در سالگرد صدور فرمان مشروطیت در ایران، بار دیگر خاطرهٔ آن خیزش تاریخی برای دستیابی به قانون، عدالت و آزادی در اذهان زنده میشود. خیزشی که در سال ۱۲۸۵ خورشیدی، نقطهٔ آغاز تاریخ نوین ایران شد و نخستین ساختار حکمرانی قانونمند و پاسخگو را بهطور نسبی رقم زد. با این حال، با گذشت بیش از یک قرن از آن رخداد سرنوشتساز، ایران هنوز درگیر همان نبرد بنیادینی است که مشروطهخواهان آن زمان آغازگرش بودند: نبرد میان آزادی و استبداد.
صدو بیست سال گذشتهٔ ایران، تداوم همین کشاکش تاریخی بوده است. آرزوهای مردم برای آزادی، دموکراسی و برابری نهتنها به سرانجام نرسیده، بلکه اکنون، در یکی از تاریکترین ادوار استبداد دینی، به مسائلی مبرم و روزمره بدل شدهاند. مردم ایران در مبارزات پیوستهشان، از انقلاب مشروطه تا خیزشهای معاصر، همواره در پی پایان دادن به سلطهٔ مطلقه، فساد ساختاری، سرکوب اندیشه و تبعیضهای سیاسی، جنسیتی و قومی بودهاند.
در چنین زمینهیی، کنفرانس «ایران آزاد» در رم، بار دیگر مسألهٔ جایگزین سیاسی را به صدر گفتگوهای داخلی و بینالمللی دربارهٔ ایران بازگرداند. تمرکز سیاسی و رسانهیی حاکمیت ولایت فقیه بر این کنفرانس و بهویژه بر سازمان مجاهدین خلق، خود بهروشنی نشانهیی از صورت مسألهٔ اصلی دارد. [یادآوری میشود که منظور از «صورت مسأله»، اصلیترین کشاکش یا نبرد در صحنهٔ سیاسی میان دو نیروی عمده است.] این تمرکز گواه آن است که در معادلات قدرت، رقیب اصلی حاکمیت ولایت فقیه، نه بدیلهای وابستهگرا و مبهم یا پراکنده، بلکه نیرویی سازمانیافته با پیشینهٔ مبارزاتی و ساختار سیاسی جایگزین است.
در همین راستا، روزنامهٔ «جهان صنعت» در شمارهٔ ۱۱ مرداد ۱۴۰۴، با لحنی آمیخته از ابهام و ترس، پرسیده است: «آیا آنقدر قدرت دارند که در تهران یا هر شهر دیگر ایران یک اجتماع ۵۰۰ هزار نفری برگزار کنند؟» پرسشی که از نگرانیِ نظام از ظرفیت اجتماعیِ این نیروی سیاسی پرده برمیدارد. همزمان، سفارت حاکمیت در رم، با صدور اطلاعیهیی پر از اتهامات و دروغسازی علیه برگزار کنندگان کنفرانس ایران آزاد، اعتراض خود را به آزادی فعالیت سیاسی مخالفان در اروپا ابراز کرده است. از جمله دروغی عجیب دربارهٔ «همکاری مجاهدین با اسراییل و آمریکا در جنگ ۱۲روزه» نشر داده که بیشتر به هذیانگویی و عقدهگشاییِ سیاسی شبیه است. دروغهایی که در زمرهٔ شیطانسازیهای مبتذل خاص آخوندهای حکومتی طی ۴۶ سال گذشته علیه مجاهدین خلق است.
از سوی دیگر، خبرگزاری قضاییهٔ تحتامر ولیفقیه نیز در ۱۲ مرداد مدعی شده است که مجاهدین با استفاده از رسانهها و شبکههای اجتماعی، به «شایعهسازی» پرداختهاند تا روحیهٔ جامعه و نیروهای نظامی را تضعیف کنند.
این حجم از واکنش و تمرکز تبلیغاتی بر مجاهدین، نشانگر موقعیت تعیینکنندهٔ آن در تعادلقوای کنونی، بهطور خاص پس از کنفرانس موفق، توجهانگیز و پرانعکاس در پارلمان ایتالیا است.
در مقطعی که دوران «پساجنگ» نام گرفته و امکان تحولات بزرگتر سیاسی فراهمتر از همیشه است، نبرد میان نیروهای خواهان تغییر بنیادی و نظام حاکم، وارد مرحلهیی تازه شده است. مرحلهیی که در آن، بحث بر سر «بدیل سیاسی» دیگر تنها گفتمان نیست، بلکه به یک محور تعیینکننده در صفآرایی آیندهٔ ایران تبدیل شده است.
در چنین شرایطی، یادآوری مشروطه نه فقط گرامیداشت یک گذشتهٔ پرافتخار، بلکه تأکیدی است بر تداوم همان مبارزهٔ دیرین؛ مبارزهیی که امروز در قامت تلاش برای سرنگونی استبداد دینی و برقراری یک جمهوری دموکراتیک، نمایان شده است.