728 x 90

سدهای خالی ایران، جیب‌های پر مافیا

سخن روز
سخن روز

در بحبوحه‌ٔ بحران بی‌آبی که مردم ایران را در میان مشکلات معیشتی و قطعی برق با معضلات طاقت‌فرسا مواجه می‌کند؛ در مرداد ۱۴۰۴، خبر خشک شدن کامل سه سد کشور و رسیدن ۱۲ سد دیگر به مرز خالی شدن، پرده از عمق یک فاجعهٔ ملی برداشت. از جمله، سدهای شمیل و نیان در هرمزگان و رودبال داراب در فارس که ذخایرشان به صفر رسید. این ارقام هشداری جدی‌اند: ایران به مرحله‌یی رسیده که سدها به فریاد خاموش بحران بدل شده‌اند.

بر اساس آمار رسمی، ورودی آب به سدهای کشور از ابتدای سال آبی تا مرداد ماه، ۲۳ میلیارد و ۸۱۰ میلیون مترمکعب بوده که نسبت به ۴۰ میلیارد و ۸۹۰ میلیون مترمکعب سال قبل، کاهشی ۴۲ درصدی را نشان می‌دهد (مهر-۲۵ مرداد). همزمان، حجم آب موجود در مخازن به حدود ۲۱ میلیارد مترمکعب کاهش یافته است، یعنی ۲۵ درصد کمتر از سال قبل (انتخاب-۲۵ مرداد). اکنون تنها ۴۱ درصد ظرفیت سدها پر است و ۵۹ درصد آنها عملاً خالی است (فردانیوز-۲۶ مرداد).

این بحران در پایتخت آشکارتر است. پنج سد اصلی تهران به‌طور میانگین ۴۳ درصد کاهش ذخیره داشته‌اند. سد امیرکبیر تنها ۳۳ درصد پرشدگی دارد و سد لار با ۶ درصد پرشدگی، در مرز مرگ آبی است (همشهری آنلاین-۲۰ مرداد). در استانهای دیگر نیز وضعیت مشابه است: سد دوستی در خراسان رضوی ۶۵ درصد کاهش ذخیره داشته، سد سفیدرود در گیلان ۷۵ درصد و سد استقلال در هرمزگان ۷۸ درصد.

پیامدهای این وضعیت ویرانگر است. کشاورزی که ۹۰ درصد آب کشور را مصرف می‌کند، با راندمان ۴۰ درصدی به‌معنای هدر رفت عظیم منابع همراه است (ایسنا-۲۵ مرداد). به گزارش رسانهٔ حکومتی مشرق‌نیوز تولید محصولات استراتژیک هم‌چون گندم و برنج به‌شدت کاهش یافته و واردات آن اجتناب‌ناپذیر شده است. مرکز پژوهشهای مجلس ارتجاع هم آژیرها را به‌صدا درآورده که صنایع آب‌بر در قلب ایران مانند فولاد نیز در آستانهٔ توقف قرار دارند. از سوی دیگر، خاموشیهای سراسری ناشی از توقف نیروگاههای برق‌آبی، زندگی مردم را فلج کرده است. سخنگوی صنعت آب اعتراف کرده: «۵۰ درصد از ظرفیت نیروگاههای برق‌آبی کشور از دست رفته است».

اما پرسش اصلی این است: ریشهٔ این بحران کجاست؟ آیا همه‌چیز را باید به گردن خشکسالی انداخت؟ آمارها پاسخ دیگری می‌دهند. طی ۵دههٔ گذشته، تعداد سدهای کشور از ۳۰ به ۶۴۷ رسیده است. این یک افزایش ۲۲ برابری است که بدون ملاحظه اقلیم خشک ایران اجرا شده است. بسیاری از این سدها نه تنها توجیه زیست‌محیطی نداشتند، بلکه به‌دلیل تبخیر شدید و بی‌برنامگی منابع، عملاً سرمایه‌های ملی را بلعیدند. پشت این پروژه‌ها چیزی جز یک شبکه فساد و انحصار وجود نداشت.

سپاه پاسداران و قرارگاه (ضد) خاتم‌الانبیا در قلب این مافیا قرار دارند که پروژه‌های عظیم سدسازی با سودهای میلیاردی را در دست دارند. این پروژه‌ها بیش از آن که برای توسعه یا امنیت آبی کشور باشند، ابزاری برای پر کردن جیب سپاه و تحکیم قدرت سیاسی خامنه‌ای هستند. نمونهٔ آن سد خنداب است که تنها هدفش تأمین آب تأسیسات اتمی اراک است.

بنابراین، بحران امروز سدهای ایران نه محصول آسمان بی‌باران، بلکه نتیجه مستقیم غارتگری سپاه و سیاست‌های ویرانگر رژیم آخوندی است. سدها خشکیده‌اند، زمینها ترک خورده‌اند و برق خانه‌ها خاموش شده و عطش این مافیا برای غارت سیری‌ناپذیر است. اما همین غارت آب کشور، جامعهٔ بی‌آب و بی‌برق را عاصی‌تر از همیشه کرده است. هر هفته از گوشه و کنار ایران شعارهای شبانه «مرگ بر خامنه‌ای» و «آب، برق، زندگی، حق مسلم ماست» داربست کج و بی‌تعادل نظام ولایت را تکانی شدید می‌دهد. چرا که می‌تواند به‌عنوان آتشزنه قیامی فراگیر و آتشین گردد.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/077b394f-79d2-4539-a47e-76cc6d814e83"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات