مقدمه
چند سالی است که مقامات جمهوری اسلامی بهویژه شخص ولیفقیه و سایر نهادهای وابسته به او تلاشهای گستردهیی را با هزینههای کلان انجام میدهند تا با تغییر ماهیت فرهنگی ایران در دو حوزه فرهنگ ملی و مذهبی به سمت خواست و اراده نظام و اندیشهٴ ولایی مسیرشان را برای ادامه حکومت هموار کنند. بر این اساس در استانها و اقلیمهای بومی در سطح کشور نیز تلاشهای گستردهیی برای یکسان سازی فرهنگی و نوعی مدل سازی بر پایه الگوی کره شمالی در جریان است که نهایتاً جامعهای یکپارچه با محوریت ولیفقیه ایجاد شود که همه یکدست و یک حال تنها بله قربان گوی او بوده و او نیز وظیفه نمایندگی خدا را بر زمین به بهترین شکل ممکن ایجاد کند.
ضرورت ایجاد مهندسی فرهنگی و تاریخچه آن
تقریبا در اواسط دهه 80 و پس از سلسله حوادث مختلف سیاسی قبل از روی کار آمدن احمدینژاد و ایجاد جو سیاسی و فرهنگی متضاد با آرمانهای نظام ولایت فقیه، برای نخستین بار رهبر جمهوری اسلامی در جمع عدهیی از فرماندهان سپاه و بسیج بر ضرورت مهندسی فرهنگی جامعه تأکید کرده و در این میان دستوراتی را که پر از واهمه و استرس سیاسی بودند به سران قوا و بهویژه شورای عالی انقلاب فرهنگی ارائه نمودند.
در سال 1386 سند جامع مهندسی فرهنگی نیز تهیه و بعدها توسط رهبری ابلاغ شد.
بر این اساس کارگروه بزرگی متشکل از حوزههای علمیه، دانشگاهها، وزارت ارشاد، بسیج و سپاه، و به تناسب برنامههای در دست اقدام از سایر نهادها موظف به اجرای این سیاستها شده و در این میان در چند مورد از دانشگاههای بزرگ در مقطع فوقلیسانس و دکتری رشته مهندسی فرهنگی هم دایر شد.
اهداف و خط مشی این پدیده بهصورت لیست موضوعی
1- مبارزه جدی با باورها و اعتقادات باستانی ایرانیان که دارای همسویی با افکار جمهوری اسلامی نیستند.
2- تلاش جدی برای حذف نمادهای فرهنگی ایرانی همچون چهارشنبه سوری، جشنهایی چون مهرگان... و تأکید بر یک سری جشنها و مناسبتهای خاص مورد نظر آخوندهای حاکم.
3-مبارزه با فرهنگهای باستانی ایرانی و اسطورهای و حتی کمرنگ ساختن شاهنامه و آثار ادبی مشابه.
4-کمرنگ نمودن تاریخ و دیرینه باستانی و تمدنی ایران قبل از اسلام و ایجاد تصویری مخدوش از آیینهای باستانی ایرانی.
5-مبارزه جدی با افکار و اندیشههای وابسته به مکاتب غیرشیعی و تلاش برای تخریب نمادها و شخصیتهای اهل سنت بهصورت غیرملموس.
6-اجبار دانشگاهها به کنار گذاردن متون و کتابهای درسی غربی و مغایر با ارزشهای رژیم ولایتفقیه.
7-همسویی و اجبار تمامی نهادهای حکومتی و اجتماعی برای ارائه الگویی از مدل زندگی مطابق اندیشه و خواست ولایت فقیه.
8-وادار ساختن ورزشکاران، هنرمندان، اهالی فرهنگ و رسانه و... برای تولید آثار و فعالیتهای فرهنگی و الگوسازی رفتاری مطابق ارزشهای ولایتفقیه.
9-معرفی الگوهای جدید برای نسل جوان بر پایه خواست و اراده ولایتفقیه.
11-برخورد قاطعانه با مبارزان سیاسی و کنشگران فرهنگی و اجتماعی با هر قیمت ممکن و ایجاد تصویری مخرب از مخالفان نظام.
12- برخورد با مظاهر آزادی همچون رسانهها، اینترنت، ماهواره و... بهعنوان موانع مهندسی فرهنگی ولایت فقیه.
13-محدود ساختن اقلیتهای قومی و فرهنگی در ایران و برخورد با باورها و اعتقادات و مراسم سنتی هر کدام
14- درگیر ساختن هدفمند اقوام و اقلیتها با تخریب هدفمند شخصیتها، گروهها و بهویژه اعتقادات بومی
15- تلاش جدی برای صادرات فرهنگی به موازات مدیریت فضای داخل بهمنظور توسعهٴ نظام ولایتی.
17-محدود ساختن افکار و اندیشههای چهرههای ملی در حوزه فرهنگ که مغایر با اندیشه ولایت هستند. اشخاصی چون دکتر مصدق، شریعتی و بنیانگذاران ایدههای سیاسی و فرهنگی مترقی در دوران معاصر
18-تلاش بسیار جدی و مستمر برای مخدوش نمودن سازمانهای مردمی و مؤثر همچون مجاهدین خلق ایران با صرف هزینه کلان جهت ساختن سریال و فیلم سینمایی و انتشار کتاب... و سایر رویکردهای فرهنگی...
19- تسلط کامل بر محیط دانشگاهها و حوزهها برای سمت دادن به فرهنگ حاکمه و تزریق بودجههای سنگین به بدنه سازمانهای مخربی چون بسیج و نهادهای وابسته به حکومت.
21- محروم ساختن نخبگان فرهنگی در حوزه تالیف و انتشار و... برای کاستن از تاثیرگذاری اجتماعی آنان.
22- قانونمند ساختن و هدفمندسازی پدیده سانسور و یا جعل مطالب علمی و آثار گوناگون ادبی، تاریخی، دینی و... در اشکال گوناگون.
23-مدیریت هدفمند سینما، موسیقی، رادیو، تلویزیون و... در راستای این برنامه و تعریف پدیدهٴ نوین اینترنت ملی.
24- سرمایهگذاری سنگین و ناملموس و غیرمستقیم بر نسلهای نوین در دانشگاه و دبیرستان و...
25-ایجاد تصویری حماسی از پدیده جنگ خانمانسوز هشت ساله و برجسته نمودن برخی وقایع جنگ در حد شاهنامه فردوسی و به کارگیری انواع روشهای فریبکارانه و الگوسازی برای نسل جوان و عموم مردم.
26- و دهها مؤلفه و ملاک دیگر که هر کدام به زیرشاخهها و موارد مختلف تقسیم میشوند.
اما هدف نهایی و اصلی از این مسأله آن است که ولایت فقیه بهخوبی دریافته است که مقوله فرهنگ ناب ایرانی و اصالت اسلام حقیقی که در طی روزگاران برای عموم مخفی مانده است نهایتاً در اثر بیداری عمومی و گسترش سواد و دانایی در میان عموم و بهویژه نسل جوان نهایتاً به بزرگترین مانع و خطر برای هویت جعلی و قلابی این حکومت مبدل خواهد شد.
بر همین اساس دست پیش گرفته تا ضمن مدیریت دوباره و هدفمند فضای فرهنگی در راستای ملاکها و مؤلفهای جمهوری اسلامی خود میدان دار میدان شده و از بروز واقعه بزرگ جلوگیری نمایند. پدیده انقلاب گونه خرداد 1388 دقیقاً نشان از یک واقعیت فرهنگی و نه تنها سیاسی بزرگ بود که اساس نظام اسلامی را با بحران جدی مواجه ساخته تا بحدی که ریشه یابی قضیه تنها محدود به یک رویداد سیاسی یا انتخاباتی نبود بلکه ریشه در عمق فرهنگ و آرمانهای ملتی داشت که نسل نوین آن با بیداری و فرهنگی نوخواسته و اصلاح یافته به این واقعیت مهم پی برده است که حکومت آخوندها و نظام ولایت فقیه هیچگاه شایسته و در شان ایران و فرهنگ ایرانی نیست و به آن تن نخواهند داد.
جلال از تهران.
چند سالی است که مقامات جمهوری اسلامی بهویژه شخص ولیفقیه و سایر نهادهای وابسته به او تلاشهای گستردهیی را با هزینههای کلان انجام میدهند تا با تغییر ماهیت فرهنگی ایران در دو حوزه فرهنگ ملی و مذهبی به سمت خواست و اراده نظام و اندیشهٴ ولایی مسیرشان را برای ادامه حکومت هموار کنند. بر این اساس در استانها و اقلیمهای بومی در سطح کشور نیز تلاشهای گستردهیی برای یکسان سازی فرهنگی و نوعی مدل سازی بر پایه الگوی کره شمالی در جریان است که نهایتاً جامعهای یکپارچه با محوریت ولیفقیه ایجاد شود که همه یکدست و یک حال تنها بله قربان گوی او بوده و او نیز وظیفه نمایندگی خدا را بر زمین به بهترین شکل ممکن ایجاد کند.
ضرورت ایجاد مهندسی فرهنگی و تاریخچه آن
تقریبا در اواسط دهه 80 و پس از سلسله حوادث مختلف سیاسی قبل از روی کار آمدن احمدینژاد و ایجاد جو سیاسی و فرهنگی متضاد با آرمانهای نظام ولایت فقیه، برای نخستین بار رهبر جمهوری اسلامی در جمع عدهیی از فرماندهان سپاه و بسیج بر ضرورت مهندسی فرهنگی جامعه تأکید کرده و در این میان دستوراتی را که پر از واهمه و استرس سیاسی بودند به سران قوا و بهویژه شورای عالی انقلاب فرهنگی ارائه نمودند.
در سال 1386 سند جامع مهندسی فرهنگی نیز تهیه و بعدها توسط رهبری ابلاغ شد.
بر این اساس کارگروه بزرگی متشکل از حوزههای علمیه، دانشگاهها، وزارت ارشاد، بسیج و سپاه، و به تناسب برنامههای در دست اقدام از سایر نهادها موظف به اجرای این سیاستها شده و در این میان در چند مورد از دانشگاههای بزرگ در مقطع فوقلیسانس و دکتری رشته مهندسی فرهنگی هم دایر شد.
اهداف و خط مشی این پدیده بهصورت لیست موضوعی
1- مبارزه جدی با باورها و اعتقادات باستانی ایرانیان که دارای همسویی با افکار جمهوری اسلامی نیستند.
2- تلاش جدی برای حذف نمادهای فرهنگی ایرانی همچون چهارشنبه سوری، جشنهایی چون مهرگان... و تأکید بر یک سری جشنها و مناسبتهای خاص مورد نظر آخوندهای حاکم.
3-مبارزه با فرهنگهای باستانی ایرانی و اسطورهای و حتی کمرنگ ساختن شاهنامه و آثار ادبی مشابه.
4-کمرنگ نمودن تاریخ و دیرینه باستانی و تمدنی ایران قبل از اسلام و ایجاد تصویری مخدوش از آیینهای باستانی ایرانی.
5-مبارزه جدی با افکار و اندیشههای وابسته به مکاتب غیرشیعی و تلاش برای تخریب نمادها و شخصیتهای اهل سنت بهصورت غیرملموس.
6-اجبار دانشگاهها به کنار گذاردن متون و کتابهای درسی غربی و مغایر با ارزشهای رژیم ولایتفقیه.
7-همسویی و اجبار تمامی نهادهای حکومتی و اجتماعی برای ارائه الگویی از مدل زندگی مطابق اندیشه و خواست ولایت فقیه.
8-وادار ساختن ورزشکاران، هنرمندان، اهالی فرهنگ و رسانه و... برای تولید آثار و فعالیتهای فرهنگی و الگوسازی رفتاری مطابق ارزشهای ولایتفقیه.
9-معرفی الگوهای جدید برای نسل جوان بر پایه خواست و اراده ولایتفقیه.
11-برخورد قاطعانه با مبارزان سیاسی و کنشگران فرهنگی و اجتماعی با هر قیمت ممکن و ایجاد تصویری مخرب از مخالفان نظام.
12- برخورد با مظاهر آزادی همچون رسانهها، اینترنت، ماهواره و... بهعنوان موانع مهندسی فرهنگی ولایت فقیه.
13-محدود ساختن اقلیتهای قومی و فرهنگی در ایران و برخورد با باورها و اعتقادات و مراسم سنتی هر کدام
14- درگیر ساختن هدفمند اقوام و اقلیتها با تخریب هدفمند شخصیتها، گروهها و بهویژه اعتقادات بومی
15- تلاش جدی برای صادرات فرهنگی به موازات مدیریت فضای داخل بهمنظور توسعهٴ نظام ولایتی.
17-محدود ساختن افکار و اندیشههای چهرههای ملی در حوزه فرهنگ که مغایر با اندیشه ولایت هستند. اشخاصی چون دکتر مصدق، شریعتی و بنیانگذاران ایدههای سیاسی و فرهنگی مترقی در دوران معاصر
18-تلاش بسیار جدی و مستمر برای مخدوش نمودن سازمانهای مردمی و مؤثر همچون مجاهدین خلق ایران با صرف هزینه کلان جهت ساختن سریال و فیلم سینمایی و انتشار کتاب... و سایر رویکردهای فرهنگی...
19- تسلط کامل بر محیط دانشگاهها و حوزهها برای سمت دادن به فرهنگ حاکمه و تزریق بودجههای سنگین به بدنه سازمانهای مخربی چون بسیج و نهادهای وابسته به حکومت.
21- محروم ساختن نخبگان فرهنگی در حوزه تالیف و انتشار و... برای کاستن از تاثیرگذاری اجتماعی آنان.
22- قانونمند ساختن و هدفمندسازی پدیده سانسور و یا جعل مطالب علمی و آثار گوناگون ادبی، تاریخی، دینی و... در اشکال گوناگون.
23-مدیریت هدفمند سینما، موسیقی، رادیو، تلویزیون و... در راستای این برنامه و تعریف پدیدهٴ نوین اینترنت ملی.
24- سرمایهگذاری سنگین و ناملموس و غیرمستقیم بر نسلهای نوین در دانشگاه و دبیرستان و...
25-ایجاد تصویری حماسی از پدیده جنگ خانمانسوز هشت ساله و برجسته نمودن برخی وقایع جنگ در حد شاهنامه فردوسی و به کارگیری انواع روشهای فریبکارانه و الگوسازی برای نسل جوان و عموم مردم.
26- و دهها مؤلفه و ملاک دیگر که هر کدام به زیرشاخهها و موارد مختلف تقسیم میشوند.
اما هدف نهایی و اصلی از این مسأله آن است که ولایت فقیه بهخوبی دریافته است که مقوله فرهنگ ناب ایرانی و اصالت اسلام حقیقی که در طی روزگاران برای عموم مخفی مانده است نهایتاً در اثر بیداری عمومی و گسترش سواد و دانایی در میان عموم و بهویژه نسل جوان نهایتاً به بزرگترین مانع و خطر برای هویت جعلی و قلابی این حکومت مبدل خواهد شد.
بر همین اساس دست پیش گرفته تا ضمن مدیریت دوباره و هدفمند فضای فرهنگی در راستای ملاکها و مؤلفهای جمهوری اسلامی خود میدان دار میدان شده و از بروز واقعه بزرگ جلوگیری نمایند. پدیده انقلاب گونه خرداد 1388 دقیقاً نشان از یک واقعیت فرهنگی و نه تنها سیاسی بزرگ بود که اساس نظام اسلامی را با بحران جدی مواجه ساخته تا بحدی که ریشه یابی قضیه تنها محدود به یک رویداد سیاسی یا انتخاباتی نبود بلکه ریشه در عمق فرهنگ و آرمانهای ملتی داشت که نسل نوین آن با بیداری و فرهنگی نوخواسته و اصلاح یافته به این واقعیت مهم پی برده است که حکومت آخوندها و نظام ولایت فقیه هیچگاه شایسته و در شان ایران و فرهنگ ایرانی نیست و به آن تن نخواهند داد.
جلال از تهران.