بیکاری گسترده در میان مردم بهویژه جوانان فارغالتحصیل یکی از دستآوردهای نظام منحوس آخوندی است. سردمداران رژیم و عوامل آنها طی سالیان حاکمیت ننگین خود تنها به فکر افزودن به قدرت و ثروت خود بودهاند. آنها اقتصاد را در خدمت منافع خود به تاراج بردهاند آن چنانکه هیچ چشمانداز رشد اشتغال وجود ندارد.
در شرایط کنونی، بیکاری در کشور بهخصوص در میان جوانان فارغالتحصیل بیداد میکند و بر اساس آمارهای رسمی بیش از ۴۰درصد آنها بیکارند.
سایت حکومتی اقتصاد آنلاین ۶فروردین ۱۴۰۱ از قول معاون وزارت علوم تحقیقات و فناوری رژیم نوشت: «حدود ۴۴درصد فارغالتحصیلان دانشگاهی بیکار هستند و از سوی دیگر ۴۴درصد بیکاران نیز فارغالتحصیل دانشگاه هستند».
البته این آمار رسمی و حکومتی است و از آنجایی که آمارهای رسمی بهطور معمول کوچکنمایی میشود، قطعاً آمار بیکاران و آمار بیکاران فارغالتحصیل بیشتر از این است. اما اگر این آمار نیز مورد بررسی قرار بگیرد نشانه وضعیت اقتصاد بهشدت بیمار رژیم است.
در نظام ولایت فقیه که تمامی ثروتها و منابع کشور در چنگ گروهی خاص و اندک است، و این گروه اندک نیز بهنفع سردمداران حاکمیت و قشر وابسته به آن سیاستگذاری میکند، هر انتظار و توقعی برای سیاستگذاری برای ایجاد اشتغال و تأمین منافع اکثریت محروم از جمله دانشآموختگان دانشگاهی بیکار غیرواقعی است.
در مورد گسترش بیکاری در میان عموم مردم سایت حکومتی اقتصاد آنلاین بهنقل از نایبرئیس اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی رژیم نوشت: «ترکیب بیکاران نگرانکننده است؛ به این معنا که بیشترین بیکاران بین جوانان و البته در جوانان نیز، بین جوانان دانشآموخته دانشگاهی است. در این میان، نرخ بیکاری زنان بسیار بالاتر از نرخ متوسط بیکاری بوده و این وضعیت سالها است پابرجا مانده و نشان میدهد در این باره، اقدام از پیش اندیشیدهای نمیشود. اقتصاد ایران در جادهیی حرکت میکند که از این راه، برای جوانان، شغل تازه درست نمیشود؛ ضمن اینکه پا برجا بودن نرخ بیکاری در کل کشور نیز حکایت از آن دارد که با توجه به رشد جمعیت حداقلی، اما روزبهروز بر شمار بیکاران افزوده میشود» (اقتصاد آنلاین ۱۰فروردین ۱۴۰۱).
اما رویکرد دولت جلادان برای رفع بیکاری پوچ و شعارگونه است. رئیسی جلاد در روز ۱۱فروردین در نشست با تعدادی از ایادی حکومت با عنوان «فعالان عرصه تولید دانش بنیان استان خراسان رضوی در یک اظهار فضل گفت: «رفع مشکل بیکاری در گروی رونق تولید است» (سایت ریاستجمهوری رژیم ۱۱فروردین ۱۴۰۱).
واقعیت این است که سخن از رونق تولید در یک ساختار دزدسالار و اقتصاد چپاولمحور، که رکود تورمی و بنبست اقتصادی از نشانههای آن است، جز یاوهای بیش نیست. در چنین اقتصادی تولید اساساً آخرین مراحل قهقرا را طی میکند. امری که بهگفتهٔ صمدی رئیس کمیسیون معدن خانه اقتصاد رژیم «توقف تولید، تعطیلی معادن و صنایع و بیکاری کارگران را بهدنبال داشته است» (سایت اقتصاد ۲۴- ۸فروردین ۱۴۰۱).
