728 x 90

«خصلت جنبشی جامعهٔ ایران»

سخن روز
سخن روز

فریادها و هشدارها نسبت به‌وضعیت انفجاری و ابراز وحشت از آنچه در زیر پوست جامعهٔ ایران می‌گذرد، در رسانه‌های حکومتی بالا گرفته است. یکی از روزنامه‌های حکومتی (شرق ـ ۲۲فروردین) طی مقاله‌یی با عنوان «خصلت جنبشی جامعه ایرانی»، تأکید می‌کند به‌دلیل این «خصلت» و ویژگی «جامعهٔ ایران یکی از جوامع غیراروپایی است که یک سابقه و سنت نیرومند جنبشی دارد و زودتر از دیگر جوامع مشابه وارد مرحلهٔ جنبشی شد. (این ویژگی) از نیمه دوم قرن نوزدهم حول دو محور اصلی، یعنی مبارزه با نفوذ خارجی و مبارزه با استبداد داخلی، شکل گرفت».

نویسنده سپس خاطرنشان می‌کند: «خصلت جنبشی در ۱۵۰سال گذشته موجب شده تا قدرت سیاسی حداقل ۵بار به‌لحاظ ماهوی دست به‌دست شود (مطلقه به‌مشروطه، مشروطه به‌مطلقه، مطلقه به‌حکومت ملی، حکومت ملی به‌مطلقه، فروپاشی مطلقه و برآمدن جمهوری اسلامی)».

البته از نویسنده این مقاله (کورش احمدی) که از مهره‌ها و دیپلمات سابق رژیم است، نباید انتظار داشت که به‌جنبش انقلابی مسلحانه که در آغاز دههٔ ۵۰ و ظهور سازمانهای انقلابی و در صدر آنها مجاهدین خلق و فداییان خلق بود اشاره کند؛ هم‌چنان که نباید بر او خرده گرفت که چرا عظیم‌ترین و گسترده‌ترین جنبش انقلابی سراسر تاریخ ایران را که ۵دهه است در برابر استبداد مطلقهٔ ولایت فقیه جریان دارد، نادیده گرفته است؟ اما نکتهٔ شایان توجه در مطلب این مهرهٔ حکومتی، این است که می‌نویسد: «آنچه بر جامعه ایرانی طی چند دهه، گذشته، منشأ دگرگونی‌های عظیمی بوده‌... و (از جمله) خصلت جنبشی جامعهٔ ایرانی در چند دهه گذشته حفظ و تقویت شده». او از این صغرا- کبرا، «ضرورت توجه واقعی قدرت سیاسی به‌مطالبات جامعه» را نتیجه می‌گیرد و به‌این ترتیب می‌خواهد به «قدرت سیاسی» (بخوانید ولی‌فقیه دیکتاتور) حالی کند که باید به «مطالبات جامعه» «توجه واقعی» نشان دهد وگرنه بر او همان خواهد رفت که بر دیکتاتورهای سرنگون شدهٔ قبلی رفت.

مشابه این هشدار را به‌وفور در رسانه‌های حکومتی می‌یابیم. روزنامهٔ حکومتی شرق (۲۲فروردین) طی تحلیلی با اشاره به «حوادث ۵، ۶سال اخیر» خاطرنشان می‌کند: «اگر روند مدیریت یک بحران فردی یا اجتماعی نادیده گرفته شود، می‌توان سه پیآمد برای فرد یا جامعه متصور بود: مرحله رنج و آشفتگی، مرحله خستگی و خشم و مرحله عصیان» و تلویحاً به‌این نکته اشاره می‌کند که جامعهٔ ایران در حال حاضر وارد مرحله سوم یا عصیان (بخوانید قیام و انقلاب) شده و در همین رابطه گوشزد می‌کند «متولیان امر باید به‌ابعاد و پیامدهای بحران... توجه کنند».

روزنامهٔ حکومتی دیگر (ستاره صبح ـ ۱۹فروردین) نیز در مطلبی به‌نقل از یکی از کارشناسان حکومتی (قرایی مقدم) به‌سردمداران رژیم و مشخصاً خامنه‌ای که یکسویه خط سرکوب را در پیش گرفته هشدار می‌دهد: «مگر آن‌همه سختگیری ابتدای انقلاب جواب داد که این آقایان می‌خواهند با این سختگیریها با جوانان برخورد کنند و جواب بگیرند؟» وی به‌خصوص این نکته را گوشزد می‌کند که: «جامعه دیگر به‌۶ماه قبل برنمی‌گردد و این سیاست‌گذاران هستند که باید تغییر کنند». او یک قانونمندی خدشه‌ناپذیر را بیان می‌کند، اما نمی‌گوید که اگر سیاست‌گذاران نخواهند یا نتوانند تغییر کنند، چه اتفاقی خواهد افتاد. این همان واقعیت کنونی و صورت مسألهٔ ایران است که تحلیلگران و دلسوزان نظام نمی‌توانند آن راصریحاً ابراز کنند. این واقعیت که استبداد قرون‌وسطایی ولایت فقیه پوسیده‌تر از آن است که توان کمترین اصلاح و انعطافی داشته باشد؛ یک سانتیمتر حرکت به‌سمت انعطاف همان و جر خوردن نظام همان! تمام عملکردها و توطئه‌های جنایتکارانهٔ خلیفهٔ ارتجاع هم بیانگر همین واقعیت است. اما «جامعهٔ جنبشی» و انقلابی ایران که طی ۱۵۰سال گذشته در میان همهٔ ملتهای منطقه سرآمد و راهگشا بوده، به‌دیکتاتور مفلوک، پاسخ داده و عملاً و با صدای بلند نیز آن را اعلام کرده است: «آتش جواب آتش!» و «می‌جنگیم، می‌میریم، ایرانو پس می‌گیریم».

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/95f16782-1725-40ea-8f93-c803354990c5"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات