این روزها رژیم تبلیغات و تدارکی برای نمایش بهاصطلاح راهپیمایی اربعین راه انداخته که تنها با جنگ ضدمیهنی قابل مقایسه است؛ اما چرا؟
چرا رژیم در دورانی که با بحران شدید اقتصادی مواجه است، در شرایطی که اقشار به جان آمده مردم حقوقی را مطالبه میکنند که نسبت به هزینههای اربعین بسیار ناچیز است، اما رژیم در برابر این مطالبات میگوید نیست و ندارم، پس چرا چنین هزینههای سنگینی برای راهپیمایی اربعین میکند؟
آیا این اقدامات نشانه قدرت رژیم نیست؟
رژیم با صرف چنین هزینههای نجومی میخواهد چه تضادی و چه مسألهیی را حل کند؟
با نگاهی به صحنههای نمایش اربعین آخوندها، گوشههایی از هزینههای فوقالعاده سنگینی که رژیم در این مورد هزینه میکند را میتوان حدس زد.
بر همین سیاق میتوان ابعاد نجومی هزینههایی که رژیم برای «رزمایش اربعین» صرف کرده را دریافت.
بزرگداشت اربعین یا رزمایش؟!
عبارت «رزمایش سیاسی» را مهرهها و دستگاه تبلیغاتی رژیم برای نمایش اربعین بهکار بردند. مثلاً آخوند احمد خاتمی چند روز پیش گفت: «اربعین جداً رزمایش ولایت است!».
پس ابتدا ضروری است این نکته را بدانیم که رژیم به بهانهٔ اربعین و امام حسین یک رزمایش و مانور راه انداخته است.
هر رژیمی وقتی یک مانور برگزار میکند، از روی گستردگی و هزینه آن مانور، میسنجند که تا چه حد آن رزمایش برای آن رژیم اهمیت دارد.
نگاهی به ابعاد هزینه همین رزمایش اربعین رژیم نیز میتواند نشاندهنده اهمیت آن برای رژیم باشد!
از اتوبان ۴باندهیی که با عجله و شبانهروزی درست کردند، در حالیکه سالها و حتی دهههاست بسیاری از شهرکها و روستاهای کشور دارای جاده آسفالت نیستند،
در همین جادههای فعلی نیز روزانه صدها هموطن بر اثر استاندارد نبودن جادهها مجروح و مصدوم شده بسیاری نیز جان خود را از دست میدهند، در بسیاری شهرها هم آسفالتها فرسوده هستند، اما رژیم آنها را بازسازی نمیکند در حالیکه ایران در تلفات جادهای در جهان، درصدر جدول قرار دارد!
یا در مورد تأمین دارو و درمان تا اختصاص دارو و خدمات پزشکی مجانی در ابعاد کلان در حالیکه همه میدانیم که گرانی دارو و درمان برای مردم تا کجا کمرشکن است.
در یک نمونه اعلام کردند ۲۴۰میلیارد ریال تنها برای «اجرای پروژه توسعه زیرساختهای خدماتی و پشتیبانی مواکب در مرز شلمچه» اختصاص دادند.
روزانه تصاویری از شهرهای مختلف میرسد که مردم داخل سطلهای زباله در پی غذا هستند. اخیراً یک جوان کلیپی منتشر کرد و گفت نیم ساعت کنار این منبع زباله ایستادم، چندین کودک، جوان و پیر تا کمر تو این منبع خم شدند که شاید غذایی پیدا کنند.
بههرحال با این وضعیت، رژیم چنین هزینههای نجومی به رزمایش اربعین اختصاص داده است.
همه اینها هم به این علت است که بهشدت به چنین «رزمایشی» نیاز دارد.
آش آنقدر شور شده که روزنامه حکومتی جمهوری اسلامی اول آبان نوشت: «اگر هزینه این اعزام چندین میلیونی از محل بودجه بیتالمال و توسط وزارتخانهها و نهادهای حکومتی باشد واقعاً جای نگرانی و تأسف دارد»!
حتماً هموطنانمان توجه دارند که چطور ابعاد چندین میلیارد دلاری را خواستهاند چندین میلیونی جلوه بدهند!
اما چرا؟ چون در رابطه با مراسمی مثل ۲۲بهمن روشن است که رژیم نیاز دارد جمعیت انبوهتری را به صحنه بیاورد. اما برای یک مراسم مذهبی چرا؟ چه نیازی دارد؟
پاسخ روشن است؛ نیاز رژیم آنقدر جدی است که خامنهای چندی پیش گفت: «این راهپیمایی را میبینید؟... آن چیزی است که ضامن بقای این کشور است»!
یعنی بحث، بحث «ضامن بقای» نظام است. این هم بر میگردد به وضعیت رژیم.
باید به شرایط رژیم نگاه کنیم. چندین بحران سنگین و کمرشکن در حال فشار بسیار زیاد به نظام هستند.
بحرانهایی که گریبانگیر رژیم هستند
- شرایط انفجاری جامعه
- اعتصابهای سراسری
- اعتراضها در سراسر کشور
- فروپاشی اقتصادی
- جنگ شدید باندی
- بازگشت شدیدترین تحریمهای تاریخ علیه نظام
- انزوای بیمانند جهانی
آخوندها در برابر این بحرانها چه راهحلی دارند؟
پاسخ یک کلمه هست: هیچ!
اگر راهحلی داشتند، باید آنرا اجرایی کرده تا کار نظام به این نقطه خطرناک نرسد. اما راهحلی نیست. در واقع بزرگترین بحرانی که گریبان خامنهای و روحانی را گرفته، «بحران بیراهحلی» است.
رژیم آخوندی هم تلاش میکند با مراسم اربعین و هیاهوی دجالگرانه در اطراف آن و قدرتنمایی در مورد آن، این بحرانهای کمرشکنی را که روحیه بسیجیها و بدنه نظام را داغان کرده تحتالشعاع قرار بدهد.
اهداف سیاسی رژیم از رزمایش اربعین
در مجموع رژیم با این نمایش یا در واقع مانور و رزمایش سیاسی چند هدف را دنبال میکند:
۱. پوشاندن موقعیت بهشدت لرزان و بحرانی خودش
۲. این که وانمود کند از حمایت مردمی برخوردار است و عواطف مذهبی مردم را به حساب خودش و حمایت از رژیم بگذارد
۳. خشم و نفرت مردم عراق را از اینکه کشورشان توسط رژیم مورد تجاوز و تاخت و تاز قرار گرفته وارونه جلوه بدهد و آنها را واله و شیفته خودش نشان بدهد
۴. دست مماشاتگران را برای لابی و حمایت از خودش پر کند
«پرکردن دست مماشاتگران» یعنی چه؟
سیاست مماشات بهخاطر منافع تجاری که از همکاری با رژیم دارد، در پی این است که این طور جلوه بدهد که رژیم از حمایت مردمی برخوردار بوده و در نتیجه ثبات دارد.
اما این تلاشها بهخاطر شرایط قیام، حرکتهای اعتراضی گسترده و اعتصابات سراسری که هر روز در کشور جریان دارد، کسی را نمیتواند فریب بدهد. روز دوشنبه ۷آبان ۹۷ در جریان بسیج مردمی برای برگزاری تجمع در پاسارگاد و بزرگداشت کوروش کبیر، همگان بهروشنی دیدند که رژیم چطور سراپا بهلرزه افتاده بود و تمام توان خود را بهکار گرفته بود تا نگذارد این تجمع مردمی در بیابان و دهها کیلومتر دورتر از مناطق شهری برگزار گردد!
اگر رژیم واقعاً آن طور که میخواهد وانمود کند از پایگاه مردمی و حمایت مردمی برخوردار است، پس چرا یک تجمع مردمی او را اینطور بهلرزه میاندازد؟
روحانی روز ۶شهریور در مجلس ارتجاع گفت همه معادلات با قیام دیماه بههمخورد و از زمانیکه عدهیی اغتشاشگر به خیابانها ریختند، ترامپ هم طمع کرد و از برجام خارج شد.
حالا میخواهد با نشاندادن جمعیت بگوید من حمایت دارم و به لابی مماشات سوخت برساند.
حرف مردم چیست؟
در شرایطی که مردم با گوشت و پوستشان فقر، نداری و لهشدن زیر غارت و ستم آخوندها را میبینند، چه حرفی دارند جز اینکه برایشان بسیار روشن است که هدف آخوندها از این دجالبازیها عوضکردن صورتمسأله است.
اینک فضای مجازی پر است از کلیپهایی که حاکی از ضدیت مردم با شخص خامنهای است. فرضا مادری که از فقر گریه میکرد و میگفت: «خامنهای خدا لعنتت کنه که ما رو به روز سیاه نشوندی، من قبلاً طرفدارت بودم، گولت رو خوردم، اما الآن پسرم حتی ۲هزار تومن هم سرمایه نداره، از عید رنگ مرغ رو تو این خونه ندیدیم...»،
یا مردمی که هر روز روی دیوار شهرها، تابلوی فروش کلیه و کبد و قرنیه چشم میزنند،
یا مردمی که بهگفته خود رسانههای رژیم، بیش از ۸۰درصدشان زیر خط فقر هستند،
یا کارگرانی که بهگفته رسانههای حکومتی در همین هفته، دستمزدشان ۶۳درصد از معیشت کمتر است(که البته بهطور واقعی فاصله دستمزد و هزینه زندگی خیلی بیش از این است)،
یا کامیونداران محرومی که نه تنها نمیتوانند هزینه زندگی خانوادهشان را تأمین کنند، حتی نمیتوانند لاستیک و الزامات ضروری خود کامیون را تهیه کنند،
و...
وقتی که بازار هم پشت به رژیم میکند!
یک زمانی «کردان» میگفت بازار از ۶۰سال پیش هوادار نظام بوده است. الآن میبینیم بازاریان هم چگونه از ستم و غارت این رژیم بهستوه آمدهاند و اعتصاب سراسری آنها را هم همگان دیدند که چه گفتند و چه شعارهایی دادند؟!
با این واقعیتها آیا انتظار داریم مردم چه حرفی داشته باشند؟ در حالیکه منابع کشور بهجای اینکه صرف فقرزدایی، صرف برطرف کردن این همه ضایعاتی که رژیم بر کشور و بر مردم وارد آورده بشود، صرف مقاصد شوم رژیم میگردد!
مردم چه حرفی و چه راهی دارند جز اینکه این روزها همه یکصدا بگویند تنها راهحل تمامی این مصائب، سرنگونی این رژیم است.