728 x 90

چرا انقلاب ضدسلطنتی زنده و جاری است؟

استمرار انقلاب ضدسلطتنتی
استمرار انقلاب ضدسلطتنتی

یکی از تلاشهای ریزه‌خواران استعمار و ارتجاع، مرده‌مال کردن و تخطئه انقلاب بزرگ بهمن ۵۷ است. آنها با این تخطئه می‌خواهند پیشتازان و زمینه‌سازان این انقلاب اصیل یعنی انقلابیون هم‌چون فدایی‌ها و مجاهدین را تخطئه کنند و در قدم بعد با حذف و پس زدن آنها و با توجه به وضعیت انفجاری کشور آلترناتیوهای موردپسند خود را به مردم ایران قالب کنند.

در چنین شرایطی یکی از مسئولیتهای قشر آگاه و پیشتاز حفاظت و حراست از دست‌آوردهای تاریخی مردم ایران در سده گذشته و به‌خصوص نشان دادن اصالت انقلاب شکوهمند ضدسلطنتی است. در این راستا یکی از متدهای بررسی تاریخی آن انقلاب، دیدن و برجسته کردن وجوه اشتراکش با سایر انقلابهاست چرا که انقلابها نیز مثل انسان‌ها و جوامع پویایی دارند و از هم یاد می‌گیرند، گاه یکدیگر را تکمیل می‌کنند و به‌دنبال خود موجی از انقلابها را راه می‌اندازند. با همین منطق قبل از پرداختن به انقلاب ضدسلطنتی ۵۷ نگاهی به انقلاب کبیر فرانسه و فراز و فرودهای آن بیاندازیم و مقاطعی از آن را مرور کنیم.

 

انقلاب کبیر فرانسه

انقلاب کبیر فرانسه با یورش مردم خشمگین به دژ مخوف زندان باستیل در ۱۴ ژوییه ۱۷۸۹ پیروز شد. این شورش البته جرقه‌یی بود بر باروت شرایط عینی انقلاب در جامعه انفجاری و پس از شکل‌گیری مجلس ملی علیه اتوریته نظام سلطنتی و به‌عنوان شرط ذهنی انقلاب. پس از ۵ماه کش و قوس، بیانیه معروف حقوق‌بشر در فرانسه صادر شد و امتیازات نامحدود پادشاه لغو گردید. با این حال دو سال دیگر طول کشید تا در ۱۷۹۱ لویی شانزدهم با امضای قانون اساسی «سلطنت مشروطه» را بپذیرد و با وجود بقای سلطنت مشروطه، «جمهوری اول فرانسه» در تاریخ این کشور ثبت شود.

فرانسه از ۱۷۹۲ وارد جنگ با قدرتهای سنتی اروپا (پروس، اتریش، مجارستان، انگلیس و...) شد که در هراس از گسترش آرمانهای انقلاب نورس، جنگهایی را به فرانسه تحمیل کردند. در ۱۷۹۳ لویی شانزدهم و ملکه به جرم خیانت به کشور و همدستی با دشمنان خارجی به تیغ گیوتین سپرده شدند. سپس دوره حکومت گروهی از افراطیون به اسم «ژاکوبن‌ها» به رهبری افرادی چون «روبسپیر» و «دانتون» با اعدامهای گسترده با گیوتین فرا رسید. خود آنها نیز یک سال بعد در ۱۷۹۴ به‌دلیل بی‌توجهی به شرایط و سطح و کشش جامعه اعدام شدند. با ادامه‌ٔ جنگهای خارجی یک افسر دون‌پایه به اسم «ناپلئون» در سال۱۷۹۹ با کودتایی به حاکمیت کشور و فرماندهی ارتش رسید و در ۱۸۰۴ به‌عنوان امپراطور فرانسه تاجگذاری کرد.

او همه اروپا به غیر از روسیه و بریتانیا را تسخیر کرد. در ۱۸۱۲ در حمله به روسیه گرفتار سرما و زمستان طولانی آنجا شد و شکست خورد. در ۱۸۱۵ نیز در نبرد واترلو از بریتانیا و پروس شکست خورد. ارتش فرانسه در هم شکست و ناپلئون به جزیره‌ٔ سنت هلن تبعید شد. با سقوط ناپلئون سر و کله یک ژن سلطنتی از خانواده بوربون‌ها پیدا شد و به اسم لویی هجدهم تاجگذاری کرد. در سال۱۸۳۰ انقلابیون فرانسوی قیام کردند و در فرانسه یک پادشاهی مشروطه ایجاد کردند.

در ۱۸۴۸ «جمهوری دوم» در فرانسه تشکیل شد. جالب این‌که رئیس‌جمهور جدید کسی نبود جز برادر زاده جاه‌طلب ناپلئون! او در سال۱۸۵۲ به‌جای کنار رفتن از ریاست‌جمهوری چهار ساله، مجلس را منحل کرد و در جایگاه امپراطور «ناپلئون سوم» تاجگذاری کرد و حدود بیست سال در قدرت بود. اما در نهایت در ۱۸۷۱ در جنگ با پروس به اسارت نیروهای آلمانی در آمد و به انگلیس تبعید شد. دو روز بعد «سومین جمهوری فرانسه» به روی کار آمد و به تدریج فرانسه به یک جمهوری نسبتاً پایدار از نوع دموکراسیهای اروپایی تبدیل شد.

