اتحاد بحران سیاسی و اقتصادی
تلاطمهای سیاسی ناشی از سرنوشت برجام و انزوای تشدید شونده نظام آخوندی، هر هفته و هر روز بیشتر از پیش راه به بحرانهای اقتصادی میبرد. این بحران اقتصادی، لاجرم در واگشت خود بدل به بحران سیاسی جدیدی در نظام ولایت فقیه شده است.
یک روز خامنهای در استادیوم آزادی میخواست تلقین کند که «در بنبست نیستیم» و یک روز روحانی تلاش میکند با شیادیِ نهادینه شده در وی، این بحران را ناشی از عدهیی حریص و سودجو و «عدهیی محتکر» قلمداد کند.
در مملکتی که دومینوی اعتراض و اعتصاب و تحصن مردم، دولت را در محاصره لاعلاج قرار داده است، البته این اظهارات که بهعمد هم بدون اشاره به این اعتراضها و اعتصابها و تحصنها ابراز میشود، هم عجیب نیست و هم عمق بنبست و سیاست ستون به ستون رفتن حاکمیت را در اتحاد بحران سیاسی و اقتصادی نشان میدهد.
اعتراف با تدبیر و امید روحانی!
روحانی که دولتش این هفتهها برآمد بیکفایتی نظام شده است و دارد چوب و پیاز را با هم میخورد، در حالی به صراحت از وجود «انبارهایی که در آنها ماهها مواد اولیه و قطعه وجود دارد» خبر میدهد که قفسه فروشگاهها و مغازهها، بنا به گزارشهای رسانههای خود رژیم خالی هستند. این اعتراف یعنی اینکه مسبب اصلی بحران کمبود کالاهای اساسی مردم همانا احتکار حکومتی است.
روحانی دارد آدرس ریشههای بحران اقتصادی را میدهد. اگر چنین سولهها و انبارهایی بودهاند که تا ماهها میتوانند چرخه مملکت را بچرخانند، پس چرا قفسه مغازهها و فروشگاهها خالی است؟ چرا مردم برای یک قوطی رب گوجه باید روزها سر دوانده شوند.
جنبه دیگر این ادعای روحانی این است که، این سولهها و انبارها در کنترل بزرگترین غارتگران و اختلاسگران تحت فرمان نظام هستند. مردم ایران از قضا میدانند که ریشه بحران اقتصادی و اجتماعی فعلی ایران که دو سال است روند تصاعدی و شتاب گرفته است، دقیقاً در همین غارت و چپاول که خصیصه نظام ولایت است ریشه دارد.
۴۰سال سیاست احتکار
برگ جدیدی که روحانی تلاش کرد آن را در حرفهایش بسراند، ادعای «عدهیی احتکار میکنند» است که البته این درست است با این حساب که او شیادانه تلاش میکند در معرفی این عده، آدرس غلط بدهد و حاکمیت احتکار را به خیال خود در ببرد. واضح است که مردم گرسنه و محتاج به نان و تدارکات روزمره زندگی، قربانیان اصلی «احتکار» در این نظام هستند: احتکار قدرت، احتکار انحصارطلبی، احتکار پول و سرمایه و دارایی طبیعی ایران، احتکار زرادخانههای مرگ برای حفظ مدام «اوجب واجبات نظام»، احتکار دسترنج کارگر و برزگر و کارمند و معلم و راننده و... و هزینه کردنش در تجاوزگری و توسعهطلبی و تأمین تدارکات و تسلیحات حزبالله لبنان و گروههای مرتجع و فاشیست و آدمکش در اینور و آنور دنیا.
ارثیه دستبهدست شده دیکتاتورها
این ترفندها و آدرسهای انحرافی دادن، حکایت تمام نظامها و رژیمهایی است که غرق در بحران مشروعیت و موجودیت میشوند. اینها ارثیههای دستبهدست شده دیکتاتورها است. واقعیت این است که آثار تحریم از بیرون و قیام از درون، تمامیت ارکان نظام ولیفقیه را در خود گرفته است. و با اوجگیری اعترضات در داخل و تنگنای تحریم و انزوای بینالمللی این بحرانها پا به عرصهیی جدید میگذارند که شیادی و شامورتیبازی روحانی و دجالگری خامنهای افاقه نمیکنند.
قیام مردم ایران پاسخ بحران
این شرایط، برآیند بحرانهایی میباشد که پاسخ آن از آستین مردم ایران بروز و ظهور خواهد کرد و زبانههای شعلههایش دامن «محتکران قدرت و پول و طبیعت و اقتصاد ایران» را خواهد گرفت. برآیندی که تمام مشخصههای داخلی و منطقهیی و بینالمللی، گویای تحقق ناگزیز آن هستند...