728 x 90

آزادی‌‌هراسی و قیام‌هراسی یا تلگرام‌هراسی؟

هراس از آزادی
هراس از آزادی

قیام دی ۹۶تمام روش‌ها و رویکردهای حاکمیت ولایت فقیه را در تمامیتش به چالش و چرایی کشیده است. این چالش شامل وجوه گوناگون سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و ارتباطات شده است. یکی از چالشهای روز نظام ـ هم در داخل دستگاه ولایت فقیه و هم در صفحات مجازی ـ موضوع داغ تلگرام است.

 

تلگرام ـ شکست طلسم تک‌صدایی و سانسور  

 واقعیت این است که  «تلگرام» یکی از رسانه‌های محبوب ایرانیان در بین انواع رسانه‌های مجازی و بین‌المللی است. این واقعیت را در صفحات مجازی به «یک دولت مقتدر بدون سانسور» تشبیه می‌کنند؛ چرا که تک‌صدایی و سانسور نظام ولایت فقیه را می‌شکند تا ایرانیان نیز در «جهان اطلاعات‌محور» بتوانند ارتباط آزاد اطلاعاتی داشته باشند. پرسش این است که انگیزه واقعی نظام برای محدود کردن این رسانهٴ محبوب مردم چیست؟

شاید در وهلهٴ اول مبارزه مردم با «تک‌صدایی» و «سانسورِ» اعمال شده از جانب حاکمیت ولایت فقیه در ایران و بی‌اعتمادی مطلق به رسانه‌های وابسته به حاکمیت باشد. اما باید گفت علاوه بر این‌ها، درد و فغان نظام جمهوری اسلامی فراتر از این‌ها است؛ چرا که جریان تک‌صدایی و سانسور در این نظام، امری رایج و روش جاری حکومت بوده و می‌باشد. نعره‌های دایناسوری بازآمده از اعصار و قرون جهل و پای نهاده بر عرصه تمدن بشرِ قرن بیست و یکم است. علت را خیلی صریح و روشن از زبان احمد جنتی رئیس شورای نگهبان منتصب ولی‌فقیه باید شنید: «فضای مجازی، بلای جان ما شده است...اگر اینترنت کنترل و مهار شده بود، کار به وضع فعلی نمی‌رسید». از این «بلا»ها پیش‌تر هم در موضوعات دیگر بوده که نظام ولایی هرگز از دست آنها خلاص نشد؛ رفسنجانی در نماز جمعه ۱۱مرداد ۶۸گفت: «اگر ما همان اول انقلاب ۲۰۰تا از این‌ها (منظورش مجاهدین خلق) را اعدام کرده بودیم، این‌ها الآن چند هزار نفر نمی‌شدند». و خمینی هم در وصف نکرده و اشتباهش پیرامون بستن ارتباطات آزاد و شکستن قلم و آزادی بیان، گفت: «اگر ما انقلابی بودیم، از همان اول نمی‌گذاشتیم این قلم‌ها و زبانها این‌طور علیه ما بنویسند و بگویند. ما انقلابی نبودیم که همان اول انقلاب، مطبوعات را نبستیم...»!

 

تلگرام ـ دشواری رؤیاها و سختی واقعیت‌ها  

در چهار دهه گذشته، نظام جمهوری اسلامی هیچ‌چیزی در کنترل ارتباطات و اعمال سانسور و تشکیل ارتش سایبری برای به مهار کشاندن همه‌چیز و همه‌جای زندگی و جلوه‌های حیات ایرانیان کوتاهی نکرده است. خیال خمینی و جنتی و رفسنجانی هم تخت تخت است که تا توانستند کشتند، قلم شکستند و مطبوعات را قلع و قمع کردند. از قضا هیچ کمبودی هم نداشته و با پیشرفته‌ترین تکنولوژی‌ها هم دست به‌کار بوده و هستند و می‌باشند. در این زمینه تا بخواهید با دست باز به ارعاب، زندان، ترور، اعدام و قتل‌عام هم دست زده‌اند. اما از بد روزگار، با تمام دستاوردهای سرکوبگرانه‌یی که به طولانی شدن عمر نظام انجامیده، هیچ‌کدام نتیجه‌یی کارآمد و استراتژیک نداشته و  درد و زخم و هراس۴۰ساله را افاقه نکرده است: آزادی‌هراسی، قیام‌هراسی، سرنگونی‌هراسی!

اما این نظام با همه رؤیاهایی که برای تسلط بر هست و نیست مردم داشته، کارش به دشواری کشیده و سختیِ واقعیت‌های تمدن بشری در زمینهٴ ارتباطات و تبادل فرهنگ‌ها، کمرش را خم کرده است.

تردید نیست که خمینی حتی در زیر درخت سیب نوفل‌لوشاتو هم اولین خشت سیاست آینده‌اش را از «هراس» می‌چید که آن وعده‌های عوامفریبانه را می‌داد تا بعد حساب تک‌تک‌ مخالفینش را برسد. و چنین هم کرد! او هرگز از اثبات «آزادی» شروع نکرد و این خط و سیاست را به ورثه‌های هماره هراسان از قیام و آزادی و سرنگونی تفویض نمود. این سیاست و مدیریت، مصداق همان بیت معروف و تمثیل‌ شده «خشت اول چون نهد معمار کج» می‌باشد که تاکنون مسیر نابودی حرث و نسل ایران و ایرانی را پیموده‌اند.

