکز ایران افت میکند و این در حالی است که وجود چاههای غیرمجاز در کنار استفاده بیرویه از منابع آب زیرزمینی، این بحران را تشدید کرده است. در حال حاضر تعداد ۱۵هزار حلقه چاه عمیق در استان تهران گزارش شده و آماری از چاههای غیرمجاز استان در دسترس نیست. جنوب تهران بهطور جدی با مخاطرات نشست زمین مواجه است و بررسیها و گزارشهای مطالعاتی نشان میدهد که در میان مناطق ۲۲گانه تهران، در مناطق شمالی و بهطور کلی در شهر تهران دو عامل برای فرونشست وجود دارد که عامل اول فرسودگی تأسیسات شهری از جمله فرسودگی لولههای آب و نشت آب و در نتیجه نشست زمین ناشی از این عامل است و عامل دیگر حفاریهای صورت گرفته از جمله شبکه مترو است که در چند ماه گذشته با چند مورد از این فرونشستها در شهر تهران مواجه بودیم. اما در سایر مناطق که عمدتاً در جنوب تهران واقع است، بهدلیل افت آبهای زیرزمینی، و آثار تکتونیکی آن نشست زمین خطری جدی محسوب میشود و باید به آن توجهی فوقالعاده کرد».
- خبرگزار حکومتی موسوم به ایسنا ۶خرداد ماه ۹۶ مینویسد: « به گفته محققان پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله با توجه به لرزهخیز بودن کشور و کاهش آبهای زیر زمینی بهدلیل کمبود منابع آب با پدیده فرونشست زمین مواجه هستیم که این امر میتواند خطرپذیر بودن کشور را در زمان رخدادهای زلزله افزایش دهد».
همین منبع در ادامه ضمن اذعان به توسعه وضعیت بیابانی در جنوب استان تهران و اینکه ادامه این وضعیت به سرعت به کویر تبدیل خواهد شد اضافه کرده است: «طی دهه گذشته در گستره غرب و جنوب غرب تهران که اکنون جمعیتی حدود ۲میلیون نفری را در خود جای داده است، میزان فرونشست سالانه زمین به حدود ۳۰سانتیمتر در سال (هر سه سال یک متر) میرسد. این فرونشست علاوه بر آسیب جدی بر زیرساختهای منطقه مانند خطوط راهآهن، خانهها و ساختمانها و سایر تأسیسات را نیز آسیب پذیرتر میکند. بنابراین در چنین وضعی عملاً ریسک زمینلرزه بعدی بهدلیل افزایش آسیبپذیری بیشتر خواهد شد. . از این رو توسعه در آن بدون لحاظ کردن امکانات و قابلیتهای اقلیمی و از سوی دیگر تغییرات اقلیمی که در دهههای اخیر در ایران رخ داده است، به فجایع بزرگ انسانی در سرزمین ما تبدیل خواهد شد».