برگزاری اجلاس جهانی ایران آزاد درست یک روز پس از شکست فضاحتبار خامنهای در شوی انتخابات دو روی سکهٔ ایران را به دنیا نشان داد. در یک روی سکه، فاشیسم دینی قرار دارد که به انتهای خط رسیده و ۸۸درصد مردم ایران آن را تحریم کردهاند، در روی دیگر آن مقاومتی میدرخشد که با کهکشان خیرهکنندهٔ خود، یک نمایش واقعی قدرت را در منتهای هوشمندی و اقتدار مدیریت کرد. این کهکشان در برگیرندهٔ تمام اجزای مقاومت ایران بود. از کانونهای قهرمان شورشی در داخل ایران گرفته تا اشرف۳، قلب تپندهٔ مقاومت، از تظاهرات ایرانیان آزاده و اشرفنشانان در خیابانهای برلین تا شرکتکنندگان در اجلاس جهانی ایران آزاد، از رژهٔ طولانی و درخشان سخنرانان و شخصیتهای بینالمللی تا پیامهای حمایت از نقاط مختلف و هزاران تن از کسانی که بهصورت زنده در آن شرکت کردند.
سیمای ایران آزاد
تحریم ۸۸درصدی نمایش انتخابات از تمایل قلبی مردم ایران به تغییر سخن میگوید. جوهر این تغییر، برانداختن فاشیسم دینی با تمام باندهای غالب و مغلوب آن است. پیشآهنگ و راهنمای تغییر واقعی در ایران یک جایگزین دموکراتیک است که سیمای مریم رجوی و برنامهٔ ۱۰مادهای او تجسم مییابد. این برنامه از جانب اکثریت ۳۴ مجلس قانونگذاری و بیش از ۴۰۰۰ تن از نمایندگان منتخب مردم آمریکا، کانادا، استرالیا و برخی کشورهای آمریکای لاتین، اروپا، کشورهای عربی و آفریقایی و نیز بسیاری از شخصیتهای بینالمللی و رهبران پیشین جهان مورد حمایت قرار گرفته است. این یک سقف بالابلند از اعتبار، شناختهشدگی و مقبولیت و محبوبیت بینالمللی است. بهقول الکساندرا آکاستا، وزیر کار آمریکا (۲۰۱۷تا ۲۰۱۹) مقاومت ایران فراتر از یک اپوزیسیون، یک دولت در سایهٔ دموکراتیک را شکل داده است.
بنابراین هم مشکل مشخص است و هم راهحل آن. مردم این نظام اهریمنی را نمیخواهند؛ آنچه میخواهند «یک ایران آزاد بدون شکنجه و اعدام، یک جمهوری دموکراتیک با جدایی دین از دولت و برابری زن و مرد و خودمختاری ملیتهای تحت ستم است.
مانع چیست؟
سیاست مماشات، راهبند تغییر در ایران
مانع اصلی تغییر در ایران، سیاستی است که هماکنون از جانب قدرتهای استعماری تعقیب میشود؛ همان سیاستی که به فاشیسم هیلتری خوراک رساند و آن را برای بلعیدن نیمی از جهان پروار کرد: مماشات با فاشیسم دینی.
این سیاست در عین تظاهر به مخالفت با جنگافروزی و تروریسم آخوندها در خاورمیانه و جهان، موتورهای پهپادها را میسازد و قطعات آن را تأمین میکند. به حکم دادگاههای خود دهنکجی کرده و دیپلمات تروریست بمبگذار و دژخیم قتلعام۶۷ را با سخاوت تمام به فاشیستهای عمامهدار تحویل میدهد. بهرغم اینکه سایتهای اتمی سری این رژیم از سوی مقاومت بارها افشا شده است، با دادن امتیازهای کلان به آخوندها، راه آنها را برای ساختن بمب اتمی هموار میکنند. با اینکه نقش شرارتبار سپاه پاسداران در صدور ترور و بحران پوشیده نیست، از لیستگذاری آن به بهانههای مختلف طفره میرود، در نقطهٔ مقابل تا آنجا که میتواند در برابر جایگزین دموکراتیک این رژیم سنگاندازی میکند و راهبندهای مختلف میکارد. از بمباران قرارگاههای ارتش آزادیبخش ملی گرفته تا قرار دادن نام مجاهدین و شورای ملی مقاومت در لیست سیاه و کودتای ۱۷ژوئن و نیز انکار وجود هر گونه آلترناتیو در ایران.
بانیان و متولیان این سیاست با حمایت از فاشیسم دینی در سمت نادرست تاریخ ایستادهاند. در دوران مصدق فقید نیز اینچنین بود. این سیاست کثیف و پراگماتیستی بیتردید از جانب تاریخ مورد قضاوت قرار خواهد گرفت.
سمت درست تاریخ
اگر چه دولتهای مماشاتگر برای کسب امتیازهای بادآورده راهبند تغییر در ایران هستند، اما بسیاری از شخصیتهای شرافتمند و وجدانهای بیدار اروپایی، آمریکایی، استرالیایی، کانادایی، عربی و اسلامی در کنار مقاومت ایران ایستادهاند. بیانیههای حمایت آنان در اجلاس جهانی ایران آزاد به خانم رجوی تقدیم شد.
آنان مانند «متئو رنتزی»، «آزادی ایران را یک وظیفهٔ اخلاقی میدانند. معتقد هستند که مقاومت ایران نه تنها برای مردم ایران و نه فقط برای خاورمیانه بلکه برای همهٔ جهان مبارزه میکند زیرا دیکتاتوری تهدیدی برای همهٔ دنیاست.
آنان ریشههای فرهنگی خود را در ارزشهای برنامهٔ ۱۰مادهیی مریم رجوی جستوجو میکنند؛ ارزشهایی که بهقول «سفیر میچل ریس»، ریشه در اعلامیه استقلال آمریکا و اطلاعیه حقوقبشر دارند.
آنها مانند «پتره رومن»، اعتقاد دارند وقتی که دموکراسی فقط یک ماسک است و ارزشهای اخلاقی در آن نیست، در راستای منافع حقیر اقتصادی عمل میکند.
آنها از گلوی «نیلز گویکینگ» فریاد میکشند که خواست مردم ایران پایان دادن به دیکتاتوری است و باید جهان در قبال آن سیاست جدیدی اتخاذ کند؛ سیاستی که مضمون بهرسمیت شناختن مقاومت ایران است
آنها با قاطعیت تمام مانند «گیر هیلمار هارده» میگویند سیاست مماشات هیچگاه جواب نداشته و جواب نخواهد داشت و باید از ایران آزاد و برنامهٔ ۱۰مادهیی حمایت کرد.
آنان این مقاومت را صدای واقعی ایران میدانند و مانند «سفیر رابرت جوزف» برآنند که سران رژیم ایران باید مورد حسابرسی بینالمللی قرار بگیرند و جامعهٔ جهانی باید به سرکوب طولانیمدت مردم ایران پایان بدهد؛ میگویند دولتهای غربی با مماشات با این رژیم علیه مردم خودشان عمل میکنند. باید با اتخاذ سیاست درست، تحریم علیه آن اعمال کنند و از مقاومت ایران و از طرح ۱۰مادهیی خانم مریم رجوی حمایت بهعمل بیاورند.
***
قوانین تکامل اجتماعی و تجربهٔ مبارزه برای آزادی اثبات میکند پیروزی از آن کسانی است که در سمت درست تاریخ ایستادهاند.