رونق تولید و اشتغالزایی در اقتصاد مستلزم وجود زیرساختهای مشخصی از جمله صنعت پیشرفته، سرمایهگذاری در حوزه تولید و کارآفرینی است. در حالی که مدتهاست که بسیاری از صنایع که قدیمی و از رده خارج هم هستند تعطیل شده و بسیاری هم که مختصر تولیدی دارند با ظرفیتی کمتر از ۵۰درصد تولید دارند.
در حالی که تولید چنین ورشکسته شده و در مرز نابودی کامل است، سرمایهها که اساساً در کف رانتخواران و مافیاها قرار دارد، بهسمت بازارهای مالی، دلالی، سفتهبازی و... کوچ کردهاند. چرا که بازدهی سرمایه در تولید نسبت بهدلالی و سود ناشی از واردات، بسیار نازل است، علاوه بر این بسیاری از سرمایهها نیز از کشور خارج میشوند.
سایت تجارت نیوز نیز بهزبان حکومتی گوشهیی از این روند را در سال۱۴۰۱ چنین توضیح داده است: « سرمایهگذار وضعیت کنونی اقتصاد را میبیند، برآوردی از نرخ بازگشت سرمایه در آینده بهدست میآورد و وقتی به این نتیجه میرسد که سرمایهاش در اقتصاد ایران بازدهی نخواهد داشت، سرمایه را از کشور خارج میکند. نتیجه، افت «نرخ تشکیل سرمایه» خواهد بود... . به این ترتیب، با در نظر گرفتن استهلاک سرمایهگذاریهای قبلی، سال آینده سرمایه کمتری برای تولید کالا و ارائه خدمات در مقایسه با سال جاری در دسترس است» (تجارت نیوز ۲۹اسفند ۱۴۰۰).
همچنین سایت اقتصاد آنلاین ۹فروردین ۱۴۰۱ ضمن اذعان به «بیرغبتی روزافزون سرمایهداران» برای سرمایهگذاری در امر تولید نوشته است که سرمایهگذاری در امر تولید «هیچ روشنایی و حرارتی ندارد».
با وجود این بدیهیات خامنهای بهطور مضحکی سال۱۴۰۱ را سال «تولید دانشبنیان» نامیده و این گفته او ورد زبان آخوند رئیسی ۶کلاسه و سایر جلادان دولتش شده، و در هر زمینهای بهطور مضحک و بیقافیهای بحث تولید دانشبنیان را مطرح میکنند.
از جمله آخوند رئیسی در صحبتهایش با بهاصطلاح «فعالان عرصه تولید دانشبنیان استان خراسان رضوی» گفت: «بنای دولت حمایت از فعالیتهای دانشبنیان است، اجازه نمیدهیم شرکتهای دانشبنیان در پیچیدگیهای اداری و سازمانی گرفتار شوند» (همان منبع).
این در حالی است که ۴۴درصد کسانی که باید شرکتهای دانشبنیان و تولید دانشبنیان را مدیریت کنند (فارغالتحصیلان دانشگاهی) جزء بیکاران کشور هستند، و بسیاری از ۵۶درصدی هم بهاصطلاح شغلی دارند، به شغل دستفروشی، رانندگی، کارگری یا ویزیتوری که مطلقاً ربطی به تولید ندارد مشغول هستند.
بیکاری گسترده در میان فارغالتحصیلان دانشگاهی و روی آوردن آنها به کارگری، دستفروشی، رانندگی و... در شرایطی است که آقاها و آقازادههایی که سرمایههای مملکت را تصاحب کرده و در مسیرهای غیرتولیدی از قٍبل آنها سودهای نجومی بهجیب میزنند یا حقوقهای نجومی میگیرند، هیچ دانش و تخصصی ندارند و بهاذعان رسانهها و مهرههای حکومتی «ابوالمشاغل» هستند و «سرقفلی» بسیاری از کارها و امور دست آنها است.
آنها نه تنها خودشان ابوالمشاغل هستند بلکه فرزندانشان نیز چنین شغل ناشریفی دارند. در این رابطه روزنامه حکومتی آفتاب یزد اعتراف کرده است: «انگار ابوالمشاغل بودن در خونشان است و از نسلی به نسل بعد منتقل میشود. همانطور که فقر در خون قشری از جامعه ریشه دوانده و از نسلی به نسل بعد منتقل میشود!» (آفتاب یزد ۲۷دی ۱۴۰۰).