در سادهترین تعریف بورس، افراد سهام شرکت یا کارخانهیی را میخرند تا در سود آن شریک باشند.
کارخانه یا شرکت هم با فروش سهام خودش، سرمایه جمعآوری کرده و خودش را بهبود و گسترش میدهد.
در نتیجه فرایند بورس برای شرکت و کارخانهیی معنی دارد که در حال تولید و کار فعال باشد، حداقل اینکه وجود خارجی داشته باشد.
در ایران صنعت و تولید ضربه اساسی خورده است. در حال حاضر درآمد ناخالص داخلی رژیم ۲۷درصد کاهش پیدا کرده است که نشان از کاهش تولید و از دور خارج شدن کارخانههاست.
«بیش از ۱۴هزار واحد صنعتی تعطیل شده و ۷۰درصد واحدهای تولیدی از چرخهٔ فعالیت خارج شده، ۳۰درصد مابقی هم با تمام ظرفیت کار نمیکنند». (روزنامه حکومتی اطلاعات ۸مرداد ۹۶)
برخی از کارخانههایی که وارد بورس شدند، اصلاً وجود خارجی ندارند، مانند پتروشیمیدهدشت، گلستان و داراب
عرب مازار در خصوص بورس گفت: «درحال حاضر شرکتی در بورس وجود دارد که شش ماه تعطیل و به قیمت ۲۰میلیارد تومان فروخته شد در حالیکه ارزش آن طی این مدت به سه هزار و ۸۰۰میلیارد تومان رسیده یا شرکت دیگری وجود دارد که سه سال است طبق حسابرسیهای صورتگرفته مشمول ماده ۱۴۱ قانون تجارت است و ورشکسته اعلام شده در حالیکه سهام آن از ۶۰تومان به شش هزار تومان رسیده است». روزنامهٔ حکومتی شرق ۲۱اردیبهشت ۹۹
با این وضعیت چطور این کارخانهها میتوانند بازدهی داشته باشند که سوددهی داشته باشد.
در این شرایط خامنهای و روحانی میگفتند که در بورس سرمایهگذاری کنید، تازه روحانی با وقاحت طلبکار بود که کشورهای دیگر از اینکه بورس ما مثبت شده عصبانیاند.
تمام این بورسبازیها، ترفند رژیم بود که با ایجاد حباب، سرمایههای ناچیز آنها را بالا بکشد تا بخشی از کسری بودجه خودش را تأمین کند.