 

تلگرام ـ آرد بیخته و الک آویخته  

در شرایط سیاسی و اجتماعی ایران کنونی، آنچه برای جامعه از یک طرف و حاکمیت ولایت فقیه از طرف دیگر  بارز و روشن و تعیین تکلیف شده است، این است که جامعه از این نظام در تمامیتش عبور نموده و پس از گذار از فراز و نشیب‌های کمِیِ چهار دهه، به کیفیت تضاد آشتی‌ناپذیر رسیده و با این نظام، به قول معروف «آردش را بیخته و الکش را آویخته» است.

بحران کنونی دستگاه ولایت فقیه بر سر فیلتر کردن تلگرام ـ هم‌چون همه بحرانها و چالشهای گریبانگیرش پس از قیام دی ۹۶ـ ساختار حکومتی را نیز در بر گرفته است. خودشان هم می‌دانند کاری از دستشان برنخواهد آمد. از این رو، هم نمی‌خواهند لااقل از نظر تبلیغاتی هم شده، «بلای تلگرام و اینترنت» ورد زبان رسانه‌ها باشد، هم نمی‌دانند با این بلای تمدن بشری چه کنند. این بن‌بست و بی‌درمانی و دعوای درونی را خبرگزاری حکومتی ایسنا در ۱۶فروردین بازتاب داده و اعتراف کرده است که ارزش رسانه‌های داخلی از طرف مردم زیر سؤال است: «فیلتر کردن رسانه‌های دیگر عملاً منجر به فیلترینگ رسانه‌های داخلی از طرف مخاطب می‌شود و این مسأله مهم‌تر است... مخاطب دیگر ارزشی برای اخبار و اطلاعات رسانه داخلی قائل نخواهد بود. بنابراین باید توجه شود که با به کار بردن سیاست‌های اشتباه، ارزش و تاثیرگذاری رسانه‌های داخلی را زیر سؤال نبریم و از آن نکاهیم».

 

 مشاطه‌گر سانسور و «خندة‌ حضار»  

روحانی هم در یک موضعگیری، اول اثبات کرد خودش و دولتش یک دست‌آموز جیره و مواجب بگیر ولی‌فقیه‌اند و بیشتر از یک عروسک در سیرک‌ نظام ولایی نیستند. اما روحانی برای این‌که پسند رسانه‌یی هم داشته باشد، تلاش کرد «فیلتر» را به «انحصار» استحاله کند: «هدف از ایجاد و تقویت نرم‌افزارها و پیام‌رسانهای داخلی، فیلتر یا مسدود کردن دسترسی‌ها نباید باشد، بلکه باید با هدف رفع انحصار در پیام‌رسانها انجام شود».

همین جملهٴ روحانی حاکی از بن‌بست مطلق و وحشت نسبت به رویارویی با آثار قیام دی ۹۶می‌باشد. نشان از انفجاری بودن همه‌جانبهٴ جامعه در رویارویی با نظام ولایت فقیه است. اصطلاح «رفع انحصار» را، هم برای مطابقت با فیلترتلگرام به‌کار می‌برد و هم غیرمستقیم می‌خواهد بگوید چرا فقط تلگرام میدان‌دار باشد؛ نظام ما هم می‌تواند برگ مشابه تلگرام را رو کند! پاسخ شایستهٴ روحانی در صفحات مجازی هم با هوشیاری کاربران و خواندن دست مشاطه‌گر سانسور و جنایت نظام، با «خندة‌ حضار» برگزار و همه‌گیر شد.

 

تلگرام ـ ارتباط آزاد، حق هر ایرانی. مسأله این است!   

روزگاری ویلیام شکسپیر نویسندة‌ نامی انگلستان، پاسخ فلسفی به چراییِ هستیِ آدمی را در یک عبارت ساده، خلاصه کرد: «بودن یا نبودن. مسأله این است». با این مصداق باید به نظام ولایی و کارگزاران سانسوراندیش آن گفت: «ارتباطات آزاد، حق هر ایرانی. مسأله این است». و مشکل نظام از آغاز تا کنون در جنگ با این اصل است. به این منظور می‌خواهد برای اکسیژن هوا هم توری و صافی بگذارد. آن‌قدر در پیچ و تاب آثار بازگشت‌ناپذیر قیام دی ۹۶گرفتار آمده که حالی‌اش نیست در عصر «جهان اطلاعات‌محور» و «اکسیژن اینترنت» هستیم. اما گریزی هم ندارد. مسأله‌اش نه تلگرام است و نه هیچ رسانهٴ واقعی و مجازی؛ صورت مسأله، آزادی‌هراسی و قیام‌هراسی لاعلاج است. با آن که می‌داند و اعلام هم می‌کند که «۱۸۰هزار ایرانی از تلگرام درآمد زندگی‌شان را تأمین می‌کنند»، ولی منافع نظام و حفظ حاکمیت ولایت فقیه، «اوجب واجبات» است؛ حتی به قیمت هزینه کردن سفره و بانک و بود و نبود مردم در سوریه و یمن و عراق و فیلتر تلگرام و تباه کردن جلوه‌های متعارف زندگی برای ایران و ایرانی.

آری، قیام دی ۹۶تمام روش‌ها و رویکردهای حاکمیت ولایت فقیه را در تمامیتش به چالش و چرایی کشیده است. اما پاسخ، در بیرون نظام و در دستان مردم و کوشندگان و پیشتازان پایدار آزادی و تحقق ارتباطات آزاد برای شکست دادن ارتش سایبری دیکتاتور است...

 

 

 

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/4b240964-16a0-455e-9d15-951654d80b40"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات