در این روزها، مردم همیشه داغدار ایران که از وقتی این آخوندها روی کار آمدهاند، آب خوش از گلویشان پایین نرفته، عزادار و داغدار سانحة اتوبوس حامل دختران دانشآموزان نخبهٴ هرمزگانی هستند که در آن تا الآن متأسفانه تعداد جانباختگان به 12نفر رسیده و از آنجا که تعداد دیگری حالشان وخیم است ممکن است به قربانیان این فاجعه باز هم اضافه بشود. تعدادی از مجروحان هم قطع نخاعی هستند و بعضی هم اعضای بدنشان را از دست دادند.
این اولین باری نیست که تعدادی از بهترین جوانها و نوجوانهای میهن ما جانشان در مسیر اردوهایی که رژیم برای آنها ترتیب داده از دست میرود. در تصادف اخیر هم از لابلای خبرهای منتشر شده معلوم میشود که این دانشآموزان نخبه هم برای کسب نمره عملی درس آمادگی دفاعی سال دوم دبیرستان، عازم اردو بودند؛ یعنی باز هم چیزی در مایههای اردوی «راهیان نور» که تا بهحال در چندین حادثه دهها قربانی از دانشآموزان و دانشجویان گرفته است.
این قبیل حوادث به قول رسانههای خود رژیم از فرط تکرار دیگر تبدیل به روال شده؛ همیشه هم بعد از هر حادثهیی یک مدت بحث و هیاهو درمیگیرد که تقصیر با کی بود؟ با کی نبود؟ و یک سری عوامل هم ردیف میشود از اهمال مدیر مدرسه تا خرابی جاده، تا فرسودگی ماشین و تا شب و تاریکی و بالاخره همه کاسه کوزهها را بر سر خواب آلودگی راننده میشکنند، رانندةیی که دیگر نیست که از خود دفاع بکند و بعد دوباره همه چیز فراموش میشود و معلوم نمیشود کی مسئول بود جز «خواب آلودگی راننده» و یا «آزمایش الهی» ؟ همه چیز فراموش میشود تا حادثهٴ بعد. حادثه هم که از دولتی سر این رژیم سراپا دزد و فاسد کم نیست. ایران در بین 190کشور جهان پس از کشور آفریقایی سیرالئون رکورد دار حوادث مرگبار جادهیی در دنیاست و هر 30دقیقه جان یک نفر در جادهها از دست میرود و خانوادههایی داغدار میشوند و یا به کلی از هم میپاشند. اگر دنبال کنید در همهٴ این قبیل چیزها، از سوانح هوایی تا سوانح حین کار تا سوانح مرگبار در معادن، تا تعداد کودکان خیابانی، تا تعداد معتادان، تا تعداد اعدامها، تا تعداد زندانیان، تا تعداد کسانی که در فقر مطلق و گرسنگی مرگ تدریجی را تجربه میکنند، تا تعداد بیکاران، بیسوادان، فروشندگان اعضای بدن برای ادامه زندگی تا خودکشیها و خودسوزیها و تا فجایع زیست محیطی و... و... و... (این لیست تمام نشدنی را میشود تا صدها موضوع ادامه داد)... میهن آخوندزدهٴ ما در ردیف اول یا در ردیفهای اول است؛ و این در حالی است که ایران بهطور بالقوه و بهلحاظ منابع طبیعی از ثروتمندترین کشورهای دنیاست! آیا این همه عقب افتادگی و فاجعه تصادفی است؟ آیا علت غیر از وجود رژیم حاکم است؟ و آیا راه دیگری به جز کنار زدن همین علت اصلی وجود داره؟! و آیا باز هم نباید منتظر باشیم تا «راننده خواب آلود» نظام بار دیگر دانشآموزان و دانشجویان دیگری را به کام مرگ بفرستد؟ و کارگرانی را در عمق معدن برای ابد حبس کند و کودکانی را به دنیا نیامده بفروشد و برخی را راهی خیابانهای کار و فساد و ایدز و... کند... و... . راننده اتوبوسهای تمام این فجایع رانندهٴ خواب آلود نظام ولایت است که در رویای «گسترش ولایت تا ساحل مدیترانه» و «شرق دور» کشوری را به عمق درهٴ فاجعه نیستی میکشاند؟.
این اولین باری نیست که تعدادی از بهترین جوانها و نوجوانهای میهن ما جانشان در مسیر اردوهایی که رژیم برای آنها ترتیب داده از دست میرود. در تصادف اخیر هم از لابلای خبرهای منتشر شده معلوم میشود که این دانشآموزان نخبه هم برای کسب نمره عملی درس آمادگی دفاعی سال دوم دبیرستان، عازم اردو بودند؛ یعنی باز هم چیزی در مایههای اردوی «راهیان نور» که تا بهحال در چندین حادثه دهها قربانی از دانشآموزان و دانشجویان گرفته است.
این قبیل حوادث به قول رسانههای خود رژیم از فرط تکرار دیگر تبدیل به روال شده؛ همیشه هم بعد از هر حادثهیی یک مدت بحث و هیاهو درمیگیرد که تقصیر با کی بود؟ با کی نبود؟ و یک سری عوامل هم ردیف میشود از اهمال مدیر مدرسه تا خرابی جاده، تا فرسودگی ماشین و تا شب و تاریکی و بالاخره همه کاسه کوزهها را بر سر خواب آلودگی راننده میشکنند، رانندةیی که دیگر نیست که از خود دفاع بکند و بعد دوباره همه چیز فراموش میشود و معلوم نمیشود کی مسئول بود جز «خواب آلودگی راننده» و یا «آزمایش الهی» ؟ همه چیز فراموش میشود تا حادثهٴ بعد. حادثه هم که از دولتی سر این رژیم سراپا دزد و فاسد کم نیست. ایران در بین 190کشور جهان پس از کشور آفریقایی سیرالئون رکورد دار حوادث مرگبار جادهیی در دنیاست و هر 30دقیقه جان یک نفر در جادهها از دست میرود و خانوادههایی داغدار میشوند و یا به کلی از هم میپاشند. اگر دنبال کنید در همهٴ این قبیل چیزها، از سوانح هوایی تا سوانح حین کار تا سوانح مرگبار در معادن، تا تعداد کودکان خیابانی، تا تعداد معتادان، تا تعداد اعدامها، تا تعداد زندانیان، تا تعداد کسانی که در فقر مطلق و گرسنگی مرگ تدریجی را تجربه میکنند، تا تعداد بیکاران، بیسوادان، فروشندگان اعضای بدن برای ادامه زندگی تا خودکشیها و خودسوزیها و تا فجایع زیست محیطی و... و... و... (این لیست تمام نشدنی را میشود تا صدها موضوع ادامه داد)... میهن آخوندزدهٴ ما در ردیف اول یا در ردیفهای اول است؛ و این در حالی است که ایران بهطور بالقوه و بهلحاظ منابع طبیعی از ثروتمندترین کشورهای دنیاست! آیا این همه عقب افتادگی و فاجعه تصادفی است؟ آیا علت غیر از وجود رژیم حاکم است؟ و آیا راه دیگری به جز کنار زدن همین علت اصلی وجود داره؟! و آیا باز هم نباید منتظر باشیم تا «راننده خواب آلود» نظام بار دیگر دانشآموزان و دانشجویان دیگری را به کام مرگ بفرستد؟ و کارگرانی را در عمق معدن برای ابد حبس کند و کودکانی را به دنیا نیامده بفروشد و برخی را راهی خیابانهای کار و فساد و ایدز و... کند... و... . راننده اتوبوسهای تمام این فجایع رانندهٴ خواب آلود نظام ولایت است که در رویای «گسترش ولایت تا ساحل مدیترانه» و «شرق دور» کشوری را به عمق درهٴ فاجعه نیستی میکشاند؟.