در این مقاله میخواهیم ببینیم اصل ۳۰ قانون اساسی رژیم چیست و تحصیل رایگان در نظام آموزشی آخوندها چه جایگاهی دارد؟
اصل ۳۰ قانون اساسی
«دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همهٔ ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سرحد خودکفایی کشور بهطور رایگان گسترش دهد».
بر این اساس حاکمیت ولایت فقیه موظف است تا پایان دیپلم، برای هر دانشآموز تحصیلات رایگان ارائه دهد. آیا در عمل این چنین است؟
قانون اساسی رژیم در برشی از تاریخ ایران نوشته شده که نیروهای انقلابی در صحنه عمل و در جامعه اجازه فعالیت داشتند، در نتیجه ارتجاع نمیتوانست یکطرفه و بیدنده و ترمز دیدگاههای خودش را تحمیل کند. از طرفی مردم ایران تجربه انقلاب مشروطه و قانون اساسی سال ۱۲۸۵ را در کارنامه خودش داشتند که در زمان خود بسیار مترقی بود. بنابراین رژیم آخوندی مجبور بود چند مادهٔ مترقی هم از جمله تحصیل رایگان در این قانون وارد کنند چرا که اگر این کار را نمیکردند ماهیت چپاولگرشان از همان ابتدا افشا میشد.
بودجهٔ نحیف آموزش و پرورش
تحقق تحصیل رایگان در ایران تحت حاکمیت نظام آخوندی منوط به این است که بودجهٔ کافی برای این منظور اختصاص داده شود. بودجهٔ آموزش و پرورش به ۲بخش پرسنلی و غیرپرسنلی تقسیم میشود. طبق اعتراف رسانههای حکومتی، ۹۸درصد بودجه به پرداخت حقوق کارکنان، فرهنگیان و معلمان اختصاص داده میشود، ۲درصد باقیماندهٔ بودجه صرف «هزینهٔ تعمیر، نگهداری از ساختمانها و تسهیلات آموزشی، هزینهٔ خدمات اجتماعی(مدارس شبانهروزی و...)، هزینه خدمات جنبی(حملونقل و...)، کمکهزینه و بورس تحصیلی میشود. اما چگونگی تعیین میزان اختصاصات این اعتبارات غیرپرسنلی در بودجه از سوی دولت مبهم است. دقیقاً این اعتبارات غیرپرسنلی است که انجام فعالیتهایی در جهت ارتقای کیفیت خدمات آموزشی را ممکن میسازد؛ بهطوری که ناکافی بودن آن در کنار عدم وجود سازوکارهای بهینه تخصیص منابع، منجر به پایین آمدن سطح کمی و کیفی فعالیتهای آموزشی و پرورشی، کاهش فعالیتهای بهداشتی و سلامت در مدارس، افزایش نابرابری در فرصتهای آموزشی و بهدنبال آن کاهش میزان تحقق عدالت آموزشی خواهد شد».
«به اعتقاد بسیاری از متخصصان، از نظر معیارهای آموزشی برای رسیدن به کیفیت نسبتاً قابلقبول در آموزش عمومی، دستکم ۳۰درصد کل هزینه آموزش و پرورش بایستی اختصاص به این بخش داشته باشد. نگاهی به سهم اعتبارات غیرپرسنلی آموزش و پرورش در دیگر کشورها در طی دوره ۱۲ساله منتهی به سال ۲۰۱۰ نشان میدهد که سهم این بخش از اعتبارات در کشورهایی همچون جمهوری چک، فنلاند، سوئد و اسلواکی به ترتیب ۱۵/۳۷، ۵۷/۳۳، ۴/۳۳و ۴۶/۲۹درصد و در کشورهای آسیایی نظیر کره و ژاپن نیز به ترتیب ۵/۲۸و ۴/۱۲درصد بوده است؛ در حالیکه در ایران این سهم از ۹/۱۲درصد در سال ۱۳۷۴ به ۶/۱درصد در سال ۱۳۹۲ رسیده و همچنان در سالهای اخیر در حال کاهش است».(سایت حکومتی «شعار سال» ـ بهمن ۹۶)
بودجهٔ ایران صرف چه چیزی میشود؟
این سؤالی است که رسانههای حکومتی به آن پاسخی نمیدهند اما ناگفته مشخص است: بودجهٔ مردم ایران به جیب گشاد آخوندها میرود و صرف سرکوب مردم و همان دانشآموزان و دانشجویان و فرهنگیان و صرف تولید موشک، صدور تروریسم و کشتار در سوریه و نیز تأمین مالی شبهنظامیان رنگارنگ در کشورهای مختلف میشود یا توسط سلسله مراتب دزد و غارتگر هرم حاکمیت آخوندی چپاول میشود.
آخوند حسن روحانی در ۲۹فروردین ۹۶ گفت:
«آمار و ارقام نشان میدهد که در دولت یازدهم(دولت روحانی) بودجه بنیه دفاعی نسبت به آغاز این دولت ۱۴۵% رشد داشته است و این به آن معنا است که در شرایط سخت اقتصادی کشور اهتمام دولت به تقویت بیشتر نیروهای مسلح بوده است. دولت یازدهم افتخار دارد که از لحاظ تجهیزات راهبردی و امکانات راهبردی نیروهای مسلح در ۳سال و نیم به اندازه ۱۰سال گذشته آن گام برداشته است».
یک بار نیز در سال ۹۲ پاسدار شمخانی گفت:
«خامنهای به اندازه یک کشور برای سوریه بودجه و هزینه نظامی و سیاسی اختصاص داده و برای همین آقا [خامنهای] اعلام کرده است که سوریه خط قرمز ماست. اگر تدبیر رهبری نبود همه چیز تمام شده بود و در این صورت در عراق و لبنان با فاجعه مواجه میشدیم و دامنهٔ موضوع به تهران کشیده میشد».(۲)
بودجه آموزش و پرورش در خدمت کیست؟
در قسمت نخست این مقاله گفتیم حقوق معلمان یکسوم خط فقر است، با در نظر گرفتن این موضوع میتوان حدس زد که برخلاف تبلیغات حکومتی و مقایسه بودجهٔ آموزش و پرورش ایران با کشور سوئد، میزان بودجه چه رقم ناچیزی است. از این رقم ناچیز نیز تنها ۲درصد آن صرف هزینههای خدماتی و رفاهی میشود؛ به عبارت دیگر یعنی هیچ.
کمبود بودجهٔ آموزش و پرورش چگونه تأمین میشود؟
پاسخ در یک جمله این است:
«از جیب معلمان و اولیای دانشآموزان؛ یعنی از جیب مردم ایران».
در حال حاضر مدارس ایران به ۱۷نوع مدرسه تقسیم شده است تا هر گونه زمینهای را برای مطالبهٔ تحصیل رایگان از بین ببرد.
این مدارس شامل «مدارس دولتی»، «غیر دولتی»، «تیزهوشان»، «نمونهٔ دولتی»، «هیأتامنایی»، «تربیتبدنی»، «معارف اسلامی»، «ایثارگران»، «دانشآموزان استثنایی»، «بزرگسالان»، «مدارس وابسته به نهادهای مختلف»، «مدارس سماء وابسته به دانشگاه آزاد اسلامی»، «مدارس شبانهروزی»، «از راه دور»، «ماندگار»، «مدارس هوشمند» و «شبانه» است.
یعنی با انواع و اقسام محدودیتها و سختگیریها، مدارس دولتی را هر چه محدودتر کرده و بهعکس مدارس غیردولتی و مراکز چاپیدن مردم را گسترش دادهاند. طبق قوانین همین حکومت نباید تفاوتی بین مدارس دولتی و غیردولتی باشد، اما عملاً یک دنیا فاصله بین این دو نوع مدارس وجود دارد. البته هر دو گروه از استاندارهای بینالمللی برخوردار نیستند.
میبینیم که هیچ کار جدی برای کمیت و کیفیت آموزش در ایران آخوندزده انجام نشده است، تازه این در حالی است که فرض شود هیچگونه فساد و دزدی در بودجه این وزارتخانه صورت نگرفته باشد.
در این دستگاه، وضعیت آموزشی و دانشآموزان کاملاً مشخص است، کمبود فضای آموزشی و وجود مدارس نا ایمن، لاجرم کیفیت و راندمان تحصیل را پایین آورده است. البته اینها جدا از واقعیت فقری است که بسیاری از کودکان را ناچار از ترکتحصیل و راهی کوچه و خیابان برای کار کرده است.
تحصیل رایگان، یک ادعای پوشالی و دروغین
همانطور که ملاحظه شد، شعار تحصیل رایگان در قانون اساسی یک ادعای پوشالی و دروغین است. این رژیم نه تنها تحصیل رایگان را از دانشآموزان و دانشجویان دریغ کرده، بلکه با وارد نمودن بخش خصوصی برای تأسیس مدارس در عمل دست به اخاذی از آنان زده است.
شگرد رژیم آخوندی برای خالی کردن جیب مردم این است که آنقدر سطح مدارس دولتی را پایین آورده که مردم بهخاطر وضعیت اسفانگیز مدارس دولتی، مجبورند از نان شبشان بزنند و بچههایشان را در مدارس خصوصی ثبتنام کنند.
این اوضاع مدارس دولتی در شهرها است، در روستاها وضعیت بسیار اسفناکتر است و کودکان معصوم باید در سیاه چادرها و در آغل درس بخوانند.
یکی از دلایل سوق دادن آموزش به سمت خصوصیسازی، ایجاد زمینه برای چپاولگری سرمایهداران و نوکیسههای وابسته به حکومت است.
سرکیسه کردن خانوادهها در مدارس خصوصی
حداقل شهریه مدارس خصوصی بر اساس گفتههای مجتبی زینیوند، معاون وزیر آموزش و پرورش و رئیس سازمان مدارس غیردولتی رژیم، «در دوره ابتدایی در سال گذشته ۲میلیون و ۷۰هزار تومان بود که امسال به ۲میلیون و ۶۵۲هزار تومان رسیده است. حداقل شهریه در متوسطه اول در سال گذشته ۳میلیون و ۲۰۰هزار تومان بود که امسال به ۳میلیون و ۶۲۸هزار تومان رسیده است. حداقل شهریه در متوسطه دوم ۳میلیون و ۷۹۵هزار تومان بوده و امسال به ۴میلیون و ۱۸۲هزار تومان رسیده است... سقف و حداکثر شهریه ثابت مصوب آموزش و پرورش در دوره ابتدایی در سال گذشته ۶میلیون و ۲۹۵هزار تومان بود که امسال به ۷میلیون و ۱۰۰هزار تومان رسیده است. در متوسطه اول سال گذشته حداکثر شهریه ۷میلیون و ۸۴۸هزار تومان بود که امسال به ۸میلیون و ۲۶۷هزار تومان میرسد. سقف شهریه در دوره متوسطه دوم نیز در سال گذشته ۹میلیون و ۶۲۰هزار تومان بود و امسال به ۱۰میلیون و ۱۳۴هزار تومان رسیده است».(۱)
این است نمونهای از چپاول مردم و اولیای دانشآموزان در میهنی که قرار بوده آموزش آن از اساس رایگان بوده و مدارس دولتیاش از استانداردهای لازم برخوردار باشند.
معلمان را حمایت کنیم
مخالفت فرهنگیان و معلمان شریف ایرانی با نظام فاسد حاکم بر آموزش و پرورش ایران یک خواست انقلابی و آزادیخواهانه در راستای خواستههای مردم ایران برای برچیدن دیکتاتوری و چپاول ثروتهای ملی است. جای آن دارد این خواست آنان از سوی دیگر اقشار جامعهٔ ایران، از جمله دانشآموزان و اولیای آنان مورد حمایت قرار گیرد.
پانویس ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(۱) سایت حکومتی ایران آنلاین ـ خرداد ۹۷
(۲) اطلاعیهٔ دبیرخانهٔ شورای ملی مقاومت ـ ۲۰مهر ۱۳۹۳
مطالب مرتبط:
آموزش و پرورش قربانی بزرگ چپاولگری رژیم ایران!
آموزش و پرورش، زمینهیی برای غارت و چپاول!
کارنامه سیاه حکومت آخوندی در آموزش و پرورش
مطالعه شمارههای قبل:
معلمان ایرانی علیه دیکتاتوری (قسمت اول)