 

انقلاب کبیر فرانسه در دادگاه تاریخ

انقلاب کبیر فرانسه یک زلزله سیاسی بود که اروپای قدیم را به لرزه در آورد. به‌طور واقعی سنگ‌بنای دنیای مدرن، انقلاب فرانسه است. واقعه‌یی که تاریخ را به مسیر دیگری هدایت کرد. این انقلاب تأثیرش در تمامی دنیا احساس شد و امیدهای بسیاری را برانگیخت. حقوق‌بشر، دموکراسی، حقوق شهروندی، آزادی و حریت و...

اعلامیه جهانی حقوق بشر هدیه ماندگار این انقلاب به تمامی بشریت است.

وحالا از زمان پیروزی انقلاب فرانسه در ۱۷۸۹ بیش از دو قرن می‌گذرد. انقلابی که در تولدش منشاء تغییرات بسیاری در دنیا شد و ارزشهایش هم‌چنان موجب افتخار بشریت است اما آیا دولتها و معادلات سیاسی امروز دنیا هم‌چنان وفادار به خواستها و ارزشهای آن انقلاب است؟! اگر نه آیا باید انقلاب کبیر را متهم کرد؟ در سطور فوق شاهد بودیم که در خود فرانسه که مهد آن انقلاب بوده بارها در تاریخ خونبارش اصل جمهوریت و دموکراسی و بسیاری ارزشهای بنیادین آن انقلاب زیر پا گذاشته شده است، پس آیا اینها جرمهای انقلاب کبیر فرانسه است؟!

راستی! چرا

  • با آن همه فراز و نشیب کسی به انقلاب کبیر فرانسه «فتنه ۱۷۸۹» نگفت.
  • کسی در پی ماله‌کشی جنایات لویی شانزدهم نیفتاد و او را «پدر ملت» ننامید.
  • از انقلابیون و فاتحان فداکار زندان باستیل کسی جز به نیکی یاد نکرد.
  • پس از شکست جمهوری اول و قدرت‌یابی ناپلئون و برگشت دیکتاتوری، کسی نگفت این انقلاب از اول اشتباه بود.
  • وقتی ناپلئون سوم با دسته‌های لباس‌شخصی خود به جان دست‌آوردهای انقلاب افتاد کسی به بنیانگذاران راستین و نسل انقلاب طعنه‌ٔ «شورشیان» نزد و از آنها طلبکاری نکرد.

بنابراین، نه انقلاب کبیر فرانسه و نه هیچ انقلاب دیگری یک‌شبه به همه اهداف خود نرسیده است. برای رسیدن به یک مردم‌سالاری واقعی و تحقق همه آرمانها، گاه نیاز به انقلابهای متوالی است. با این نگاه، روح ضداستبدادی و آزادیخواهی مبارزان مشروطه با بازگشت سلطنت خون‌ریز پهلوی از بین نرفت و در انقلاب بهمن ۵۷ تداوم یافت و مردم ایران در سال۵۷ گام بلندی در نفی ظلم و تبعیض و بی‌عدالتی برداشتند. این انقلاب سترگ به دوره فئودالیسم و ارباب رعیتی و دیکتاتوریهای چند هزار ساله سلطنتی پایان داد و بساط جنایات نیم قرنی محمدرضا و پدر دیکتاتورش را جمع کرد. این‌که چرا و چطور خمینی آمد بحث دیگری است و همان‌طور که با دیکتاتوری رضاشاه چیزی از اصالت انقلاب مشروطه کم نشد با آمدن خمینی هم خدشه‌ای به شرف و اعتبار انقلاب بهمن ۵۷ وارد نمی‌شود. انقلاب شکوهمند ضدسلطنتی حلقه‌ای از حلقات تکامل اجتماعی در ایران‌زمین به سوی سومین انقلاب یعنی «انقلاب دموکراتیک نوین مردم ایران» با ارزشهایی هم‌چون آزادی، دموکراسی و کثرت‌گرایی، عدالت، برابری و برادری و صلح و همزیستی است.

آری! «انقلاب عظیم ما نه مرده و نه خاکستر شده، به‌عکس، جریان دائماً عمیق‌شونده و روشنگر خود را به‌رغم همه‌ٔ خاکسترهایی هم که بر سرش ریخته‌اند، هر روز و هر ساعت، در هر کوی و برزن، در داخل هر کلاس و هر خیابان و هر خانه و خانواده، دارد ادامه می‌دهد... هر انقلاب برای رسیدن به بلوغ خودش باید از مراحلی عبور کند» (مسعود رجوی).

 

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/0bba3e58-9e44-482e-8b9c-543b16d8e176"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات