تلویزیون رژیم با بهصحنه آوردن فردی که او را دکتر سوری و عضو ستاد مقابله با کرونا معرفی میکرد، درصدد پاسخگویی و رفع و رجوع اظهارات ۱۵اسفند مسعود مردانی، عضو کمیته کشوری آنفلوآنزا، برآمد که گفته بود: «تا پایان اسفند ممکن است ۳۰ تا ۴۰درصد ساکنان تهران به کرونا مبتلا شوند».
این رقم یعنی ۳ تا ۴میلیون نفر که اگر درصد تلفات را ۳درصد بدانیم، بهمعنی بیش از ۱۰۰هزار فوتی بر اثر کرونا در تهران است. ظاهراً گفتن این رقم باعث ایجاد ولولهای شده که حالا تلویزیون آخوندها به رفع و رجوع آن پرداخته است. اگر به اظهارات مسعود مردانی، حرفهای مشابه را اضافه کنیم از جمله:
حرفهای شادنوش، نمایندهٔ تامالاختیار وزارت بهداشت در گیلان که پیش از برکناری گفته بود «روزهای سختی پیش رو است، برخی مدیران عمق فاجعه را درک نکردند»، یا حرفهای محمدرضا نجفی، عضو مجلس ارتجاع از تهران که گفت: «عدم قرنطینه قم آثار مهیبی بهجای گذاشت» و عبدالکریم حسینزاده عضو مجلس ارتجاع از اشنویه که گفت: «قم و رشت را قرنطینه کنید تا رکورددار کشتهشدگان کرونا در جهان نشدهایم»، معلوم میشود که رژیم با جریانی از فاشگویی در مورد عواقب وخیم و جنایتبار پنهانکاریها از درون لایههای اداری خودش مواجه است که نه میتواند آنها را «دشمن» و «معاند» بنامد و نه میتواند این فاشگوییها را تحمل کند. بهنظر میرسد فشار جامعه و احساس خطر انفجار از یکسو و افشاگریهای مجاهدین و مقاومت ایران از سوی دیگر اهرم فشار برای چنین فاشگوییهایی از درون رژیم شده است و دست رژیم را در لاپوشانیها چنان رو کرده که آخوندها با یک بنبست مواجه شدهاند. بهنحوی که نه توان ادامهٔ سرپوش گذاشتن بر واقعیتها را دارند و نه توان بیان واقعی آمار و ارقام و پایان دادن به لاپوشانی را.
روشدن دست رژیم و تبعات آن
رو شدن دست رژیم در کتمان واقعیتها که نتیجهٔ افشاگریهای گسترده است، توان دروغدرمانی و بهقول روزنامهٔ سپاه پاسدران(جوان) «سخنرانیتراپی» سردمداران رژیم را چنان کاسته است که اینگونه اقدامات دیگر اثر ندارد و حتی نتیجهٔ معکوس داشته است. کما اینکه نقوی حسینی، سخنگوی کمیسیون امنیت مجلس ارتجاع، با اشاره به ادعای برخی مقامات حکومتی در مورد ابتلاء به کرونا، اذعان کرد: «مانور مسئولان در ابتلا به کرونا تاثیرات منفی در جامعه داشته است». وی به خشم و نفرت مردم از نظام اعتراف کرد و گفت: «با نگاهی به فضای مجازی و صحبت با مردم میتوان به این ابهامات پی برد. عدهای از مردم صحبت از امکانات مطلوب و شرایط قرنطینه خوب مسئولان مبتلا شده را مطرح میکنند و با مقایسه شرایط جامعه گلایه دارند که چطور به این مسئولان امکانات خوب داده میشود اما مردم حتی نمیتوانند ماسک، دستکش و مواد ضدعفونیکننده پیدا کنند».
مردم در برابر جبهه رژیم و کرونا
این واقعیتها موقعیت رژیم را در تعادلقوا با مردم و مقاومت ایران پایین آورده و این واقعیت را میتوان با مؤلفههای جهانی هم بهوضوح دید. در تمام کشورهای درگیر با این ویروس کشنده همسویی و همکاری بین دولتها و مردم چشمگیر است و نظام ولایت تنها جایی است که در این مورد مردم رو در روی حاکمیت قرار دارند.
نتیجه اینکه: اگر در کشورهای دیگر کرونا دشمن تلقی میشود و مردم و دولت مشترکاً در برابر آن در یک جبهه قرار دارند، در ایران این طور نیست، مردم خشمگین در برابر جبههای که از رژیم بهعلاوهٔ کرونا تشکیل شده است صف بستهاند. یعنی نفرت و عزم براندازی و سرنگونی رژیم آخوندی با نفرت از بیماری خطرناک کرونا یکسان است.
ابعاد دیگر فاجعه کرونا
بحران ناشی از فاجعهٔ کرونا ابعاد دیگری هم دارد که در هم ضرب شده و رژیم را در وضعیت هر چه ضعیفتر و وخیمتری قرار داده است.
یکی از این ابعاد پیامدهای کرونا در اقتصاد است. در حالی که حلقهٔ طناب تحریمها روزبهروز گلوی رژیم را بیشتر میفشارد، تعطیلیهای گستردهٔ ناشی از خانهنشینی مردم در شهرهای مختلف، باعث شده است که خبرگزاری رسمی رژیم(ایرنا) بنویسد که «کسب و کارها تعطیل و اقتصاد به کما رفته است».
روز ۱۵اسفند جمالی نوبندگانی، عضو مجلس ارتجاع، گفته بود که کرونا حداقل روزانه ۲۴۵۰میلیارد تومان بهرژیم ضرر میزند. جمالی نوبندگانی در حالی که مردم و مقاومت ایران را «دشمن» مینامید با بیان اینکه «دشمن»، «در هر موضوعی و بسیاری از موضوعات اجتماعی ما را بهسمت امنیتی شدن میبرد» از دغدغهٔ اصلی نظام که همان قیام در اثر خشم انفجاری مردم است پرده را کنار زد.
یکی دیگر از ابعاد بحران کرونا برای رژیم، تعطیلی نمایشهای جمعه و موارد مشابه است. این نمایشها یکی از ابزارهای مهم حفظ و نگهداری نیروهای وارفته برای رژیم است که حالا تعطیلی آنها، نظام ولایت را با یک خلأ تبلیغاتی مواجه کرده است. جمالی نوبندگانی در حالی که مزدوران وارفتهٔ رژیم را مردم مینامید از پیآمد این خلأ تبلیغاتی ابراز نگرانی کرد و گفت: «شبکههای مجازی معاند اینها واقعاً بکار گرفتند و طوری عمل میکنند که اون اعتمادی که بین مردم و حاکمیت هست را خدشهدار کنند».
این خلأ تبلیغاتی که به ریزش نیروهای رژیم ضریب زده است، وقتی در «امنیتی شدن بسیاری از موضوعات اجتماعی» ضرب شود، نزول نظام در تعادلقوا در مقابل مردم و مقاومت ایران را بیشازپیش بارز میکند.